تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

قایق وسیله ی پایه ای برای رفتن روی آب. از قایق چوبی کوچیک گرفته تا قایق موتوری تند و تیز. مثال: He crossed the river in a small boat. او با یک قای ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسایل نقلیه دریایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پهپاد از فیلم برداری عروسی گرفته تا جنگ، همه جا هست. کوچیک، پر سروصدا، و کنجکاو. مثال: The drone captured amazing aerial photos. پهپاد عکس های هوا ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالن هوای گرم رمانتیک ترین وسیله نقلیه هوایی! 😍 پر از رنگ و حس ماجراجویی. فقط دعا کن باد زیادی نیاد. مثال: They took a ride in a hot air balloon a ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هلیکوپتر همیشه آماده برای نجات یا پرواز روی برج ها. بال هاش مثل پنکه ست، فقط خیلی گرون و پر سر و صدا! مثال: The helicopter rescued the climbers from ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلایدر ( هواپیمای بی موتور ) این یکی بدون موتور می پره! یعنی مثل پرنده ها سر می خوره توی آسمون. مثال: He enjoyed flying the glider over the valley ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هواپیما شاه راه های آسمون! باهاش می ری سفر، فیلم نگاه می کنی، غذا می خوری، و دعا می کنی تکون نخوره! مثال: The airplane landed safely at the airport. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وسایل نقلیه هوایی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کامیون غول جاده ها! از میوه گرفته تا وسایل سنگین، همه رو می بره. مثال: The truck delivered fresh fruits to the market. کامیون میوه های تازه را به ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موتور سیکلت همیشه صدای بوق و ویراژش توی کوچه ها میاد. سریع و خفن، ولی یه کم خطرناک. مثال: My brother bought a new motorcycle. برادرم یک موتور سیکل ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتوبوس اون وسیله ی بزرگ پر از صندلی که یا همه دارن می خوابن، یا یه نفر داره آهنگ با صدای بلند گوش میده! مثال: We took the bus to school. ما با اتوب ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوچرخه قدیمی ترین و سالم ترین وسیله! هم ورزشه، هم وسیله ی نقلیه. فقط بالا رفتن از سربالایی ها یه کم شبیه شکنجه ست. مثال: He rides his bicycle every ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشین رفیق همیشگی آدم ها! چهار چرخ داره، هر کسی بالاخره یه خاطره توش داره ( چه خوب چه بد ) . مثال: She drives her car to work every morning. او هر ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وسایل نقلیه زمینی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🍌 رژیم غذای خام فقط چیزای خام می خوری: میوه، سبزیجات، آجیل… یعنی اجاق گاز کلاً بیکار می مونه. 😅 مثال: On a raw food diet, people don’t cook their m ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🥛 رژیم داش – مخصوص فشار خون خیلی علمی و دکترپسند! پر از میوه، سبزی، غلات کامل و لبنیات کم چرب. برای کاهش فشار خون ساخته شده. مثال: The DASH diet is ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🍳 رژیم اتکینز یه جورایی بابابزرگ رژیم کتو هست. کربوهیدرات کم، پروتئین و چربی زیاد. مثال: The Atkins diet became popular in the early 2000s. ( رژی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🥬 رژیم فلکستارین / انعطاف پذیر تقریباً گیاه خواریه، ولی بعضی وقتا یه تیکه گوشت یا مرغ هم یواشکی می خوره 😅 مثال: She prefers a flexitarian diet to h ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

⏰ رژیم روزه داری متناوب این یکی خیلی باکلاسه! یعنی یه مدت می خوری، یه مدت نمی خوری. مثلاً ۱۶ ساعت هیچی نمی خوری، ۸ ساعت مجاز به خوردنی هستی. مثال: I ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🥩 رژیم پالئو / غارنشینی یعنی مثل اجدادمون بخوری: گوشت، ماهی، میوه، سبزیجات… ولی خبری از پیتزا و برنج نیست. 🍖 مثال: The paleo diet is based on what ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

🍹 رژیم سم زدایی یعنی بیشتر آب، آبمیوه و چیزای سبز سبز بخوری تا حس کنی داری باتریتو شارژ می کنی! 🔋 مثال: She tried a detox diet for three days. ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🥒 رژیم کم کربوهیدرات یعنی بگو خداحافظ به پاستا و پیتزا 😢 مثال: A low - carb diet helped him control his blood sugar. ( رژیم کم کربوهیدرات بهش کمک ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رژیم مدیترانه ای پر از روغن زیتون، ماهی، سبزیجات تازه و هوای ساحل 😍 مثال: The Mediterranean diet is known for being very healthy. ( رژیم مدیترانه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

🍏 رژیم وگان یعنی خداحافظ گوشت، شیر، تخم مرغ… سلام سبزیجات و آجیل! 🌱 مثال: She follows a vegan diet and doesn’t eat any animal products. ( اون رژی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

🥩 رژیم کتو وقتی می خوای نون و برنج رو بفرستی تبعید، ولی با استیک و کره رفیق شی! مثال: He lost weight quickly on the keto diet. ( اون با رژیم کتو س ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رژیم غذایی ( کلاً یعنی همون چیزی که می خوری ) مثال: She is on a diet because she wants to feel healthier. ( اون رژیم گرفته چون می خواد سالم تر باش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یه چیزی که پر از کلمه ست و گاهی خیلی آدمو خواب می کنه، گاهی هم آدمو می بره توی یه دنیای دیگه! 🔹 مثال انگلیسی: She bought a new book yesterday. ( ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دربازکن برقی قوطی چیزی نیست که زیاد استفاده بشه… ولی وقتی لازم میشه، یه نجات دهنده ست. مثال: She used the electric can opener to open the soup can. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وافل ساز یه صبحونه ی شاد با وافل ترد و خوشمزه؟ این دستگاه حرف نداره. مثال: She made Belgian waffles with her waffle maker. مشتقات: اسم: waffle – و ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ساندویچ ساز وقتی خیلی گرسنه ای و زمان کم داری، این دستگاه یه غذای گرم و جمع وجور تحویلت می ده. مثال: He grilled cheese sandwiches in the sandwich m ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سینی پخت برقی برای درست کردن پنکیک، تخم مرغ، همبرگر و هر چیزی که سطح صاف بخواد! مثال: The electric griddle cooked pancakes evenly. مشتقات: اسم: gri ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فر تُستری ترکیبی از تُستر و فر کوچیک؛ مناسب گرم کردن یا پختن یه وعده ی کوچیک. مثال: She baked cookies in the toaster oven. مشتقات: اسم: oven – فر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاسه ی مخلوط کردن جاییه که همه مواد با هم آشتی می کنن تا یه شیرینی خوشمزه درست کنن! مثال: She poured the flour and sugar into the mixing bowl. مشتق ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخزن نوشیدنی مخصوص مهمونی ها یا خانواده های پرجمعیت! شربت، آب میوه یا حتی چای سرد توش می ریزیم. مثال: The drink dispenser was filled with iced lemo ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرنچ پرس برای عاشق های قهوه ی دستی و خاص. فقط دونه آسیاب شده، آب داغ، و کمی صبر! مثال: He made his morning coffee with a French press. مشتقات: اسم: ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قوری نماد خونسردی و مهمونی عصرونه. برای دم کردن چای با کلاس و ناز! مثال: I steeped the tea leaves in a ceramic teapot. مشتقات: اسم: tea – چای اسم: ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قهوه ساز دوست وفادار صبح های خواب آلود! با دکمه ای ساده، رایحه ی زندگی رو جاری می کنه. مثال: I can’t start my day without my coffee maker. مشتقات: ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سماور برقی نسخه ی مدرن سماور سنتی، مخصوص خونه هایی که چای همیشه باید حاضر باشه! مثال: We use an electric samovar for family gatherings. مشتقات: اسم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

اسپری تمیزکننده برای نابودی لکه ها و چربی های سمج! بوی بعضی هاش هم واقعاً انگیزه تمیزکاری می ده. مثال: She sprayed the cleaner on the countertop an ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تی وقتی فقط جارو کافی نیست و زمین واقعاً یه شست و شوی اساسی می خواد. مثال: I mopped the kitchen floor after dinner. مشتقات: اسم: mop – تی فعل: to ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاک انداز یار وفادار جارو! بی اون نصف گرد و خاک رو دوباره برمی گردونی تو خونه. مثال: He used a dustpan to collect the crumbs. مشتقات: اسم: dust – ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جارو برای وقتی که برنج ها از قابلمه فرار می کنن روی زمین! مثال: She grabbed the broom to sweep the kitchen floor. مشتقات: اسم: broom – جارو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دستمال کاغذی سریع، بی دردسر، و مورد علاقه همه برای پاک کردن ریخت و پاش فوری. مثال: I used a paper towel to wipe the spilled juice. مشتقات: اسم: pa ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کیسه زباله اگه این نباشه، همه زباله ها تبدیل می شن به کابوس! مثال: Don’t forget to change the trash bag tonight. مشتقات: اسم: trash – زباله اسم: ba ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستمال ظرف دستمال پارچه ای برای خشک کردن یا پاک کردن ظرف ها. گاهی هم برای دکور استفاده می شه! مثال: The dishcloth was hanging on the oven handle. م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

برس شست وشو برای وقتی که اسفنج کم میاره و باید با شدت بیشتری لکه ها رو پاک کرد! مثال: She used a scrub brush to clean the burnt pot. مشتقات: فعل: t ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسته از وسایل که شاید خیلی به چشم نیان، ولی اگه نباشن… آشپزخونه تبدیل می شه به صحنه جرم! 😅 وسایل نظافت و تمیزکاری ( Cleaning Supplies ) اگه تو هم ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفپوش سرامیکی سرد، سخت، و همیشه آماده پاک شدن! بدون اون آشپزخونه یه چیزی کم داره. مثال: She mopped the tile floor after dinner. مشتقات: اسم: tile ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

هود نجات دهنده هوای خونه! بوی قورمه سبزی رو قبل از اینکه بره تو لباسا می کشه بالا. مثال: Turn on the range hood while cooking. مشتقات: اسم: range ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جزیره آشپزخانه یه کانتر جدا و خوشگل وسط آشپزخونه که روش غذا آماده می کنی یا فقط تکیه می دی و چای می خوری! مثال: The kitchen island has extra storage ...