پیشنهادهای امیرعلی افشار (٣٤٨)
انجام فعالیتی برای راحت تر کردن گذر زمانی که مجبور هستید منتطر بمانید. مثلا منتظر اتوبوس هستید و کتاب میخونین تا time رو kill کنید. I killed some t ...
یکی از معانیش هم بدون سرپناه و در هوای آزاد هست Homeless is someone who sleeps rough - بی خانمان کسیه که شبا تو خیابون میخوابه - کارتن خوابی میکنه ...
تفاوت عمده و فاحش بین عقاید، نظرات، و شرایط ۲ گروه از مردم. مثلا شکاف بین فقراء و اغنیاء شکاف بین دموکرات ها و جمهوری خواهان
وقتی یک فرآیندی یا عملی در حال اجرا هست با ۲ نوع مزاحمت و اختلال میتونه مواجه بشه. اول ) disturbance دوم ) disruption اولی ایجاد اختلال و مزاحمت ه ...
وقتی یک فرآیندی یا عملی در حال اجرا هست با ۲ نوع مزاحمت و اختلال میتونه مواجه بشه. اول ) disturbance دوم ) disruption اولی ایجاد اختلال و مزاحمت ه ...
وقتی یک فرآیندی یا عملی در حال اجرا هست با ۲ نوع مزاحمت و اختلال میتونه مواجه بشه. اول ) disturbance دوم ) disruption اولی ایجاد اختلال و مزاحمت ه ...
وقتی یک فرآیندی یا عملی در حال اجرا هست با ۲ نوع مزاحمت و اختلال میتونه مواجه بشه. اول ) disturbance دوم ) disruption اولی ایجاد اختلال و مزاحمت ه ...
Offer a resistance ایستادگی کردن مقاومت کردن
رقابت - مسابقه Put up a competition رقابت کردن
مداوم کش دار Running battle نزاع ادامه دار
Call a ) ceasefire/truce/armistice ) همشون به معنی آتش بس هستند و همشون هم موقتی هستند تا اینکه به یک peace agreement برسن و جنگ end بشه
Call a ) ceasefire/truce/armistice ) همشون به معنی آتش بس هستند و همشون هم موقتی هستند تا اینکه به یک peace agreement برسن و جنگ end بشه
Call a ) ceasefire/truce/armistice ) همشون به معنی آتش بس هستند و همشون هم موقتی هستند تا اینکه به یک peace agreement برسن و جنگ end بشه. اون دوست ...
حفظ و پاسداری از صلح 👈 keep the peace ○برقراری صلح 👇 با اجبار ( مثلا توسط سازمان ملل ) ؛ enforce the peace به ارمغان آوردن صلح ؛bring about peace
قاطع سرنوشت ساز - تعیین کننده 👇 Decisive battle مبارزه سرنوشت ساز
کف قیمت بازار
Capture اسیر کردن - به دام انداختن Take captive اسیر کردن Captive ( صفت ) اسیر Be taken captive اسیر شدن Captivate مجذوب کردن - فریفتن - اسیر و شیدا ...
محیط یا دورتادور یه چیز یا به اصطلاح خودمون کلفتی یا چاقی 70%of women prefer girth to lenght ۷۰ درصد زنان کلفتی رو به درازی ترجیح میدن ( روم به دیوار ...
بررسی ارتباط میان ۲ چیز یا کلمه. مثلا ارتباط بین سیب و میوه که سیب یک ( مثال ) از میوه هست. در برخی تمرینات باید شما جای خالی رو تکمیل کنید که مثلا ...
Hold firmly to استوار ماندن پا پس نکشیدن بر یک باور بودن
خبر یا مصاحبه یا ستون یا مقاله ای که به صورت نوشتاری باشه.
دستبرد زدن #به یک شخص یا یک مکان معمولا عمومی# برای ماشین و خانه هم break into استفاده میشه. هیچوقت شئ دزدیده شده رو با rob نمیگیم. بلکه شئ دزدیده ...
- به یک جلد مجله میگن. ○Back issues ( شمارهای قبلی مجله که چاپ شدن ) - صدور ○Issue a fine ( جریمه صادر کردن ) ○Issue a verdict ( صدور حکم ) - ...
ملزم دانستن
تفاوت inhibit با prohibit در اینه که اولی یه حس درونی هست که شمارو باز میداره از چیزی مثلا شما مانع بروز احساسات خودتون شدین یا خودتون را از کاری منع ...
در مورد قانون اجرائی کردن - برقرار کردن
Compliance اجابت - انطباق - تقبل بدنبال درخواست دیگری Conformity انطباق - هم رنگ جماعت شدن خودت میخوای Obedience انطباق - فرمانبرداری با اجبار ماف ...
نظارت کردن ملاحظه کردن رعایت کردن👇 Observing law ( رعایت قانون ) یه کالوکیشن خوبه
تصویر مثال مصداق Clear illustration مصداق بارز - نمونه بارز
رَوَند مُد تغییر در یک بازه زمانی ( کاهش یا افزایش ) 👇 Significant trend یعنی ( تغییر فاحش ) نسبت به مقدار اولیه که میتونه کاهش بوده باشه یا افزایش.
تغییر فاحش
ادعا کردن - استدلال کردن ادعایی که برخلاف ( claim ) از شواهد و دلایل و منطق زیادی برخوردار هست
بار معنایی
- تامین مالی کردن - تحمل وزن کردن - از استدلالی یا ادعایی دفاع و حمایت کردن
- اثبات ادعاها - حمایت از دلایل Arguments به سلسله ای استدلال های منطقی گفته میشه.
Used to عادتی که در گذشته داشتی ◇I used to play football◇ Didn't use to عادتی که در گذشته نداشتی ♧I didn't use to play volleyball♧ Be used to verb ...
Tender vs bid Tender به فرایند مناقصه گفته میشه. Bidding یا ارایه ی پیشنهاد ( قیمت دادن ) که جزئی از فرآیند مناقصه هست و توسط شرکت کننده ها put in ( ...
فعل : متوجه شدن اسم: هشدار - اخطار - اعلان قبلی در مبحث استعفا شغل ها بازه زمانی خاصی رو برای Notice دارن مثلا بعضی هاشون باید اقلا یک ماه قبل اعلان ...
با فاصله ی کوتاهی از زمان ابلا غ *** تااطلاع ثانویه/till second notice
جواب سوال هارو دادن.
Offer یه پیشنهادیه که ما میخوایم کاری رو برای طرف انجام بدیم. معمولا هم با Would you like/would you mind این پیشنهاد رو مطرح میکنیم.
دلگرم کننده. خوش آتیه. امیدوار کننده.
به تلفظ دقت کنید. پرادجیوس ( اسم ) به محصولات کشاورزی و لبنی میگن پرودوس ( فعل ) به معنی تولید کردن - ارائه دادن و نشان دادن چیزی برای اثبات امری ( ...
خیلی زیاد زیادی این عبارت بار منفی دارد و درمورد مقداری غیر منطقی از چیزی صحبت میکنه کاربرد مثبتی نداره.
آشنائیت ۳ نوع داریم از نظر میزان آشناییت و صمیمیت Acquaintance آشنائیت سطحی ( مثلا همسایه ) Familiarity آشنائیت و صمیمیت زیاد Intimacy آشنائیت و صمی ...
اسم = سن و سال فعل = پیر شدن و پا به سن گذاشتن You haven't aged at all تو اصلا پیر نشدی ( از نظر ظاهری )
Lose your patience از کوره در رفتن - عصبانی شدن Finally he lost his patience and shouted at his friend سرآخر اعصابش خورد شد و سر دوستش داد زد
به ترکی میشه شیلتاخ کردن. به حالتی گفته میشه که خواسته یه بچه رو برآورده نمیکنی و اون با گریه و داد و فریاد میخواد حرفش رو به کرسی بشونه.
لطیفه شوخی سر به سرکسی گذاشتن Play a joke/trick ( on ) someone ما میگیم play a joke و نمیگیم make a joke. و همینطور Take a joke یعنی تحمل شوخی رو د ...
تحمل و جنبه ی شوخی را داشتن.