پیشنهادهای امیرعلی افشار (٣٤٨)
قابل تحمل
بالای بر فراز بر روی بر روی بالاترین نقطه ی یک مکان Atop the world's highest mountain بر فراز مرتفع ترین قله ی جهان
بر روی بر فراز
عامل موثر/کمک کننده/دخیل
Economic : اقتصادی - هر چیز درمورد شرایط اقتصاد Economical: مقرون به صرفه
اسم؛ اقتصاد - شرایط اقتصادی - صرفه جویی صفت؛ قبل از یک محصول یا خدمت میاد و معنی مقرون به صرفه رو میده مثل 👇 Economy flight - Economy size یعنی شما ...
Decline Refuse Reject هر سه به معنای عدم پذیرش هستند لیکن بعد از reject ما نمیتونیم فعل بیاریم و فقط اسم میتونیم بیاریم ولی بعد از decline و refuse م ...
1 ) در شرایط . . . In the context of war nobody could feel happy 2 ) در متن . . . In the context of this unit 'establish' is used to mean start 3 ) ...
دست بر قضا از قضا وقتی این اصطلاحات استفاده میشه معمولا میشه دو اتفاق یا عمل که همزمان اتفاق میفته رو توصیف کرد، اتفاقاتی که احتمالش هم زیاد نبوده
دست بر قضا از قضا وقتی این اصطلاحات استفاده میشه معمولا میشه دو اتفاق یا عمل که همزمان اتفاق میفته رو توصیف کرد، اتفاقاتی که احتمالش هم زیاد نبوده.
دست به دامان شدن متوسل شدن کمک خواستن ( به یا سازمان یا منبع یا شخصی که دارای نفوذ یا وجهه مثبتی هست تا اینکه چیزی رو که میخواهیم را برای ما تایید ک ...
صفت exporting به معنای صادراتی یا مربوط به صادرات است. این صفت به فعل export ( صادر کردن ) اشاره دارد و به معنای فرآورده ها یا کالاهایی که به خارج از ...
Accompaniment ( اسم ) ملازمت و همراهی معمولا در صنعت موسیقی استفاده میشه With a piano accompaniment با همراهی پیانو Companion ( اسم ) همراه - ملازم ...
کلمه "advocacy" به معنای حمایت، دفاع یا ترویج یک موضوع، یک گروه یا یک ایده است. در واقع، advocacy به فعالیت هایی اطلاق می شود که برای حمایت از حقوق ی ...
کلمه "advocacy" به معنای حمایت، دفاع یا ترویج یک موضوع، یک گروه یا یک ایده است. در واقع، advocacy به فعالیت هایی اطلاق می شود که برای حمایت از حقوق ی ...
صفت هر چیزی راجع به فضانوردان یا علم فضانوردی
کیهان نوردی فضا نوردی
Opt for sth ترجیح دادن و انتخاب یک گزینه از بین گزینه های دیگر Opt to do sth ترجیح دادن و انتخاب انجام کاری از بین کارهای دیگر
هر چیزی که بر روی گوش یا درون گوش نصب میشه رو میگن. ممکنه برای هدفون باشه یا عینک یا . . .
1 ) در خلال انجام کاری بودن ( شروع شده ولی هنوز تمام نشده ) He is in the process of cooking a cake او در حال پختن یه کیکه 2 ) در خلال انجام کاری اتف ...
Aggregate ( فعل ) : تجمیع کردن >> یک جا جمع کردن Aggregate ( صفت ) : متراکم - انبوه - روی هم جمع شده $$ نکته : توجه کنید نوشتار یکی هست ولی تلفظ فعل ...
A feeds on B در اینجا الف از ب تغذیه میکند به عبارت دیگر ب غذای الف میشود
مشارکت محور به این گونه که وقتی چیزی مثل کلاس یا بحث یا فرآیندی participatory هست با کمک اعضا گردانده میشه و شرکت کننده ها در اون نقش دارن ( نظر مید ...
هر چیزی که مربوط به روند رشد یا بلوغ باشد
یک روش رسمی برای بیان محدودیت ها هست Financial constraints محدودیت مالی ( پول نداری ) Medical constraints محدودیت پزشکی ( اونقدر سالم نیستی که یه ک ...
توارث منظور در اینجا >> ویژگی های جسمی و روانی و ظاهری هستند که از طریق ژن ها به نسل بعدی منتقل میشه. Inheritance وراثت ( هم مادی هم ژنتیکی ) Her ...
ساختار مجهول دارد یک چیزی به گونه ای تصور میشده یا عقیده ای در باره ی چیزی وجود داشته. مثال 👇 Comets were thought to be a sign of a disaster این تصو ...
خرت و پرت کارهای کوچیک و متفرقه خورده کاری
برتری عددی داشتن. To be outnumbered طرف مقابل بر شما برتری عددی داره A outnumbers B اینجا الف بر ب برتری عددی داره و میتونی نسبت رو هم بیان کنیم با ...
Tittle contender مدعی عنوان قهرمانی
در همین حین، . . . . در اول جمله میاد و همزمانی کاری که در ادامه جمله میاد رو با کاری که در جمله ی قبلی اشاره شده بیان میکنه.
مسافران هواپیما
Coincidence
در کنارش wardrobe رو هم بیاموزید. جارختی کمد لباس رختکن
آشکار اون دوستمونم که غیرجاه طلبانه معنی کرده فک کنم با ambitious ( جاه طلبانه ) اشتباه گرفته
متناظراً
Convention همون کنوانسیون که میگن تو اخبار به معنی ( گردهمایی ، همایش، جلسه ) فعلش هم convene هست به معنی ؛ گرد هم آمدن - تشکیل جلسه دادن
1 ) از طریق - با عبور از I will go to Tehran via Qazvin من از مسیر قزوین ( یا با عبور از قزوین ) به تهران خواهم رفت. 2 ) به وسیله ی - با استفاده از ...
To be an expert on سر رشته داشتن در . . .
۱ ) - که به وسیله آن ۲ ) - به این خاطر که
Domesticated
به منظور | با امید } دستیابی به هدفی خاص با هدف |
وقتی یک ویژگی مثبت یک ویژگی منفی رو جبران میکنه ازین قالب استفاده ( ویژگی منفی ) makes up for ( ویژگی مثبت ) مثلا؛ his wealth makes up for his ug ...
ساکن مقیم اگر در شهری شما یک خانه دائمی داشته باشید یا بیشتر از ۱۸۴ روز در سال رو در اون شهر سپری کنید شما resident یا ساکن اون شهرید.
Resident ساکن مقیم
محل اقامت Domicile - habitation
پرستار دوره دیده پرستاری که دوره ای رو به صورت تخصصی گذرونده و در اون زمینه میتونه از وظایف پزشک کارهایی رو انجام بده.
بدنه ساختار اصلی شاکله ( که دیگر اجزاء و جزئیات یک شی روی آن سوار میشوند و یک سازه یا وسیله رو میسازند )
- مرکز ، کانون فعالیت - مرکز یک چرخ - قطب ( اقتصادی ، توریستی ، تفریحی ، کشاورزی و. . . ) - رابط شبکه محلی
فرمون دوچرخه