پیشنهاد‌های امیرعلی افشار (٣٤٨)

بازدید
٤٣٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Make great strides گام های بزرگی برداشتن ( پیشرفت خوبی کردن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کله بدون فکر و درنگ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صنف ها و طبقات مختلف جامعه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عشقِ مسافرت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

- با فراغت بال و آسودگی خیال - به آهستگی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاده روی آرام

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسیر راحت و نزدیک برای پیاده رفتن به آنجا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Bear a striking resemblance to

پیشنهاد
١

از نظر ظاهری به کسی رفتن معادل take after someone

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد دوستی کردن با دوست پیدا کردن متفاوت است make a friend

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شفاف سازی کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواد زدن ال اس دی ( نوعی ماده مخدره ) مصرف کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر مستقیم فهماندن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تعریف کردن جوک crack a joke شکاف و ترک

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاری یا چیزی رو مثل گذشته انجام دادن. یا کارها و چیزهای تکراری. مثلا👇 The same old way طبق روال سابق The same old story همون داستان همیشگی و تکرار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روال سابق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

عوض کردن خانه. دوستان change house غلط هست و باید از move house برای تغییر خانه استفاده کنیم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

went astray یعنی به بیراهه رفته ( اشتباهی رفته - گم شده )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

تفاوت crawl و creep در crawl چهار دست و پا راه میریم در creep سینه خیز راه میریم جفتشون رو به صورت استعاره ای بعنوان ( سرعت پایین ) هم استفاده میکنن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تفاوت crawl و creep در crawl چهار دست و پا راه میریم در creep سینه خیز راه میریم جفتشون رو به صورت استعاره ای بعنوان ( سرعت پایین ) هم استفاده میکنن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

شدیدا ( افزایش پیدا کردن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سمی مضر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- بو دادن these fruits smell off - بو حس کردن I smelled ( smelt ) a whiff of perfume - حس کردن چیزی ( استعاری ) مثلا بوی خطر رو حس کردن We smelt d ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یکی از معانیش هم ( منظور ) هست I got the flavour of his talk although his voice wasn't clear

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عطر ملایم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

بوی گند و تعفن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

بلا نسبت بلا نسبت ( بوی عن ) دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفت بد بو Malodour ( اسم ) ؛ بوی بد Body odour بوی تن ، بوی عرق

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

صفت هستند Foul - smelling خیلی بد بو Foul - taste خیلی بدمزه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی قوی، تیز و آزار دهنده معمولا برای مواد شیمیایی حاصل از فعالیت کارخانه جات هست و تنفس و اسشمام اون باعث احساس سوزش در گلو میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاشیه ای غیر اصلی فرعی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Narrowly با اختلاف کمی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قوس دار - خمیده - پیرامونی نام یکی از عروق قلبی که حالت قوس دار دارد و به پشت قلب کشیده میشود. از واژه circumference که محیط پیرامون دایره هست مشتق ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

Their attitudes hardened طرز برخوردشون بدتر شد Their attitudes softened طرز برخوردشون بهتر شد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرایط بحرانی سخت و خجالت و آور موقعیتی که حل کردنش و ازون خارج شدن کار سختیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقطه ی مقابل تیز هست. در مورد اشیاء مثل چاقو و مداد معنی ( کُند ) رو میده و همینطور فاقد لبه های تیز. در مورد انسان معنی ( کند ذهن ) بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

گوشت جر گوشت لجباز ( به راحتی بریده و جویده نمیشه ) در مقابلش گوشت ترد رو داریم >tender meat

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پر از دست انداز Bump and dent فراز و نشیب Bumpy برای جاده و پرواز استفاده میشه Bumpy flight پرواز نا آرام و متلاطم Bumpy road جاده ناهموار نقطه مقابل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اندکی قرمز شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاتکلیف خنثی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مقدار زیادی از دوستان قبلا هم معنی رو گفته بودن من خواستم نکته ای رو یادآور بشم که عبارت با عبارت a big deal یکسان نیست. A big deal به کار مهمی اطل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٥

یه معنیش هم میشه ؛ فایده و تاثیر داشتن . . . There is no point in هیچ فایده ای در . . . وجود نداره . . . هیچ فایده و تاثیری نداره. There is no poin ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوشکاری کردن گرداگرد محل اتصال ۲ تا لوله به هم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد *اشیاء *و *مشکلات* میشه استفاده کرد. به معنی در مقیاس بزرگ on a large scale A large scale map A large scale problem

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مجاور مثل 👇 Neighbouring country Neighbouring town Neighbouring area

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دور افتاده Far - off Far - flung Faraway Remote

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگوی تنفسی نا منظم و ناکارآمد نفس نفس زدن give a gasp یا اینکه تنفس های کوتاه و متقاطع داشتن ( در هنگام جان دادن ) Gasping

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در مورد صدا معنی ( مهیب و بسیار بلند ) رو میده. An almighty explosion یک صدای انفجار مهیب

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Deafening کر کننده با sound و noise استفاده میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سر وقت Bang یا dead یا right اگر قبل on time بیاد ینی ( درست سر وقت ) ( دقیقا سر وقت ) Bang on time Dead in time Right on time صفت ( وقت شانس ) هم ...