circumflex

/ˈsɜːrkəmfleks//ˈsɜːkəmfleks/

قوسدار، چنبری، پیراخم، خمیده، (در برخی زبان ها مانند فرانسه) نشانی بدین شکل: ^ (که روی برخی حروف صدادار قرار می گیرد)، خمان، آکسان سیر کونفلکس (circumflex accent هم می گویند)، خمان دار، خمانی، وابسته به سیرکونفلکس، (نادر) قوسدار کردن، پیراخم کردن، چنبری کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of several diacritic marks, especially ( ˆ ), placed over a vowel to indicate a certain sound or quality.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: marked with a circumflex.

(2) تعریف: bending around.

جمله های نمونه

1. a circumflex artery
شاهرگ خمیده

2. The blood flow of the left circumflex coronary artery was measured by a rotameter in 18 open-chest dogs.
[ترجمه گوگل]جریان خون شریان کرونری سیرکومفلکس چپ با چرخش سنج در 18 سگ قفسه سینه باز اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]جریان خون سرخرگ مهره چپ چپ توسط a در ۱۸ سگ روباز اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Medial circumflex femoral artery and deep branch were 90 ?
[ترجمه گوگل]شریان فمورال سیرکومفلکس داخلی و شاخه عمیق 90 ?
[ترجمه ترگمان]شریان ران circumflex و شاخه عمیقی ۹۰ بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To observe the relationships of deep iliac circumflex artery and its adjacent structures and provide basis for clinical surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده روابط شریان سیرکومفلکس عمقی ایلیاک و ساختارهای مجاور آن و ایجاد زمینه برای جراحی بالینی
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده رابطه سرخرگ circumflex عمیق و ساختارهای مجاور آن و فراهم کردن اساس برای جراحی های بالینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Results:There are closest relationships between deep iliac circumflex artery and its adjacent structures.
[ترجمه گوگل]نتایج: نزدیکترین رابطه بین شریان سیرکومفلکس عمیق ایلیاک و ساختارهای مجاور آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج: نزدیک ترین رابطه بین سرخرگ circumflex عمیق و ساختارهای مجاور آن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We use a circumflex to indicate an operator.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن یک عملگر از یک circumflex استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما از یک circumflex برای نشان دادن یک اپراتور استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The superficial branch (circumflex branch) gives off branches to the left atrium, lateral and diaphragm wall of the left ventricle and part diaphragm wall of the right ventricle.
[ترجمه گوگل]شاخه سطحی (شاخه سیرکومفلکس) شاخه هایی به دهلیز چپ، دیواره جانبی و دیافراگمی بطن چپ و بخشی از دیواره دیافراگمی بطن راست می دهد
[ترجمه ترگمان]شاخه سطحی (شاخه circumflex)شاخه ها را به دهلیز چپ، دیواره دیافراگم و دیافراگم بطن چپ و قسمتی از دیواره دیافراگم راست، می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The posterior humeral circumflex artery common arises from the subscapular artery mostly.
[ترجمه گوگل]شریان سیرکومفلکس خلفی بازو عمدتاً از شریان ساب کتفی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]سرخرگ circumflex humeral که اغلب از سرخرگ subscapular استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:To evaluate the clinical efficacy of superficial iliac circumflex artery island flaps in repairing soft tissue defects in hand.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی کارایی بالینی فلپ های جزیره ای شریان سیرکومفلکس سطحی ایلیاک در ترمیم نقایص بافت نرم دست
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی اثربخشی بالینی جزیره سرخرگ circumflex سطحی در تعمیر نقص های بافت نرم در دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Congenital absent left circumflex coronary artery (LCX) is a very rare anomaly.
[ترجمه گوگل]عدم وجود مادرزادی شریان کرونری سیرکومفلکس چپ (LCX) یک ناهنجاری بسیار نادر است
[ترجمه ترگمان]شریان کرونری (کج گردنی)، یک ناهنجاری بسیار نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Slavic cheekbones caught the gentle light; one eyebrow was incomplete but the other was angled like a circumflex.
[ترجمه گوگل]گونه های اسلاوی نور ملایم را گرفت یکی از ابروها ناقص بود، اما ابروی دیگر مانند یک دورنما زاویه دار بود
[ترجمه ترگمان]استخوان های گونه اش نور ملایمی را گرفتند؛ یکی از ابروهایم ناقص بود، اما طرف دیگر مثل یک تکه سنگ زاویه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here we report a patient who had a giant aneurysm-like right coronary artery resulting from a fistula terminating in the coronary sinus and another fistula arising from the circumflex artery.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک بیمار را گزارش می‌کنیم که یک شریان کرونر راست آنوریسم غول‌پیکر ناشی از یک فیستول ختم به سینوس کرونر و یک فیستول دیگر ناشی از شریان سیرکومفلکس بود
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما یک بیمار را گزارش می کنیم که یک آنوریسم بزرگ مانند شریان کرونری راست دارد که ناشی از فیستول است که به سینوس کرونری و فیستول دیگر ناشی از سرخرگ circumflex منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results The stenosis of coronary artery occurred in left anterior descending most frequently, right coronary artery secondly, left circumflex thirdly and other branches.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: تنگی شریان کرونری بیشتر در نزولی قدامی چپ، در مرحله دوم در شریان کرونری راست، سوم در سیرکومفلکس چپ و در سایر شاخه‌ها رخ داد
[ترجمه ترگمان]نتایج The عروق کرونر در سمت چپ، اغلب، سرخرگ کرونری راست، روی می دهد، ثانیا، circumflex سوم و دیگر شاخه ها را ترک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No "minor"changes in lead AVL is a good sign to identify left circumflex artery being infarction related artery.
[ترجمه گوگل]بدون تغییر "جزئی" در AVL سرب نشانه خوبی برای تشخیص شریان سیرکومفلکس چپ است که شریان مربوط به انفارکتوس است
[ترجمه ترگمان]تغییرات جزئی در AVL سرب نشانه خوبی برای شناسایی شریان چپ شریان است که سرخرگ مرتبط با آن شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] علامت ^ که خودش به عنوان یک کاراکتر ASCLLنوشته می شود یا بالای یک حرف نوشته می شود

انگلیسی به انگلیسی

• accent which is placed over vowels in some languages (looks like: ^ or ~ )
a circumflex is a symbol written over a vowel in french and other languages, usually to indicate that it should be pronounced as a longer sound than usual. it is used for example in the word `r"le'.

پیشنهاد کاربران

قوس دار - خمیده - پیرامونی
نام یکی از عروق قلبی که حالت قوس دار دارد و به پشت قلب کشیده میشود.
از واژه circumference که محیط پیرامون دایره هست مشتق شده.

بپرس