پیشنهاد‌های اسکندر شهبازی گهرویی (٣٤٣)

بازدید
٥٠٧
تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

خرسک به کسره خ در گویش بختیاری نوعی دستباف از قالی بی کیفیت تر می باشد

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بختیاری به بیضه تخم ، خایه و گوند می گویند

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مافه گه یا مافیه به سازه ای گفته می شود که برای یاد بود افرادی که در غربت فوت می کنند در محل سکونت یا ملک شخصی متوفی ساخته می شود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

گزه گرفتن به گویش بختیاری یعنی گاز گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دینشگ به گویش بختیاری یعنی اسفند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهنگ در گویش بختیاری یعنی نزدیک مثال روز شادی نهنگ هست یعنی روز شادی نزدیک هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

آموخته کردن به گویش بختیاری یعنی به کار یا صفتی عادت دادن است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

بنیرم به گویش بختیاری یعنی نگاه کنم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنگ و تفاق به گویش بختیاری کنایه از اتفاقات ناگوار در زندگی انسان هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روز جر در گویش بختیاری یعنی روز جنگ و نبرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرنگ به گویش بختیاری یعنی آهنگ مثال: مو آرنگ شادیم آبید گاگریو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کد وا کرده یا کد گشاده به گویش بختیاری یعنی عریان که کنایه از بدون پرده و شفاف کاری را انجام دادن هست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دک زیدن به گویش بختیاری یعنی لرزیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمست به گویش بختیاری یعنی لرزید مثل زمین جمست

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرنیدن به گویش بختیاری یعنی پاره کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشخاری به گویش بختیاری یعنی بی دلیل، بیخودی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روموندن به گویش بختیاری یعنی خراب کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فیچیدن به گویش بختیاری یعنی پریدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

گنج شیر به ضمه گ به گویش بختیاری یعنی زنبور

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمندن به گویش بختیاری یعنی ضربه زدن ، جمند بهش یعنی بهش یک ضربه زد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چپه به گویش بختیاری یعنی دسته، مشت مثل یک چپه گل یا یک چپه علف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوسا به گویش بختیاری یعنی آنوقت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوز به گویش بختیاری یعنی دهان مانند تفنگ پوز پر که از دهان لوله پر از باروت و ساچمه یا پاره می شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلنگچی نام یکی از ارتفاعات زرد کوه بختیاری است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرشت به گویش بختیاری یعنی صدای داد و فریاد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شورکش در گویش بختیاری یعنی طرف شور و مشورت

پیشنهاد
٠

آفتاب مل به کمر به گویش بختیاری کنایه از زمان غروب آفتاب است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یراق به گویش بختیاری یعنی ادوات و سلاح و ساز و برگ جنگی آهنین مثل خنجر و شمشیر و شش پر سر گرز و . . . و یراق پوش یعنی مسلح شدن است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مل به گویش بختیاری یعنی کتف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرسا به گویش بختیاری یعنی هر وقت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دال به گویش بختیاری یعنی کرکس پرنده لاشخور آ علیداد خدر سرخ نه دال را بایک فشنگ زد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گبه نوعی فرش هست که از پشم گوسفند بافته می شود ولی کیفیتش پایین تر از قالی می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیر به خانه های قدیمی که از سنگ بصورت خشکه چین ساخته می شوند لیر می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلیجه نوعی تن پوش هست که توسط نمد مال ها از پشم گوسفند مالیده و درست می شود

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرگ به گویش بختیاری یعنی فکر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر به ضمه ب به گویش بختیاری یعنی گله ، دسته و گروه مثال یک بر گوسفند یعنی یک گله گوسفند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلا کردن به گویش بختیاری یعنی گم کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بغ کردن به ضمیه ب به گویش بختیاری یعنی اخم کردن و ناراحت شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لگاره یا لقاره در گویش بختیاری یعنی جنس دست دوم، کهنه، قراضه و پاره شده مثال کفش لگاره یعنی کفش پاره شده و لگاره فروش یعنی کسی که جنس دست دوم را خرید ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لیش به گویش بختیاری یعنی زشت بد قیافه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیز گرفتن به گویش بختیاری یعنی آرام گرفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیل به گویش بختیاری یعنی دهان مثال کسی چیلش باز کردن یعنی دهان باز کردن، خندیدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چزم ایخای به گویش بختیاری یعنی چه چیزی ازم می خواهی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سوا در گویش بختیاری یعنی جدا کردن، تقسیم کردن مثل ماترک کسی را بین وراث تقسیم کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خور یا هور به گویش بختیاری نوعی دستبافته دو لنگه هست برای حمل گندم و آرد و جو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حوش به گویش بختیاری یعنی حیاط

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خورزا به گویش بختیاری یعنی خواهر زاده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شال و قوا کردن در گویش بختیاری کنایه از آماده شدن برای کاری هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شنگل در گویش بختیاری یعنی گاو جوان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زونی زید در گویش بختیاری کنایه از ناتوانی هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ری به گویش بختیاری یعنی صورت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تی به ره به گویش بختیاری یعنی چشم انتظار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلمیت به گویش بختیاری یعنی آراستن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترانه به گویش بختیاری یعنی گیسوی زنان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تروکون تروکون به گویش بختیاری یعنی یواش یواش راه رفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ببخشین به گویش بختیاری یعنی ببخشید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خش خاری به گویش بختیاری یعنی بی دلیل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلغندن به گویش بختیاری یعنی له کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بترک به ضمه ت و ر به گویش بختیاری یعنی آهسته حرکت کن یواش یواش برو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگ به ضمه ب یعنی ابرو و برگ جمندن به گویش بختیاری یعنی ابرو تکان دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مافیه در گویش بختیاری به مکانی گفته می شود که برای یاد بود میت در جاوارگه وی ساخته می شود که در زبان عربی مافیه یا ما بیه یعنی داخل آن چیزی نیست و به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ سنگ کردن به کسره س در گویش بختیاری یعنی دست دست کردن می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دا بر کردن در اصطلاح گویش بختیاری یعنی از شیر گرفتن، یا هر بچه ای را از مادر جدا کردن مانند بره یا بزغاله یا هر بچه ای را از شیر مادر گرفتن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مندال به گویش بختیاری یعنی بزغاله ای که از شیر مادر گرفته شده است یا به اصطلاح دا بر شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رف در گویش بختیاری طاقچه با عمق کم در ارتفاع بالا هست برای نگهداری وسایل زینتی و دکوری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاشقه به گویش بختیاری همان طاقچه هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوزار به گویش بختیاری یعنی کفش یا همان پا افزار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلا کردن در گویش بختیاری یعنی گم کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترگلو خوردن به گویش بختیاری یعنی غلط خوردن است

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیاری به گویش بختیاری یعنی همکاری و همچنین کارگری کردن هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکنی بهش به گویش بختیاری کنایه با عصبانیت چیزی را به کسی گفتن می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داغم سیت به گویش بختیاری کنایه افسوس برای تو هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرقری با ضمه ق به گویش بختیاری یعنی حنجره ، حلقوم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرقمبلی به گویش بختیاری یعنی ملق زدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کا به گویش بختیاری یعنی لگن پا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شی در گویش بختیاری مخفف شوهر کردن هست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک گرفتن به گویش بختیاری یعنی جمع و متحد شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وریس به گویش بختیاری یعنی طنابی که از موی بز بافته شده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفت به گویش بختیاری یعنی دماغ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لشکه به گویش بختیاری یعنی شاخه درخت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گرت لیله به گویش بختیاری یعنی گرد باد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملار به گویش بختیاری یعنی پایه مشک و میل ملار یعنی میلی که پایه های مشک را به هم وصل می کند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لرکس برد به گویش بختیاری یعنی لیز بردن مثال: پام لرکس برد ورکولستم خوردم به گل

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وستن به گویش بختیاری یعنی افتادن وستم به گل یعنی خوردم به زمین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورکولستن به گویش بختیاری یعنی گیر کردن پا به مانعی و زمین خوردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لال در گویش بختیاری به لباس های عروسک دختر ها لال می گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوالالی: در گویش بختیاری به خواندن ترانه و آوازه در مراسم عروسی دوالالی گویند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مالکنون به گویش بختیاری یعنی موسم کوچ ، یا زمان کندن بهونه ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چی به گویش بختیاری یعنی مانند مثال چی شاهین بالا سرم دائم ایزنه بال یعنی مانند شاهین

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشم به گویش بختیاری یعنی ناز و کرشمه، دلبری کردن هنگام راه رفتن می باشد مثل بیو با نشم و ناز و نشمین یعنی کسی که با ناز و کرشمه راه می رود و دلربایی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاز به گویش بختیاری یعنی شعله ور شدن یا گر گرفتن آتش

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پاکش به گویش بختیاری یعنی زیر شلواری زنانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بنیر به گویش بختیاری یعنی نگاه کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلگه به گویش بختیاری یعنی هدیه یا کادویی که برای نو عروس می برند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اوقورایی به گویش بختیاری یعنی پولی که بعنوان کمک هزینه سفر به مسافر دهند، هدیه ای که به مسافر اماکن زیارتی دهند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

لنگ شدن به گویش بختیاری یعنی منتظر ماندن لنگ کردن یعنی الاف کردن کسی ، وقت کسی را تلف کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کله شکار به گویش بختیاری یعنی کمینگاه شکار پرندگان

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منگ منگ کردن به گویش بختیاری یعنی توی دماغی صحبت کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفت به گویش بختیاری یعنی بینی یا دماغ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملیل به گویش بختیاری یعنی ولرم مث آب ملیله یعنی آب ولرم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسر به گویش بختیاری یعنی نازا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرز به گویش بختیاری یعنی تند و تیز ، چابک

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طوفان به گویش بختیاری یعنی آبشار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شلیف به گویش بختیاری یعنی گونی بزرگ جهت کاه و علوفه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شانه به گویش بختیاری یعنی صدای اسب شیهه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لت به گویش بختیاری یعنی تار مثال یک لت مو یعنی یک تار مو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مو کشت به گویش بختیاری یعنی کسی را تعارف لفظی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلین به گویش بختیاری یعنی شکم گنده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگر به گویش بختیاری یعنی یک قطعه سنگ ریز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلاپه به گویش بختیاری یعنی یک مشت مثلا یک تلاپه گندم یا برنج

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیگ به گویش بختیاری نوعی ظرف است از پوست بز یا گوسفند جهت نگهداری روغن حیوانی یا شیره انگور و . . .

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو انداختن به گویش بختیاری یعنی شایعه کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دابور به گویش بختیاری یعنی از شیر بریدن بره یا بزغاله

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دالو به گویش بختیاری یعنی پیر زن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهرو به ضمه سین به گویش بختیاری یعنی سرخ رو یا بور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریت به گویش بختیاری یعنی بدون چیزی ، خالی بودن مثل زمین ریت یعنی بدون علف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دال به گویش بختیاری یعنی نوعی پرنده لاشخور

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرسا گرفتن به گویش بختیاری یعنی سرگیجه گرفتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر و پوک به گویش بختیاری یعنی سر و صورت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

داری به گویش بختیاری یعنی وارانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمند به گویش بختیاری یعنی خسته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاسیدن به گویش بختیاری یعنی حالت خفگی به کسی دست دادن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاگینه به گویش بختیاری یعنی تخم مرغ نیمرو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکه به گویش بختیاری یعنی شاخه نازک درخت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی ترز به گویش بختیاری یعنی بوی سوختگی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جلد به فتحه ج به گویش بختیاری یعنی سریع ، تند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایتری به گویش بختیاری یعنی می توانی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنگ به کسره ت به گویش بختیاری یعنی سفت ، محکم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انجه انجه به گویش بختیاری یعنی تکه تکه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهل به گویش بختیاری یعنی بگذار ، فرصت بده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستم به شالت به گویش بختیاری کنایه دستم به دامانت می باشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پل به فتحه پ به گویش بختیاری یعنی گیسو مثال زنان در عزای عزیزان خود پل می برنند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوم و چیت برداشتن به گویش بختیاری یعنی کسی را از هستی ساقط کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو و چپ به گویش بختیاری یعنی هم همه کردن و خبر مرگ کسی را دادن که خبر موثق نیست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چو به گویش بختیاری یعنی شایعه، چو انداختن یعنی شایعه پراکنی کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

کیس کمر یا کیز کمر به گویش بختیاری یعنی کیسه کوچکی از جنس چرم که جنگاوران یا شکارچی ها برای مسلح کردن تفنگ پوز پر در آن باروت می ریختن و آنرا همراه د ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کل به کسره ک به گویش بختیاری یعنی پهلو مثال به دلم نشستی کی به کلم اینشینی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلور به گویش بختیاری یعنی ساقه های خشک شده گندم و جو و جا کلور یعنی جای درو گندم و جو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کرکیت وسیله ای قالیبافی است که دسته آن معمولا چوبی و شانه های آن فلزی است

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصون به گویش بختیاری یعنی استفراغ و بالا آوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلگه به گویش بختیاری یعنی ساختمان خرابه و فرسوده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوه ریز به گویش بختیاری یعنی تجمع گوسفندان بخاطر گرمای شدید هوا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مور به گویش بختیاری یعنی چمن طبیعی، مرغزار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نونی به گویش بختیاری یعنی نمیدانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نا خشوم به گویش بختیاری یعنی حالم خوش نیست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیترم به گویش بختیاری یعنی نمی توانم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوک نیدن به گویش بختیاری یعنی بالا انداختن مثال برگ شوکنیدی یعنی ابرو بالا انداختی همچنین شوکنیدن یعنی اشاره کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهده به گویش بختیاری یعنی سوخته مثال سهده دل یعنی دل سوخته

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیشنی به گویش بختیاری یعنی پیشانی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وندس به گویش بختیاری یعنی انداختش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیش به گویش بختیاری یعنی بداخلاق یا بد رفتار یا بد کردار مثال زن یا مرد لیش و همچنین بمعنای بد و زشت هست

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایاره به گویش بختیاری یعنی می آورد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انگشت به کسره الف و گاف در گویش بختیاری یعنی زغال سرخ شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یورقه به گویش بختیاری یعنی یورتمه رفتن اسب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترات به گویش بختیاری یعنی چهار نعل رفتن اسب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرقه به گویش بختیاری یعنی نقره

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نال به گویش بختیاری یعنی نعل اسب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورکش به گویش بختیاری یعنی بکن پات مثل گیوه هات ورکش

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوزین به گویش بختیاری یعنی اسب جوان تازه زین شده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مونه به گویش بختیاری یعنی بهانه گرفتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلشت دگشت به گویش بختیاری یعنی معامله و معاوضه کردن دو کالا با هم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پتی به گویش بختیاری یعنی خالی و تهی از هر چیزی مثل دست پتی یا نون خالی خوردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هردمبیل به گویش بختیاری یعنی بدون نظم و قاعده، نامنظم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کندال به گویش بختیاری یعنی گودال

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیاری به گویش بختیاری یعنی همکاری و کمک یکدیگر کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویر به گویش بختیاری یعنی خاطره و ذهن، حافظه مثال تو ز ویرم نیری یعنی از یاد و خاطرم پاک نمی شوی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آلشت کردن به گویش بختیاری یعنی عوض کردن معامله کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمداری به گویش بختیاری یعنی دست دوم ، کهنه و فرسوده

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل شیوه به گویش بختیاری یعنی حالت تهوع و استفراغ داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دک زیدن به گویش بختیاری یعنی لرزیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورشت به گویش بختیاری یعنی احساس لرز کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلا کردن به گویش بختیاری یعنی گم کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کفت به گویش بختیاری یعنی گردنه مثل کفت مغول کش منطقه روگر شهرستان اردل

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشکفت به گویش بختیاری یعنی غار

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قیس نکشید به گویش بختیاری یعنی چیزی نگفت، حرفی نزد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرست به گویش بختیاری یعنی حال کسی یک دفعه بد شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دنگ در آوردن به گویش بختیاری یعنی نقش بازی کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تش و تنگ به گویش بختیاری یعنی آتش و هیزم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیک و لاک به گویش بختیاری یعنی جیغ و داد

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دیار به گویش بختیاری یعنی معلوم و پیدا بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کش به گویش بختیاری یعنی کنار مثل کش جوب یعنی کنار جوی آب

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمره به گویش بختیاری یعنی مسخره کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

تی به ره به گویش بختیاری یعنی منتظر کسی یا چیزی بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چول به گویش بختیاری یعنی فلج بودن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درگن ورگن به گویش بختیاری یعنی زیر و رو کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلا کردن به گویش بختیاری یعنی گم کردن چیزی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چال به گویش بختیاری یعنی لانه و آشیانه حیوانات یا پرندگان

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک دادن به گویش بختیاری یعنی اولین بار بچه گاو یا گوسفند و . . . را شیر دادن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تک به ضمه ت به گویش بختیاری یعنی چکه کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خش خاری به گویش بختیاری یعنی بدون دلیل، بدون علت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنی به گویش بختیاری یعنی هنوز

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چواسه به گویش بختیاری یعنی برعکس

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تور به کسره ت و واو به گویش بختیاری یعنی بی حس شدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلواس به گویش بختیاری یعنی ترسیدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مل به گویش بختیاری یعنی مو بدن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رمب به گویش بختیاری یعنی موهای زائد عورت

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فغر به گویش بختیاری یعنی بی ارزش، سبک سر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جختی به گویش بختیاری یعنی الان هم اکنون،

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کش به گویش بختیاری یعنی کنار مثال نشستن کش یک یعنی نشستن کنار یکدیگر یا راه رفتن کش جوب یعنی کنار جوی آب رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آرک برک به گویش بختیاری یعنی کسی که حرف های دو نفر را برای هم می برد و می آورد یا همان نمام و سخن چین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریواتی به گویش بختیاری یعنی ظاهری، صوری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترنه به ضمه ت به گویش بختیاری یعنی موهای بافته شده که جلو سینه انداخته می شود

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ره پات به گویش بختیاری یعنی ریخته شده به پای تو فردا فلان کار پات هست یعنی نوبت تو است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرگه به گویش بختیاری یعنی سرچشمه مانند سرگه کارون

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شردادن به گویش بختیاری یعنی پاره کردن و جر دادن است

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیا به گویش بختیاری یعنی مرد لایق

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

خورزمار به گویش بختیاری یعنی خواهر زاده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلست به گویش بختیاری یعنی وجب مانند یک بلست زمین یعنی یک وجب زمین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تاته زا در گویش بختیاری بمعنای عموزاده هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرباره در فرهنگ بختیاری یکی از رسوم مراسم عزاداری است که مدعوین مبلغی یا کالای را جهت مشارکت در هزینه های مراسم تقدیم صاحبان عزا می کنند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سی چنمه به گویش بختیاری یعنی برای چی می خواهم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نهنگ با کسره ن و ه به گویش بختیاری یعنی نزدیک متضاد دور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بلاتش به گویش بختیاری یعنی بلا تشبیه، غیر قابل قیاس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرچل به گویش بختیاری یعنی کثیف

پیشنهاد
٠

برخی دیگر اعتقاد دارند کیار ابتدا کیارا بوده و از دو کلمه تشکیل شده است یکی کی به معنای پادشاه و دیگری آرا به معنای آراستن و زینت و زیبایی است که معن ...

پیشنهاد
٠

انسان پیرامون خود با اسامی مکان های رو برو می شود که علت و انگیزه نام گذاری آنها برای وی پوشیده و پنهان است و یکی از مسائلی که ذهن بشر کنجکاو را به خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دشگه در گویش بختیاری به معنای نخ خیاطی است، دشکه و سوزن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لامردون به گویش بختیاری یعنی مهمان خانه مانند مضیف شیوخ عرب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مندیر به گویش بختیاری یعنی منتظر ماندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بندار به کسره ب در گویش بختیاری یعنی بلندی، سربالایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ور به گویش بختیاری یعنی تن و بدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنگ با ضمه ب به گویش بختیاری یعنی اذان و صدای خروس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هف کردن به گویش بختیاری یعنی فوت کردن، دمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دراهه به گویش بختیاری یعنی در می آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیم به گویش بختیاری یعنی نحس و بد یمن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آرمون به گویش بختیاری آرزو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نرفین به گویش بختیاری همان نفرین هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منال به گویش بختیاری یعنی سر و صدا مکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گل زدن به گویش بختیاری همان به زمین زدن هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیغشت افتوبه گویش بختیاری همان اشعه خورشید است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بالنده به گویش بختیاری یعنی پرنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تش و برق به گویش بختیاری یعنی رعد و برق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پار و پیرار به گویش بختیاری یعنی پارسال و سال های گذشته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیدراه به گویش بختیاری یعنی در نمی آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسمون غرومنه به گویش بختیاری یعنی صدای رعد و برق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غرمنیدن به گویش بختیاری یعنی صدا کردن داد زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شوخین به گویش بختیاری یعنی شبیخون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آلازنگی یعنی دیو سیاه یا موجود اساطیری که برای ترساندن بچه های بکار می رود مانند اینکه آلایندگی سایه ونده یعنی آلازنگی دارد می آید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به داره به گویش بختیاری یعنی پا برجاست در حال انجام هست مانند مجلس بداره یعنی مجلس در حال انجام هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چوپی به گویش بختیاری نوعی رقص با دستمال است که توسط زنان ایل در مراسم عروسی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دینم به گویش بختیاری یعنی دنبالم مانند: غم وسته دینم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چمستن به گویش بختیاری یعنی درد گرفتن مانند: شاهد چمستن زحم کلار آویدمه یعنی شاهد درد و رنج زخم کوه کلار شده ام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خین به گویش بختیاری یعنی خون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لار به گویش بختیاری یعنی لاش و تن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چوبار ابزاری است از جنس چوب، مانند دسته بیل که بوسیله آن بار یا بنه بوته های خار را بار چهارپایان می کنند تا خار دستشان نرود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خش به گویش بختیاری یعنی خوب حالم نه خشه یعنی حالم خوب نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بختیاری به سر شیر قیماق گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پل با کسر پ به گویش بختیاری یعنی گوساله نر دو ساله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوده دل به گویش بختیاری یعنی سوخته دل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سی چینو به گویش بختیاری یعنی چرا، به چه علت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلگرون به گویش بختیاری یعنی نگران، ناراحت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرگرون به گویش بختیاری یعنی سر سنگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تهنا به گویش بختیاری یعنی تنها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنارس در گویش بختیاری یعنی با عجله و نفس نفس زنان کاری را انجام دادن مثال فلانی هنارسون به خانه برادرش رفت، معنای فریاد رس هم می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رک به گویش بختیاری یعنی چوب زیر حمال جلو خانه یا ستون زیر حمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حمال به گویش بختیاری به چوب بزرگ و قطور جلو ایوان حمال گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشکنده به گویش بختیاری یعنی شکسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بز یک تا دو ساله در گویش بختیاری چپش گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به بز شش تا یکساله در گویش بختیاری تیشتر می گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در گویش بختیاری به بز نر بالغ تگه گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بختیاری به بچه بز کهره گفته می شود یا همان بزغاله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بزه کوهی به گویش بختیاری پازن گفته می شود که قدرت و مهارت خاصی جهت عبور از صخره ها و مکان های صعب العبور را دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گوسفند شش ماه تا یکساله به گویش بختیاری شیشک گفته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بردگوری به گویش بختیاری یعنی حفره های دست ساز در دل صخره ها و کوه که قبل از اسلام مردگان را در آنها دفن می کردند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گپ به گویش بختیاری یعنی بزرگ مثال گپ مال یا طایفه و همچنین گپ به معنای گفتگو و صحبت کردن است مثل گپ زیدن یعنی گفتگو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراش به گویش بختیاری یعنی پیشخدمت خان و سرایدار اداره یا مدرسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گوگری با کسره گ به گویش بختیاری یعنی برادری و اخوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

لیوه به گویش بختیاری یعنی دیوانه، بدون فکر و اندیشه کاری را انجام دادن ، بی باک و سرمست، لیوه گری یعنی دیوانگی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلو با فتحه ک به گویش بختیاری یعنی دیوانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلوس به گویش بختیاری یعنی کرفس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کر با ضمه ک به گویش بختیاری یعنی پسر، چغله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گدار به گویش بختیاری یعنی محل کم عمق رودخانه که آب آن تنک هست جهت عبور افراد یا احشام از آب و اصطلاح بی گدار به آب زدن یعنی بدون فکر و اندیشه کاری را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چندار از دو قسمت تشکیل شده است یکی چن مخفف درخت چنار و دیگری دار بمعنی درخت است که به گویش بختیاری یعنی درخت چنار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاته به گویش بختیاری یعنی عمو و تاته زا به معنای عموزاده می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوشناری به گویش بختیاری یعنی جوی یا نهر کوچک آب که از بین حیاط ها عبور می کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورچینه به گویش بختیاری یعنی نردبان. پله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چینه به گویش بختیاری یعنی دیوار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفت به گویش بختیاری یعنی بینی، دماغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرزنگ به گویش بختیاری یعنی مژه چشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوت کوتی به گویش بختیاری یعنی دولا و خمیده مثال: سوار شتر و کوت کوتی یعنی سوار شتر و خم شدن یا سوار شتر و دولا دولا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهونه به گویش بختیاری یعنی سیاه چادر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مله به فتح میم به گویش بختیاری یعنی شنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جار به گویش بختیاری یعنی صدا زدن و جار کردن یعنی کسی را صدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هی جار به گویش بختیاری یعنی آوای طلب کمک و امداد و همکاری کردن موقع مال کنون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

افتو به گویش بختیاری یعنی آفتاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیندا به گویش بختیاری یعنی پشت سر، عقب دینداس یعنی پشت سرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سیل به گویش بختیاری یعنی نگاه کردن سیل کن یعنی ببین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جووه به گویش بختیاری یعنی پیراهن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دهرست به گویش بختیاری یعنی پاره شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تل به گویش بختیاری یعنی تپه و ماهور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بارت به گویش بختیاری یعنی عادت، راه و رسم نهادینه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کندن به گویش بختیاری یعنی بلعیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیل به گویش بختیاری یعنی جوجه پرنده و بچه سگ یا گرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سیلا به گویش بختیاری یعنی سوراخ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیکه به گویش بختیاری یعنی لقمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیزیدن به گویش بختیاری یعنی الک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روند به گویش بختیاری یعنی دنبال کردن، فراری دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کول به گویش بختیاری یعنی پشت، کمر ، بیو به کولم یعنی بیا رو پشتم سوار شو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر تمداری به گویش بختیاری یعنی پیشکش یا هدیه ای که به قالی باف می دهند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمدار به گویش بختیاری یعنی دار قالی بافی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بنگ به گویش بختیاری یعنی صدا، بنگ کردن یعنی صدا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هالو به گویش بختیاری یعنی دایی، هالو خورزا یعنی دایی و خواهر زاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خورزا به گویش بختیاری یعنی خواهر زاده، خورزه مال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

لیش به گویش بختیاری یعنی بد، زشت، نارا،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همدرونگ به گویش بختیاری یعنی همدم، مونس، همراه، هم صحبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لامردون به گویش بختیاری یعنی مهمان خانه، محل پذیرای مهمانان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجال به گویش بختیاری یعنی موقع، زمان مثل دیر مجال یعنی دیر موقع یا هر مجال یعنیهر زمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیندا به گویش بختیاری یعنی دنبال، عقب مثل سواری ز دیر اییا آرایش به دیندا یا کسی دیندا کسی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیم دری به گویش بختیاری یعنی پنجره اتاق یا دریچه دربی که بچه بتواند از آن داخل اتاق شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هینم دراره به گویش بختیاری یعنی خونم را می ریزد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جغله به گویش بختیاری یعنی پسر نوجوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیه به گویش بختیاری یعنی چشم مثل تیه کال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برد به گویش بختیاری یعنی سنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاله به گویش بختیاری صدای است که هنگام بزم یا رزم غالبا توسط مردان نواخته می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گاله به گویش بختیاری نوعی خورجین است که دهانه گشادی دارد و برای حمل خاک یا فضولات حیوانات و . . . استفاده می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نو بهیگ به گویش بختیاری یعنی نو عروس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وردلنگ به گویش بختیاری یعنی گم شو یا گورت گم کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زواله به گویش بختیاری یعنی پایین یا انتهای سراشیبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مافگه به گویش بختیاری به مکانی گفته می شود که جهت یاد بود متوفی در ملک شخصی وی بنا می گردد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گویش بختیاری جاوارگه یعنی محل سکونت و زیست موقت عشایر در مکانی خاص که هر خانوار یک وارگه مشخصی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

داک به گویش بختیاری یعنی حامی و پشتبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوگه به گویش بختیاری یعنی محل و میدان شور و مشورت و تصمیم گیری جهت مسائل سیاسی و اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرچل به گویش بختیاری یعنی کثیف و غیر بهداشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرده له به گویش بختیاری گرد کوچک مثال کوه گرده له یعنی گوه گرد کوچک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هیرده به گویش بختیاری یعنی خرده مانند هیرده برنج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گویش بختیاری یعنی پاشنه کفش مانند برچیدن خرده برنج از نعل کفش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی بشقاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بهانه دادن به کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوده به گویش بختیاری یعنی سوخته مانند سوده دل یعنی سوخته دل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تلس به گویش بختیاری یعنی بهش مانند: برگ تلس نموده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به گویش بختیاری لم یعنی پایین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به گویش بختیاری یعنی جنگ و دعوا، نوعی کارابزار که خیش یا چم را به جفت وصل می کندو به ضمه ج یعنی جوان و سرحال و جریدن یعنی کج شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خل با فتح خ به گویش بختیاری یعنی کج و با ضمه خ یعنی دیوانه و خاکستر می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چل، محلی که سنگ ها روی هم انباشته شده اند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ای که از سیم بوکسل ساخته مشود برای عبور از رودخانه، نوعی پل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گویش بختیاری یعنی تابدار شدن

پیشنهاد
٠

جوان، توانمند، سرحال بودن، ریلکس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دل و جیگر داشتن، شهامت داشتن، توانمد بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گویش بختیاری یعنی دعوا کردن، جنگ کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی پاره کردن چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسیله ای که از پوست گاو ساخته می شد که خیش را به جفت وصل می کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به گویش بختیاری زهله ترک شدن یعنی احساس ترس شدید که همان واژه زهره ترک می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به گویش بختیاری به معنای دانه و قطره است مثال تیریکه انگور و قطره باران