پیشنهادهای اسکندر شهبازی گهرویی (٣١٥)
سوده به گویش بختیاری یعنی سوخته مانند سوده دل یعنی سوخته دل
تلس به گویش بختیاری یعنی بهش مانند: برگ تلس نموده
به گویش بختیاری لم یعنی پایین
به گویش بختیاری یعنی جنگ و دعوا، نوعی کارابزار که خیش یا چم را به جفت وصل می کندو به ضمه ج یعنی جوان و سرحال و جریدن یعنی کج شدن
خل به گویش بختیاری یعنی دیوانه، کج و خاکستر می باشد
چل، محلی که سنگ ها روی هم انباشته شده اند
وسیله ای که از سیم بوکسل ساخته مشود برای عبور از رودخانه، نوعی پل
به گویش بختیاری یعنی تابدار شدن
جوان، توانمند، سرحال بودن، ریلکس
دل و جیگر داشتن، شهامت داشتن، توانمد بودن
به گویش بختیاری یعنی دعوا کردن، جنگ کردن
یعنی پاره کردن چیزی
وسیله ای که از پوست گاو ساخته می شد که خیش را به جفت وصل می کرد
به گویش بختیاری زهله ترک شدن یعنی احساس ترس شدید که همان واژه زهره ترک می باشد
به گویش بختیاری به معنای دانه و قطره است مثال تیریکه انگور و قطره باران