پیشنهاد‌های علی ماشالله زاده برزکی (١٦٤)

بازدید
٤٢٩
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تسخیر کننده ی ذهن و روح و نگاه جذاب، دلربا

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیرخواه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( چالشی که ) زندگی پیش پای شما می گذارد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنش توی گور لرزید

پیشنهاد
٠

تنش توی گور لرزید

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

=roll over in his grave =spine in his grave

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یک حرکتی بکن سعی ات را کردن تلاشت را بکن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هوا ی عالی هوا آفتابی با یک نسیم خنک It's absolutely shorts weather! جون میده با شلوارک بری حمام آفتاب بگیری

پیشنهاد
٠

هوا عالیه هوا آفتابی هست با یک نسیم خنک جون میده با شلوارک بری حمام آفتاب بگیری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Off the top of my head

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

البسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( لباس، لوازم منزل. . . ) ست کردن طوری انتخاب کردن که به همدیگر بیاد طوری انتخاب کردن که با هم جور و هماهنگ باشد ( به لحاظ رنگ، مدل، جنس. . . ) =mat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( گوشت ، ماهی ) ساطوری کردن با چاقو استخوان های ( ماهی، گوشت ) را گرفتن Don't be afraid to ask your fishmonger to fillet flat fish. نترس که از ماهی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

. A web developer is responsible for making your web designer's ideas come to life and making the site functional through coding یک برنامه نویس وب مس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلز خام فلزی که هنوز روی آن کار نشده ( حالت داده نشده، برش نخورده ) ورق خام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بسیار راضی کنندهrewarding راضی کنندهsatisfying

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقت گذاشتن روی. . . . I'm taking some time out to travel وقتم را گذاشته ام روی مسافرت ( کار نمی کنم ، فعلا بیکارم ) I'm taking some time out with m ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

داروسازی خرد داروسازی در مقیاس خرد داروسازی جزئی داروسازی موردی ساخت بعضی دارو ها از روی نسخه ی پزشک بصورت موردی برای یک بیمار توسط داروساز نه در مقی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اورژانس پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در تایید کاربرمحترمakamrahimi50@gmail. com ناحیه ی بی خطر، منطقه ی امن 3SAFE PLACE [uncountable] a place where you are safe from danger safety of Th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاملا چرخیده فرمان قفل شده ( تا آخر چراخنده شده ) Start parking with wheels turned all the way around پارک دوبل را شروع کنید با چرخ های کاملا چرخیده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Just yet = yetهنوز Not just yetنه هنوز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Give sb mouthfull تیکه ی سنگین به کسی گفتن ( حرف ) کلفت بار کسی کردن فحش دادن به کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( حرف ) کلفت بار کسی کردن تیکه ی سنگین به کسی گفتن فحش دادن به کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بطور امن ، با احتیاط Safely Complete your turn or U turn بطور ایمن کامل کنید گردش یا دور زدن تان را. ( با احتیاط )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( بازدید ) خوردن ( سود ) بدست آوردن ( ضرر ) دادن ( فروش ) رفتن rack up profit rack up losses rack up sales

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستور زبان : فعلی که هم لازم است هم متعدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جریحه دار کردن ( احساسات ) کسی She could sense his concern and it touched her اون خانم می توانست درک کند نگرانی اون مرد را و این احساسات اون خانم را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیرو موارد اشاره شده توسط کاربران گرامی ( کتاب های ) خود مرافبتی، توسعه فردی کتاب هایی مثل مهارت های زندگی، آیین دوست یابی، ۴۸ کلید قدرت ، قوربه را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقرون به صرفه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اجاره ی ماشین اجاره کردن ماشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دارای اطلاعات مفید و بدرد بخور ارائه دهنده ی اطلاعات مفید و بدرد بخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصادف سازشی تصادف سازش در محل ( تصادف )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورزش تیمی انجام دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

املای این لغت را اشتباه نوشته اید Couch potato صحیح می باشد ( با تلفظ کاوچ )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

می ارزد پول بدی بالاش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مانع دید شدن Unfurtunately the trees bock the view of the snow - covered mountains متاسفانه این درختها مانع دیدن کوه های پوشیده از برف می شوند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نواحی روستایی بکر و دست نخورده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( منطقه ) باوضعیت نامعلوم ( شهر، ناحیه. . . ) با وضع امنیتی نا معلوم در قیاس با وضعیت سفید و قرمز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

زباله همه جا پخش شده زباله همه جا ریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

حاشیه ی صرفا مسکونی شهرهای بزرگ ( مسافرت کاری به شهر بزرگ و در انتهای روز برگشت به حاشیه برای خواب و سکونت ) مثل زمان قدیم کرج. صرفا در کرج سکونت دا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیمت بالا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قیمت بالا دادن قیمت بالا ارائه کردن قیمت بالاتر از حد واقعی دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

نمای آسمان خراش های شهر نمای بلند مرتبه سازی شهر دور نمای آسمان شهر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نما سنتی ( سازه ) سنتی ( معماری ) سنتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

غذای کامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کلمه ی produceدر این طیف معنایی به تنهایی استفاده نمی شود بلکه در collocationمعنی خود را بروز می دهد: Dairy produce محصولات لبنی Garden produceمحصولا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

طغیان کردن رودخانه سر ریز شدن رودخانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زوزه کشیدن باد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تیغ آفتاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( یک رویداد ) پرسر و صدا و چشمگیر خیره کننده Blaze of = a lot of A blaze of publicity یک عالمه شهرت / شهرت چشمگیر A blaze of glory یک عالمه شکوه و اف ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

A blaze of glory شعله های افتخار ( شکوه ) یک عالمه افتخار یک عالمه شکوه Blaze = a lot of

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

A baze of publicity شعله های شهرت یک عالمه شهرت Baze = a lot of

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیرو و در تایید آقای میثم علیزاده لشکانی ۱ - حالت ( روحی ) ، خلق و خوی He has a good temper او خلق و خوی ( حال روحی ) خوبی دارد He has a bad temper ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( افراد ) تک تک آمدن ( افراد ) دانه دانه آمدن ( مایعات ) قطره قره آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرازیر شدن ایده ها و نظرات It was a successful meeting . The ideas flowed جلسه ی موفقیت آمیزی بود. ایده ها و نظرات بود که سرازیر میشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جو آرام شد فضای ( گفتگو، جلسه، اجتماع، کلاس ) آرام شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم ( کسی ) به ( جمال کسی ) روشن شدن گل از گل کسی شکفتن Her face lit up the sight of her child چشمش به دیدار فرزندش روشن شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

چشم ( کسی ) به ( جمال کسی ) روشن شدن گل از گل کسی شکفتن Her face lit up the sight of her child چشمش به دیدار فرزندش روشن شد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لبخند گرم و صمیمی Sunny: happy and friendly

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چهره ی گرم و صمیمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اشیاء ) حیات ، موجودیت start/begin/come to life as something The building began life as a monastery. این ساختمان حیاتش را آغاز کرد به عنوان یک صو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مورد استقبال قرار گرفتن قدردانی و سپاس دیگران را کسب کردن The painting gained recognition thanks to the major exhibition in Newyork این نقاشی مورد اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مکانی با قابلیت دسترسی به مایحتاج مکانی با دسترسی پذیری به امکانات شهری مکان با دسترسی آسان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Language style سبک صحبت کردن Register. . . . . . species. . . . kind. . . . type. . . . . style

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( به شوخی ) خوشبختانه ( با طعنه ) خوشبختانه ٠٩Harry was blissfully unaware that he was in danger هری خوشبختانه ( یا بدبختانه ) نمی دانست که در خطر ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کشیده نگه داشتن ( طناب ) Pull steadily on the rope کشیده نگه دار طناب را

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Free offerپیشنهاد رایگان، محصولی رایگان که در ازای خرید تعداد مشخصی کالا به شما تعلق می گیرد Longman dictionary ) There’s a free offer on orders ove ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسب صلاحیت کردن I'm afraid, you won't meet the requirement for university entry متاسفم شما کسب صلاحیت نخواهید کرد برای ورود به دانشگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

یک کمد اشیا برگزیده یک کمد لباس های مد روز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اشیا برگزیده اشیا گلچین شده A capsule Collection یک کلکسیون اشیا برگزیده A capsule wardropیک کمد لباس های مد روز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Denimپارچه ی لی Cottonپارچه ی پنبه ای توجه:پارچه ی لی هم از الیاف پنبه می باشد ولی با بافت کج راه و محکم تر پارچه ی پنبه ای هم از الیاف پنبه می باشد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تصادف شاخ به شاخ کردن Car collisionتصادف خودرویی شاخ به شاخ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجتمع خدمات رفاهی بین راهی ( جایگزین کاروانسرا ) Maral Setare rest area complex is standing on the way Tehran - Qom

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاکسی دربست گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پروازی که منتظر می ماند تا مسافران پرواز تازه فرود آمده را به مقصد نهایی سوار کند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

( خودرو ) :فرمان را چرخاندن Steer toward the leftفرمان را به چپ بچرخان He was steering with only pne hand او داشت فرمان را می چرخاند فقط با یک دست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پول پرداختی پول داده شده Get a refundگرفتن پول پرداختی =get the money backپس گرفتن پول Give a refundدادن پول پرداختی=give the money backپس دادن پول ک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رفته He is away او رفته است He was away او رفته بود He will be away او رفته خواهد بود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Chalk = completely Chalk full of remedy کاملا پر از مرهم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

I'll have a sandwich. . That will keep me going untill lunchtime این ساندویچ نگه میداره من را تا ناهار نگهم میداره که ادامه بدهم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دارد می پردازد به ( این مطلب ) دارد ادامه می دهد به ( این مبحث ) دارد صحبت می کند درباره ی ( این مطلب ) دارد بحث می کند درباره ی ( این مطلب )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

غرق در کار ( که حواسمان به اطراف نیست )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - . . . . . inclusive of شامل. . . . The monthly rent is inclusive of light and water اجاره ی ماهانه شامل آب و برق هست ( پول آب و برق هم در مبلغ ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

۱ - گنجاندن The book's value stems from its inclusion of multiple viewpoints ارزش این کتاب به گنجاندن نظرات مختلف ( در کتاب ) است ۲ - مشارکت عمومی، ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آواها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

فعال پیشدستانه حمایتگر حامی/حایل دار/از پیش مراقب از پیش در رفع نیازها و دفع خطرات از کسی کوشا پیشدستانه مراقب و حمایتگر My son is active , so I have ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کمک فکری We’ll need input from community nurses ما نیاز به کمک فکری از پرستاران اجتماعی خواهیم داشت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Two centsنظر شخصی Input کمک فکری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتظر نتیجه ایستادن منتظر جواب ایستادن پشت پیشخوان منتظر ماندن پشت پیشخوان منتظر ( جواب ) بودن I stood in line for a few minute before being waited o ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

منتظر نتیجه ایستادن منتظر جواب ایستادن پشت پیشخوان منتظر ماندن پشت پیشخوان منتظر ( جواب ) بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

غذا خوردن ، شام خوردن To dine is to eat a meal, particularly the last meal of the day. Dinning at a resturantشام خوردن در رستوران فعل: dine

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تصادف زنجیره ای A pile - up is a road accident in which a lot of vehicles crash into each other. . . . a 54 - car pile - up. یک تصادف زنجیره ای ۵۴ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

ritual عادت شخصی ( همه صبح ها مطالعه نمی کنند، عادت شخصی است ) routinعادت همگانی ( همه صبح ها مسواک می زنند. . . ) My morning ritual includes readi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

( ترافیک ) پس زدن ، طولانی شدن traffic backs up, it forms a long line of vehicles that cannot move The traffic was starting to back up in both direc ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( خودرو ) وسط راه خراب شده ( خودرو ) داخل جاده نقص فنی پیدا کرده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حرکت کند ترافیک کلاچ ترمزهای مکرر Traffic in the high way is stop and go ترافیک این بزرگراه همه اش کلاچ ترمز است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادغام شدن در ترافیک/ بزرگراه/خط عبور ملحق شدن به ترافیک/بزرگراه/خط عبور وارد . . . . ( بزرگراه/خط عبور ) . . . شدن I mergeed into the highway من وارد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سیستم انتقال نیرو ( گیربکس ) Put the transmission into park گیربکس را در حالت پارک قراربده ( ماشین را در حالت خاموش بگذار توی دنده که حرکت نکند ) T ...

پیشنهاد
٠

سیستم انتقال نیرو را در حالت پارک قرار دادن گیربکس را توی دنده گذاشتن ( که ماشین در حالت خاموش حرکت نکند )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

که آدم را درگیر خودش می کنه جالب و جلب توجه کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

جایش را گرفتن جایگاه شغلی . . . را گرفتن Some workers will lose their jobs as machines take over بعضی کارگرها شغل شان را از دست خواهند داد چون ماشین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( از روی هیجان به خاطر موفق شدن در کاری یا یافتن چیزی. . ) عالیه Way to go, Kim! Now we'll have to start all over again. As he left, the fans broke ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( شخص ) هیدراته ( شخص ) دارای آب کافی برای بدن کسی که دچار کمبود آب بدن نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشکلات حل تمرین مشکل در تمرین حل کردن مشکل در حل تمرین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش کاری دانش مرتبط با کار معلومات شغلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلومات پیش نیاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توسعه دهنده ( ی زمین املاک ) = بساز بفروش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در ترجمه یdeveloper لغت تکنولوژی به انتهای ترجمه باید اضافه گردد: توسعه دهنده ( ی تکنولوژی ) یعنی کسی یا شرکتی که کامپیوتر و دستگاه های با تکنولوژی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب پذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مطالعه ی همگانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عموم افراد کتابخوان It was with the circulation of pinkwik paper . he began to enjoy a truly unprecedented ascent into the favour of the British read ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دائمی Michael's invariable reaction was anger and a reluctance to try anything new. عکس العمل دائمی میخاییل عصبانیت و بی تفاوتی نسبت به تلاش برای هر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( اظهار نظر، رویکرد، نگرش ) بی پرده، بی حجب و حیا، بدون ملاحظه ی شان ومقام دیگران irreverent approavh/attitude/comment

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - به همان اندازه ی. . . . دوبرابر اندازه ی. . . سه برابر اندازه ی. . . . Take as much time as you like. هر چقدر که دوست دارید وقت بگذارید Eat a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

۱ - سالم His car remained intact after accident ماشینش سالم ماند بعد از تصادف ۲ - بدون خدشه His reputation survived intact اعتبارش بدون خدشه باقی مان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شعله ور کردن خاطرات Rekindle memories

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Distant memory خاطره ی دور ( مربوط به گذشته های دور، که داره فراموش میشه ) خاطره ای که داره به فراموشی سپرده می شود . . . . . . . . . . . . در این ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Distant memory خاطره ی دور ( مربوط به گذشته های دور، که داره فراموش میشه ) خاطره ای که داره به فراموشی سپرده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - ( طیف معنایی فیزیکی ) ریاضی: اشتراک ۲ - ( طیف معنایی مجازی ) وجه مشترک The communality of human crisis, tragedy is the same whether in ghetto or ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

موعد به دنیا آمدن/پرداخت کلمه ی به دنیا آمدن/پرداخت در کلمه due مستتر است موعد. . . ( تولدش، پرداخت. . ) . . . هست ( فلان تاریخ ) The baby is due in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادم از روی کلید ساختند دادم از روی کلید برش زدند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ندانستن کجا گذاشتن I mislay my keys نمیدونم کلیدهایم را کجا گذاشته ام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوسول و اواخواهر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرصت طلایی فرصت استثنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرصت طلایی فرصت استثنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت گرمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشت گرمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بحث داغ موضوع مناقشه برانگیز A political hot potato یک بحث داغ سیاسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حلقه ی مفقوده قطعه پازل گمشده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قیمت ها را کشاندن قیمت ها شکستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خانه ی قول داده شده خانه ی بیعانه داده شده این خانه را قولش را به کس دیگری دایم ( under offer ) هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خط قرمز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Contendرقابت کردن ره قصد شکست دادن Contend with مقابله کردن به قصد حل و فصل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیحات ریز یک پرونده قضایی توضیحات کم اهمیت تر یک پرونده قضایی جزئیات ریز تایپ شده ی یک پرونده قضایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پایبند ماندن به ( قانون، رای کمیته )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رانندگی شکاری شکار ران این عنوان معمولاً با مقوله های سافاری و مسافرت ارتباط تنگاتنگی دارد. شکار رانی می تواند به وسیلهٔ ماشین شخصی و در مناطق خاص یا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( به لحاظ عاطفی، اخلاقی ) بدهکار کسی بودن مدیون کسی بودن

پیشنهاد
٢

مهر تاییدی بر. . . . بودن کامل کردن. . . . . به کمال رساندن. . . . حسن ختام بر. . . . بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

موجب پیدایش. . . شدن James ground breaking research not only gave rise to his highly esteemed books تحقیقات پیشگامان ی جیمز نه تنها موجب پیدایش کتاب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کاملا موافقم خیلی زیاد موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

این هم ایده ای هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هر وقت بگی من آماده هستم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به تمام معنا ( زیاد ) Genuine greed حرص به تمام معنا حرص زیاد Genuine apology عذرخواهی به تمام معنا عذرخواهی زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - شلوغ پلوغ full of people The bar was absolutely heaving مشروب فروشی کاملا شلوغ پلوغ بود ۲ - متلاطم، بالا و پایین شونده He stood on the heaving de ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - به زحمت بلند کردن، ( با زحمت ) کشاندن heave somebody/something out of/into/onto etc something� Alan heaved his suitcase onto his bed. � آلن چمدان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

توقف فرسایشی تعطیلی فرسایشی تعطیلی تدریجی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به تعطیلی کشیده شدن به طور فرسایشی به تعطیلی کشیده شدن The city came to a grinding halt as transport workers went on strike شهر به تعطیلی کشیده شد چو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به تعطیلی کشیده شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مشوق های مالیاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To commitment to ring - fence frontline services was welcomed by campaigners and opposition leaders تعهد به" خدمات درمعرض دید و قضاوت مردم" تفکیک دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پایین ترین سطح، عملیاتی ترین سطح که با مشتری، مراجعه کننده، پول. . . سر و کار دارد ویترین کار : مثل افسر اخطاریه نویس که ویترین کار ناجا می باشد نسبت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انگار نه انگار که. . . . . نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

میزان آلایندگی ( که یک شخص یا شرکت از خود به جا می گذارد ) آثار آلایندگی ردپای آلایندگی Carbon footprint آثار آلایندگی کربنی ( به جا مانده از یک شخص ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

به همین منوال در آینده با همین رویه در آینده You can always upgrade a bit further down the road if you want. تو میتونی همیشه به روز رسانی کنی به همی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی کله گی و سرمستی In the heady days of their youth, they thought anything was possible در این روزهای بی کله گی و سرمستی جوانی شان، آنها فکر می کردند ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دلبسته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برترین You use ultimate to describe the most important or powerful thing of a particular kind. Synonyms: supreme, highest, greatest, maximum More S ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سر کسی گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلا سر کسی گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Put sth over فریب داد Nobody could put one over on him. هیچکس نمی تواند کلاه سرش بزاره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

( مکان، ساختمان ) مجلل