1. her engaging personality
شخصیت دلپذیر او
2. she presented a very engaging show
او نمایش بسیار سرگرم کننده ای را ارائه داد.
3. Judges had been engaging in sexual orgies.
[ترجمه گوگل]قضات در عیاشی های جنسی شرکت می کردند
[ترجمه ترگمان]قاضیان در orgies جنسی قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She accused her opponent of engaging in cheap political grandstanding in front of the TV cameras.
[ترجمه گوگل]او مخالف خود را متهم کرد که در مقابل دوربینهای تلویزیونی در مقام سیاسی کم ارزش شرکت کرده است
[ترجمه ترگمان]وی رقیب خود را به درگیر شدن در grandstanding سیاسی ارزان قیمت در مقابل دوربین های تلویزیونی متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's an engaging manner that easily deceives.
[ترجمه گوگل]این یک روش جذاب است که به راحتی فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]چه رفتار دلنشینی است که آدم را فریب می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. His engaging personality made him popular with his peers.
[ترجمه گوگل]شخصیت جذاب او باعث محبوبیت او در بین همسالانش شد
[ترجمه ترگمان]شخصیت جذاب او باعث شد که او با همسالان خود محبوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The ancient Greeks sacrificed lambs or calves before engaging in battle.
[ترجمه گوگل]یونانیان باستان قبل از شرکت در جنگ، بره یا گوساله را قربانی می کردند
[ترجمه ترگمان]یونانیان باستان پیش از درگیر شدن در نبرد، بره ها یا گوساله ها را قربانی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They are engaging in an embryo research.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام تحقیقات روی جنین هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها در تحقیقات جنینی شرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. To cry about them meant I was engaging in self-pity and whining.
[ترجمه گوگل]گریه کردن در مورد آنها به این معنی بود که من درگیر خودسوزی و ناله بودم
[ترجمه ترگمان]گریه کردن در مورد آن ها به این معنا بود که من با دلسوزی و ناله به خود مشغول بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Work-inhibited children often have difficulty engaging in competitive play.
[ترجمه گوگل]کودکانی که از کار بازدارند اغلب در شرکت در بازی های رقابتی مشکل دارند
[ترجمه ترگمان]کودکان که مانع کار می شوند اغلب در بازی رقابتی مشکل دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. All of that, and their shows are giddy, engaging, lighthearted and just plain fun.
[ترجمه گوگل]همه اینها، و نمایشهای آنها گیجکننده، جذاب، سبکدل و صرفاً سرگرمکننده هستند
[ترجمه ترگمان]همه اینها، و نمایش آن ها گیج، جذاب، شاد و ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He was engaging in a war of nerves with her, Isabel realised at last, but he didn't remember.
[ترجمه گوگل]ایزابل بالاخره متوجه شد که با او درگیر جنگ اعصاب بود، اما یادش نبود
[ترجمه ترگمان]ایزابل بالاخره فهمید که او درگیر یک جنگ عصبی است، اما به یاد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Still, Brown's impeccable exercises in style are highly engaging, visually spectacular and very intelligent.
[ترجمه گوگل]با این حال، تمرینات بی عیب و نقص براون در سبک بسیار جذاب، از نظر بصری دیدنی و بسیار هوشمند هستند
[ترجمه ترگمان]با این حال، تمرین های بی عیب و نقص Brown به شدت جذاب، بسیار جذاب و بسیار هوشمند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Mr Coffee will cop to the situation by engaging only the five basic universal appliance functions that every school child will know.
[ترجمه گوگل]آقای کافی تنها با درگیر کردن پنج عملکرد اساسی لوازم خانگی که هر کودک مدرسه ای می داند، با این وضعیت مقابله خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]آقای قهوه با درگیر شدن تنها پنج کارکرد اصلی که هر کودک مدرسه ای خواهد دانست به این وضعیت کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید