پیشنهادهای علی ماشالله زاده برزکی (١٦١)
A blaze of glory شعله های افتخار ( شکوه ) یک عالمه افتخار یک عالمه شکوه Blaze = a lot of
A baze of publicity شعله های شهرت یک عالمه شهرت Baze = a lot of
پیرو و در تایید آقای میثم علیزاده لشکانی ۱ - حالت ( روحی ) ، خلق و خوی He has a good temper او خلق و خوی ( حال روحی ) خوبی دارد He has a bad temper ا ...
( افراد ) تک تک آمدن ( افراد ) دانه دانه آمدن ( مایعات ) قطره قره آمدن
سرازیر شدن ایده ها و نظرات It was a successful meeting . The ideas flowed جلسه ی موفقیت آمیزی بود. ایده ها و نظرات بود که سرازیر میشد.
جو آرام شد فضای ( گفتگو، جلسه، اجتماع، کلاس ) آرام شدن
چشم ( کسی ) به ( جمال کسی ) روشن شدن گل از گل کسی شکفتن Her face lit up the sight of her child چشمش به دیدار فرزندش روشن شد
چشم ( کسی ) به ( جمال کسی ) روشن شدن گل از گل کسی شکفتن Her face lit up the sight of her child چشمش به دیدار فرزندش روشن شد
لبخند گرم و صمیمی Sunny: happy and friendly
چهره ی گرم و صمیمی
( اشیاء ) حیات ، موجودیت start/begin/come to life as something The building began life as a monastery. این ساختمان حیاتش را آغاز کرد به عنوان یک صو ...
مورد استقبال قرار گرفتن قدردانی و سپاس دیگران را کسب کردن The painting gained recognition thanks to the major exhibition in Newyork این نقاشی مورد اس ...
مکانی با قابلیت دسترسی به مایحتاج مکانی با دسترسی پذیری به امکانات شهری مکان با دسترسی آسان
Language style سبک صحبت کردن Register. . . . . . species. . . . kind. . . . type. . . . . style
( به شوخی ) خوشبختانه ( با طعنه ) خوشبختانه ٠٩Harry was blissfully unaware that he was in danger هری خوشبختانه ( یا بدبختانه ) نمی دانست که در خطر ا ...
کشیده نگه داشتن ( طناب ) Pull steadily on the rope کشیده نگه دار طناب را
Free offerپیشنهاد رایگان، محصولی رایگان که در ازای خرید تعداد مشخصی کالا به شما تعلق می گیرد Longman dictionary ) There’s a free offer on orders ove ...
کسب صلاحیت کردن I'm afraid, you won't meet the requirement for university entry متاسفم شما کسب صلاحیت نخواهید کرد برای ورود به دانشگاه
یک کمد اشیا برگزیده یک کمد لباس های مد روز
اشیا برگزیده اشیا گلچین شده A capsule Collection یک کلکسیون اشیا برگزیده A capsule wardropیک کمد لباس های مد روز
Denimپارچه ی لی Cottonپارچه ی پنبه ای توجه:پارچه ی لی هم از الیاف پنبه می باشد ولی با بافت کج راه و محکم تر پارچه ی پنبه ای هم از الیاف پنبه می باشد ...
تصادف شاخ به شاخ کردن Car collisionتصادف خودرویی شاخ به شاخ
مجتمع خدمات رفاهی بین راهی ( جایگزین کاروانسرا ) Maral Setare rest area complex is standing on the way Tehran - Qom
تاکسی دربست گرفتن
پروازی که منتظر می ماند تا مسافران پرواز تازه فرود آمده را به مقصد نهایی سوار کند
( خودرو ) :فرمان را چرخاندن Steer toward the leftفرمان را به چپ بچرخان He was steering with only pne hand او داشت فرمان را می چرخاند فقط با یک دست
پول پرداختی پول داده شده Get a refundگرفتن پول پرداختی =get the money backپس گرفتن پول Give a refundدادن پول پرداختی=give the money backپس دادن پول ک ...
رفته He is away او رفته است He was away او رفته بود He will be away او رفته خواهد بود
Chalk = completely Chalk full of remedy کاملا پر از مرهم
I'll have a sandwich. . That will keep me going untill lunchtime این ساندویچ نگه میداره من را تا ناهار نگهم میداره که ادامه بدهم
دارد می پردازد به ( این مطلب ) دارد ادامه می دهد به ( این مبحث ) دارد صحبت می کند درباره ی ( این مطلب ) دارد بحث می کند درباره ی ( این مطلب )
غرق در کار ( که حواسمان به اطراف نیست )
۱ - . . . . . inclusive of شامل. . . . The monthly rent is inclusive of light and water اجاره ی ماهانه شامل آب و برق هست ( پول آب و برق هم در مبلغ ا ...
۱ - گنجاندن The book's value stems from its inclusion of multiple viewpoints ارزش این کتاب به گنجاندن نظرات مختلف ( در کتاب ) است ۲ - مشارکت عمومی، ج ...
آواها
فعال پیشدستانه حمایتگر حامی/حایل دار/از پیش مراقب از پیش در رفع نیازها و دفع خطرات از کسی کوشا پیشدستانه مراقب و حمایتگر My son is active , so I have ...
کمک فکری We’ll need input from community nurses ما نیاز به کمک فکری از پرستاران اجتماعی خواهیم داشت
Two centsنظر شخصی Input کمک فکری
منتظر نتیجه ایستادن منتظر جواب ایستادن پشت پیشخوان منتظر ماندن پشت پیشخوان منتظر ( جواب ) بودن I stood in line for a few minute before being waited o ...
منتظر نتیجه ایستادن منتظر جواب ایستادن پشت پیشخوان منتظر ماندن پشت پیشخوان منتظر ( جواب ) بودن
غذا خوردن ، شام خوردن To dine is to eat a meal, particularly the last meal of the day. Dinning at a resturantشام خوردن در رستوران فعل: dine
تصادف زنجیره ای A pile - up is a road accident in which a lot of vehicles crash into each other. . . . a 54 - car pile - up. یک تصادف زنجیره ای ۵۴ ...
ritual عادت شخصی ( همه صبح ها مطالعه نمی کنند، عادت شخصی است ) routinعادت همگانی ( همه صبح ها مسواک می زنند. . . ) My morning ritual includes readi ...
( ترافیک ) پس زدن ، طولانی شدن traffic backs up, it forms a long line of vehicles that cannot move The traffic was starting to back up in both direc ...
( خودرو ) وسط راه خراب شده ( خودرو ) داخل جاده نقص فنی پیدا کرده
حرکت کند ترافیک کلاچ ترمزهای مکرر Traffic in the high way is stop and go ترافیک این بزرگراه همه اش کلاچ ترمز است
ادغام شدن در ترافیک/ بزرگراه/خط عبور ملحق شدن به ترافیک/بزرگراه/خط عبور وارد . . . . ( بزرگراه/خط عبور ) . . . شدن I mergeed into the highway من وارد ...
سیستم انتقال نیرو ( گیربکس ) Put the transmission into park گیربکس را در حالت پارک قراربده ( ماشین را در حالت خاموش بگذار توی دنده که حرکت نکند ) T ...
سیستم انتقال نیرو را در حالت پارک قرار دادن گیربکس را توی دنده گذاشتن ( که ماشین در حالت خاموش حرکت نکند )
که آدم را درگیر خودش می کنه جالب و جلب توجه کننده