پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٣٠٨)
فرمان آزاد باش یا راحت باش در هنگام رژه نیروهای نظامی
گرفتار شدن درگیر شدن در کاری یا چیزی ( که پیرو آن وقت از دست می رود. ) دچار مشکل شدن
حدس تخمین بر آورد
خیالی مجازی غیر واقعی فرضی
در عوضِ در ازایِ به جایِ
Fixer - upper Noun - countable منزل خریداری شده یا فروخته شده که نیاز به انجام تعمیرات زیادی دارد. بدیهی است که این اسم به ساختمانهایی با قدمتی طول ...
نامی عمومی برای مکان هایی مثل آمفی تئاتر، سالن کنفرانس، سالن کنسرت و . . . . که از آن جا می توان به منظور برگزاری مراسم مختلف استفاده نمود.
زیرا با توجه به این واقعیت است که با توجه به این که
گلستان باغ گل نام دخترانه در ایران و ترکیه
باربری شغلی که می توان از آن ها برای اسباب کشی، حمل و نقل وسایل سنگین، حمل بار و کالا و . . . . کامیون اجاره کرد. موسسه حمل و نقل
با وسیله نقلیه به کسی زدن و باعث کشته یا زخمی شدن وی، گشتن
در واقع اصولا اساسا به طور کلی
کتابچه بروشور کوچک تبلیغاتی جزوه های کوچک آموزشی کتابهای کوچک راهنما
جمله واره شبه جمله واژه هایی که فعل ندارند اما به تنهایی مفهوم یک جمله کامل را بیان می کنند.
کسی را تا سرحد مرگ، ترساندن زَهره کسی را از ترس آب کردن ترساندن دیگران به شدت زَهرِه تَرَک کردن کسی
من هم نه منم این طوری نیستم
شهاب سنگ سنگ آسمانی
درست از آب درآمدن یک پیش بینی به وقوع پیوستن احتمالات به واقعیت پیوستن درست از کار درآمدن
اصطلاح عامیانه : خوب بخوابی خوابهای خوب ببینی خواب راحت و آرامی داشته باشی
Find ( one's ) feet : رسیدن به یک سطحی از راحتی و آسایش در یک موقعیت جدید
خود مراقب خویشتن دار دارای نَفسِ پاک کسی که در مقابل کجی ها و ناهنجاری های اخلاقی می تواند مقاومت کند.
فهرستِ تماس نگیرید. در آمریکا، صاحبان تلفن ثابت و همراه برای جلوگیری از تماس گرفتنِ فروشندگان تلفنیِ اجناس با آنها که باعث اتلاف وقت می شود، به شرک ...
چپه رو پوشیدن لباس قسمت داخلی لباس را به بیرون پوشیدن
Noun - countable - informal : شخص ضعیف و بی اراده انسان ضعیف النفس
گره خورده - سنگین - شلوغ ( در مورد ترافیک )
Phrase : کاری را رو به طور مرتب و در مدت طولانی انجام دادن روز به روز هر روزه
برنامه ای درون فکر داشتن برنامه ی اجرایی داشتن نقشه ای در ذهن داشتن
خلاقانه و با یک فکر جدید، اندیشیدن با یک دید و بینش جدید، اندیشیدن
Noun - countable : جرمی که در آن مجرم اتومبیلی را دزدیده و به قصد لذت و تفریح کردن، شروع به رانندگی کردن با آن به صورت بسیار سریع و خطرناک می کند.
Noun - countable : عابر پیاده متخلف کسی که از محل هایی در خیابانها و جاده ها عبور میکند که عموما عبور عابر پیاده در آن ها ممنوع بوده و خطرناک می ب ...
Expression : به نکته ی خوبی اشاره کردی. حرف شما کاملا درسته. کاملا درست می گی. به نکته ظریفی اشاره کردی. بلی. حق کاملا با تو هستش.
جلیقه نجات جلیقه شنا
سردوشی حمام ( بخشی از دوش حمام که در بالاترین نقطه آن قرار دارد و آب از آن خارج می شود. )
بودجه کافی نداشتن برای انجام کاری تمکن مالی نداشتن
مسبب باعث شونده به وجود آورنده باعثِ
خیلی خرج در پی داشتن خرج زیادی روی دست گذاشتن پول بسیار هنگفتی صرف کاری یا چیزی شدن بیش از حد انتظار هزینه شدن برای کاری یا چیزی
Adjective : غیر قابل تصور غیر قابل پیش بینی غیر قابل حدس زدن حدس نزدنی پیش بینی نشدنی
Adjective : پذیرفته شده فرزندخوانده شده تحت سرپرستی دیگران قرار گرفته شده
دنیا خیلی کوچیکه !!!!! عجب دنیای کوچیکی !!!! ( اصطلاحی که وقتی به طور ناخواسته و غیرمترقبه ، فردی را بعد از مدتهای طولانی می بینیم، به کار برده می ش ...
Phrase : مصاحب و همراه داشتن ندیم و مونس داشتن همراه و هم کلام و هم زبان داشتن تنها نبودن
از وسط ناکجا آباد
Adjective : ناشناس ناشناخته بی نام و نشان
پرداختن بدهی خود به دیگران پرداخت کردن قبض هایی مانند آب و برق و گاز و . . . . پرداخت کردن حقوق کارمندان و کارگران
جهت یابی کردن آدرس جایی را پیدا کردن مختصات مکانی را یافتن
verb : دستیابی به اطلاعات محرمان دیگران در درون کامپیوتر آنها به منظور تغییر دادن یا سوء استفاده کردن از آن هک کردن
سختگیری کردن درباره چیزی
شمشیر دو لبه شمشیر دو دَم شمشیری که هر دو طرف تیغه ی آن، تیز و بُرنده است.
تخریب کننده ی اموال عمومی
پیوند زدن اعضای بدن متوفی به فرد دیگری پیوند اعضا کردن
در لولادار در دارای لولا در لولایی