پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣١٩)

بازدید
٤,٠٩٨
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Work on somebody/something : کار کردن بر روی چیزی به منظور تولید محصول جدید و یا تعمیر آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عباراتِ زمانی واژگانِ زمانی کلمات یا جملاتی که نشان دهنده و بیان کننده ی یک زمان می باشند. به عنوان مثال: Yesterday ( که یک واژه ی تک کلمه ای است ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

در طولِ در طیِ به عنوان مثال: Over the past few years => در طول چند سال گذشته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

تا به الان تا به امروز تا امروز تا الان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اوایل در ابتدای در شروع به عنوان مثال: earlier this year => اوایل سال جاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

In fact As a matter of fact Actually در واقع در حقیقت در اصل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

منتقد مخالف نقدکننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به طور کلی کاملا همگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به یاد سپردن ( یک واقعیت یا بخشی از اطلاعات که مهم هستند و یا در آینده مفید واقع خواهند شد. )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُفاله مانند: Tea grouts : تفاله ی چای Coffee grouts : تفاله ی قهوه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

شرکت کردن در یک کار، ورزش، رویداد اجتماعی و . . . . . همراه با سایر مردم مشارکت کردن در حضور پیدا کردن در

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

فردی دارای رفتاری غیرعادی و متفاوت با اکثریت مردم عجیب غریب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

رشد توسعه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کار بلد زیرک دانا آگاه باهوش استاد کار ماهر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

research on something : تحقیق کردن بر روی چیزی تحقیق کردن درباره چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

به چیزی حساس شدن تماشا کردن برنامه ای خاص از تلویزیون گوش دادن به برنامه ای خاص از رادیو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

Adjective : متضاد مخالف متفاوت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Again and again Over and over Over and over again Time and time again بارها و بارها مکررا صدها بار هزاران بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Go round لباس خاصی پوشیدن به شیوه ای خاص رفتار کردن شیوع پیدا کردن یک بیماری در بین تعداد زیادی از مردم داغ شدن یک خبر، لطیفه و . . . . در بین مردم ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حذف کردن نام یک نفر از فهرست دوستان، در شبکه های اجتماعی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

هر زمان هر وقت که هنگامی که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشتر اوقات اغلبا اغلب اوقات در بیشتر موارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل با idiom زیر : Like a bull in a china shop

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

Informal - verb - transitive : با کسی قطع ارتباط و دوستی کردن ( به خصوص با فردی که با او رابطه ای عاشقانه وجود داشته است. ) کات کردن ( دوستی و یا رو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

صفحات اجتماعی در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و . . . . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تازه عروس و تازه داماد فردی که به تازگی ازدواج کرده است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

مواد قابل جذب توسط طبیعت ( مانند: کاغذ، چوب و . . . . . ) مواد تجزیه شدنی در طبیعت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

محل دفن زباله Junkyard Depot Disposal area

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

نیروی کار از خارج مجموعه تامین کردن و استخدام کردن استفاده کردن از نیروی کار خارجی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Noun : چاقی مفرط اضافه وزن زیاد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

برخلاف انتظار دیگران موفق شدن در کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بی خبر بودن از وقایع بی خبر بودن در جریان امور نبودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نامرتب کردن درهم و برهم کردن شلوغ کردن محیط به هم ریختن محل زندگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دزدی کردن ( به ویژه از مغازه ها یا خانه هایی که در طی جنگ یا شورش های خیابانی و شهری، آسیب دیده اند. )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

نامه ای نسبتا کوتاه و مختصر که یک کارجو باید به هنگام ارسال رزومه کاری خودش به کارفرما بنویسد و همراه آن، فرمهای پر شده ی درخواست کار، مدارک ارسالی، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

در اصطلاح عامیانه : آب معدنی آب آشامیدنی پرشده در بطری آب آشامیدنی در بطری های پلاستیکی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

کاهش تحلیل رفتن کم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ذخایر منابع موجودی ها دارایی ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

نگه داشتن یا کنار گذاشتن چیزهایی مثل پول، مکان، زمان و . . . . . برای استفاده در راه اهدافی خاص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

گرفتار شدن توی دردسر افتادن دچار مشکل شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کشف کردن کشف شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - uncountable : شلوغی و سر و صدا ازدحام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بدرقه کردن مشایعت کردن شکست دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun - countable تبادل کننده کتاب با دیگران ( کسی که کتابهای خود را به دیگران قرض می دهد و کتابهای آن ها را نیز به منظور مطالعه کردن، از آنها قرض ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

سود خوبی دادن به ( مثل سودی که بانک ها به پول های پس انداز شده، پرداخت می کنند. ) سود زیادی پرداخت کردن سود زیادی تعلق گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قرض بالا آوردن مقروض شدن بدهکار شدن وامدار به دیگران شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

اضافه برداشت برداشت پول از حساب بانکی، بیش از حد مجاز تعریف شده برای آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Syn = throw away دل کندن از چیزی چیزی را دور انداختن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مرتب کردن یک مکان با جابه جا کردن وسایلی که آن ها را نمی خواهیم و یا به آن ها نیاز نداریم. خانه تکانی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

ارتقا شغلی یا مقامی پیدا کردن شغلی مهم تر و بالاتر به دست آوردن در جایگاه بالاتری قرار گرفتن