پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٣١٩)
Work on somebody/something : کار کردن بر روی چیزی به منظور تولید محصول جدید و یا تعمیر آن
عباراتِ زمانی واژگانِ زمانی کلمات یا جملاتی که نشان دهنده و بیان کننده ی یک زمان می باشند. به عنوان مثال: Yesterday ( که یک واژه ی تک کلمه ای است ...
در طولِ در طیِ به عنوان مثال: Over the past few years => در طول چند سال گذشته
تا به الان تا به امروز تا امروز تا الان
اوایل در ابتدای در شروع به عنوان مثال: earlier this year => اوایل سال جاری
In fact As a matter of fact Actually در واقع در حقیقت در اصل
منتقد مخالف نقدکننده
به طور کلی کاملا همگی
به یاد سپردن ( یک واقعیت یا بخشی از اطلاعات که مهم هستند و یا در آینده مفید واقع خواهند شد. )
تُفاله مانند: Tea grouts : تفاله ی چای Coffee grouts : تفاله ی قهوه
شرکت کردن در یک کار، ورزش، رویداد اجتماعی و . . . . . همراه با سایر مردم مشارکت کردن در حضور پیدا کردن در
فردی دارای رفتاری غیرعادی و متفاوت با اکثریت مردم عجیب غریب
رشد توسعه
کار بلد زیرک دانا آگاه باهوش استاد کار ماهر
research on something : تحقیق کردن بر روی چیزی تحقیق کردن درباره چیزی
به چیزی حساس شدن تماشا کردن برنامه ای خاص از تلویزیون گوش دادن به برنامه ای خاص از رادیو
Adjective : متضاد مخالف متفاوت
Again and again Over and over Over and over again Time and time again بارها و بارها مکررا صدها بار هزاران بار
Go round لباس خاصی پوشیدن به شیوه ای خاص رفتار کردن شیوع پیدا کردن یک بیماری در بین تعداد زیادی از مردم داغ شدن یک خبر، لطیفه و . . . . در بین مردم ...
حذف کردن نام یک نفر از فهرست دوستان، در شبکه های اجتماعی
هر زمان هر وقت که هنگامی که
بیشتر اوقات اغلبا اغلب اوقات در بیشتر موارد
معادل با idiom زیر : Like a bull in a china shop
Informal - verb - transitive : با کسی قطع ارتباط و دوستی کردن ( به خصوص با فردی که با او رابطه ای عاشقانه وجود داشته است. ) کات کردن ( دوستی و یا رو ...
صفحات اجتماعی در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و . . . . . .
تازه عروس و تازه داماد فردی که به تازگی ازدواج کرده است
مواد قابل جذب توسط طبیعت ( مانند: کاغذ، چوب و . . . . . ) مواد تجزیه شدنی در طبیعت
محل دفن زباله Junkyard Depot Disposal area
نیروی کار از خارج مجموعه تامین کردن و استخدام کردن استفاده کردن از نیروی کار خارجی
Noun : چاقی مفرط اضافه وزن زیاد
برخلاف انتظار دیگران موفق شدن در کاری
بی خبر بودن از وقایع بی خبر بودن در جریان امور نبودن
نامرتب کردن درهم و برهم کردن شلوغ کردن محیط به هم ریختن محل زندگی
دزدی کردن ( به ویژه از مغازه ها یا خانه هایی که در طی جنگ یا شورش های خیابانی و شهری، آسیب دیده اند. )
نامه ای نسبتا کوتاه و مختصر که یک کارجو باید به هنگام ارسال رزومه کاری خودش به کارفرما بنویسد و همراه آن، فرمهای پر شده ی درخواست کار، مدارک ارسالی، ...
در اصطلاح عامیانه : آب معدنی آب آشامیدنی پرشده در بطری آب آشامیدنی در بطری های پلاستیکی
کاهش تحلیل رفتن کم شدن
ذخایر منابع موجودی ها دارایی ها
نگه داشتن یا کنار گذاشتن چیزهایی مثل پول، مکان، زمان و . . . . . برای استفاده در راه اهدافی خاص
گرفتار شدن توی دردسر افتادن دچار مشکل شدن
کشف کردن کشف شدن
Noun - uncountable : شلوغی و سر و صدا ازدحام
بدرقه کردن مشایعت کردن شکست دادن
Noun - countable تبادل کننده کتاب با دیگران ( کسی که کتابهای خود را به دیگران قرض می دهد و کتابهای آن ها را نیز به منظور مطالعه کردن، از آنها قرض ...
سود خوبی دادن به ( مثل سودی که بانک ها به پول های پس انداز شده، پرداخت می کنند. ) سود زیادی پرداخت کردن سود زیادی تعلق گرفتن
قرض بالا آوردن مقروض شدن بدهکار شدن وامدار به دیگران شدن
اضافه برداشت برداشت پول از حساب بانکی، بیش از حد مجاز تعریف شده برای آن
Syn = throw away دل کندن از چیزی چیزی را دور انداختن
مرتب کردن یک مکان با جابه جا کردن وسایلی که آن ها را نمی خواهیم و یا به آن ها نیاز نداریم. خانه تکانی کردن
ارتقا شغلی یا مقامی پیدا کردن شغلی مهم تر و بالاتر به دست آوردن در جایگاه بالاتری قرار گرفتن