پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٣٠٨)
Idiom: دیگه جونم به لبم رسیده دیگه دارم از کوره در میرم
نشان دادن شجاعت، قدرت و آرامش از خود ( به خصوص در برابر سختی ها و مشکلات ) ضعف نشان ندادن از خود در برابر مشکلات و سختی ها
Verb - informal in Australia and New Zealand : شرور بودن رفتار شرورانه داشتن
موفق تر بودن از دیگران انجام دادن کارها، بهتر از دیگران
مانع انجام کار دیگران شدن جلوی وقوع اتفاقی را گرفتن
Phrasal verb : Become شدن تبدیل شدن
Noun - countable : Parcel - delivery company شرکت هایی که کار آنها تحویل اجناس و اشیاء بسته بندی شده به صاحبان آنهاست. مانند کاری که در ایران شرکت پس ...
بدبیاری پشتِ بدبیاری دائم بدبیاری آوردن
سرپیچ لامپ ( بخش فلزی انتهای لامپ که داخل پاتروم بسته می شود. )
noun - countable : دَرِ چیزهایی مثل خودکار، خودنویس و . . . . . .
Noun - countable : مضیقه ی مالی فشارِ مالی کم پولی نداری
غرورت را زیر پا بگذار روی غرورت پا بگذار غرورت را بشکن مغرور نباش
تصمیم با خودته It's up to you
میوه جات میوه های خوراکی اصولا این نام به میوه هایی گفته می شود، که چندساله هستند و گیاه آنها یکساله نیست. بنابراین خوراکی هایی مانند خیار که در فرهن ...
شغل زنبورداری زنبورداری
مرموز مبهم
Noun - countable : سریال تلویزیونی سریالی که از تلویزیون پخش می شود.
مجری رادیو کسی که در برنامه های رادیویی، به عنوان مجری مشغول به کار است.
Noun - countable : برنامه رادیویی برنامه ای که از رادیو پخش می شود.
غذای طبیعی غذایی که ساخته دست بشر نیست و هیچگونه مواد غیرطبیعی افزودنی ( مثل: رنگ، اسانس، نگهدارنده و . . . ) ندارد.
طعم دهنده های مصنوعی موادی که کارخانه های تولیدکننده مواد غذایی برای بهبود کیفیت مزه ی مواد تولیدیشان، به آن ها اضافه می کنند.
بحث کردن درباره ی یک ایده و نظر ترویج دادن و تبلیغ کردن یک ایده و نظر
شماره رُند ( مثل شماره موبایل رُند، شماره پلاک خودرو رُند، کد ملی رُند و . . . . . )
زندگی نباتی کسی که مرگ مغزی شده و فقط اعضای بدنش زنده هستند.
Noun - countable Informal شوهر ایده آل مرد رویاها مرد سوار بر اسب سپید مردی که هر زنی در ذهن خودش دارد و به او به عنوان همسر ایده آل خود فکر میکند.
بی صبرانه چیزی را خواستن ( به خصوص که احتمال رسیدن به آن و وقوع آن چیز، بسیار کم است. ) تمایل زیاد داشتن به چیزی
اتاقک یا اتاقی که در باغ وحش ها برای نگهداری خزندگان از آن استفاده می شود. محل نگهداری خزندگان در باغ وحش اتاق خزندگان بخش خزندگان
زیر فشار مشکلات، خم شدن زیر بار سنگین، خم شدن
سرانجام بالاخره در پایان نهایتا دستِ آخر تفاوت in the end و at the end : In the end = eventually / finally At the end = specific moment in time ...
noun - countable : US - informal : آدمِ وسواسی ( فردی که همیشه می خواهد همه چیز بسیار منظم و تمیز باشد. ) کسی که وسواسِ مرتب بودنِ اجسام را دارد.
noun - countable : تغییر شغل ( که باعث به دست آوردن شغل بهتر و موقعیتهای شغلی بیشتری می شود. ) تغییر کار
برآورده کردن نیازهای یک فرد چیزی مناسب شخصی بودن فراهم کردن چیزهایی که کسی به آنها نیاز دارد.
لولو لولوخور خوره موجود خیالی ترسناکی که کودکان از آن می ترسند.
adjective : گرفتار شده در . . . . . گیر کرده در . . . . . . . به دردسر افتاده در . . . . . به مشکل برخورده . . . . . .
idiom : در یک برنامه رادیویی یا تلویزیونی به معنای : وقت برنامه به پایان رسیده است، می باشد.
همذات پنداری کردن با کسی احساس همانند بودن با کسی را، داشتن
noun - countable : برنامه ی زنده ی رادیویی یا تلویزیونی که در طی پخش آن برنامه، شنوندگان یا بینندگان می توانند با استودیو تماس گرفته و به صورت زنده و ...
کلاس های فوق برنامه کلاس های اوقات فراغت کلاس هایی که مدارس، دانشگاه ها و یا موسسات آموزشی خصوصی در طی تعطیلات تابستانی برای دانش آموزان و دانشجویان ...
Noun - countable : سرپرست اردوگاه شخصی که در طی تعطیلات بر یک اردوگاه نظارت کرده و مسئول اصلی آن می باشد. برخی از مهم ترین وظایف او عبارتند از : ۱. ب ...
شهربازی موضوعی پارک موضوعی یعنی پارکی که دارای موضوع خاصی است و علاوه بر جنبه ی تفریحی، جنبه ی آموزشی نیز دارد. مانند پارکِ گلها، پارکِ آب بازی، پارک ...
کار تابستانی کاری که دانش آموزان در طول تعطیلات تابستانی، انجام می دهند.
پرستار روانپزشکی شخصی که شغل او مراقبت کردن از افراد دارای بیماری های روانی، می باشد.
بلاتکلیف گذاردن کسی کسی را منتظر جواب یا نظر خود گذاشتن کسی را معطل خود کردن
مشاور شغلی مشاور کاریابی کسی که شغل وی دادن مشورت و توصیه و راه حل های کاربردی به دیگران درباره ی شغل آن ها می باشد. این مشاوران درباره ی این که چه ش ...
شروع به انجام کاری کردن کاری را به صورت همیشگی و معمولی انجام دادن حرکت کردن کِشتی در مسیر مخالف
شهرت جهانی شناخته شده در کل جهان شناخته شده برای همه ی مردم دنیا
نماینده ادبی کسی که به وکالت و نمایندگی از طرف یک نویسنده، وارد مذاکره با ناشرین کتاب، تبلیغ کنندگان و . . . . . می شود تا به چاپ و فروش هر چه بیشتر ...
Become famous معروف شدن مشهور شدن شناخته شدن در بین دیگران
Noun - countable : Record company شرکت ضبط و پخش موسیقی شرکتهایی که بر روی خوانندگان سرمایه گذاری کرده و به آنها در ضبط، پخش، انجام تبلیغات، بازاریا ...
Phrase of claim : Somebody's/something's claim to fame : دلیل شهرت دلیل معروف شدن کسی/چیزی بیشتر برای مسخره کردن دلیل شهرت کسی/چیزی به کار می رود و ...