پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٣٠٤)

بازدید
٢,١٩٧
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای انجام کاری سخت رهسپار شدن پاشنه ی کفش را جهت کاری دشوار، وَر کشیدن رهسپار شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Phrase : از خجالت آب شدن و به زمین فرو رفتن خیلی شرمسار شدن شرمنده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Graduate school دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا وجود دارد و طبیعتا شرط پذ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی بیشتر به طور خلاصه به آن به grad school میگویند و به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

noun - countable : هدردهی وقت اتلاف وقت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : Tabloid magazine مجله شایعات مجلاتی که داستانها و شایعات پیرامون رسوایی ها و فسادهای اخلاقی افراد معروف ( سلبریتی ها ) را چاپ و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدگویی کردن پشت سر دیگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مهمانی ای که میزبان برپا می کند تا مهمانان بتوانند در آن برای خود دوستانی تازه پیدا کنند. البته همانطور که از نامش پیداست این دوستیابی با پرسیدن سوال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بیشتر وقت ها اکثر اوقات خیلی وقت ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سبیلِ چخماقی مردان سبیلِ دسته موتوری مردان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ریشِ کمی که برخی از مردان بینِ زیرِ لبِ پایین و چانه ی خود می گذارند.

پیشنهاد
٢٣

از کاه، کوه ساختن چیز بی اهمیتی را الکی بزرگ جلوه دادن بزرگ کردن چیزهای بی اهمیت

پیشنهاد
٧

معادل با ضرب المثل فارسی : خدا از دهنت بشنوه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

oh my god

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به اندازه یِ به مقدارِ به قدرِ به میزانِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Adjective : انگیزه دهنده تحریک کننده قوت قلب دهنده ترغیب کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

سبک زندگی فعالیت های روزانه و روزمره ای که اعضای خانواده در کنار هم و با هم انجام داده و از انجام دادن آن لذت می برند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جاری شدن سیل سیل آمدن دچار سیل زدگی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

سرکوب کردن احساسات نشان ندادن عواطف درونی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Phrasal verb : رشد کردن مجدد و رسیدن به اندازه ی قبلی، بعد از کوتاه شدن یا بریده شدن ( مثل کوتاه کردن ناخن و رشد دوباره آن ) باز تولید کردن/شدن دوبا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست تنها به تنهایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به هم زدن موضوعی که برای آن برنامه ریزی شده بوده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

استفاده کردن از کامپیوتر برای ذخیره اطلاعات، کنترل کردن نحوه ی انجام کارها و . . . . . . . انجام دادن کارها به وسیله ی کامپیوتر به جای استفاده از ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حداقل لااقل دست کم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Adjective : کامپیوتری تولید شده توسط کامپیوتر ساخته شده توسط کامپیوتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Phrase : در تجارت و کسب و کار بودن شغلی که از رونق نیفتاده و همچنان وجود دارد و به کار خود ادامه می دهد. برقرار بودن کسب و کار رونق داشتن کار و کاسبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Noun - countable : راه بن بست موقعیتی که هیچ پیشرفتی نخواهد داشت A dead - end job : شغل و کاری که حقوق و درآمد کمی دارد و شانس پیشرفت در آن کار و گر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Informal - phrase : مستقل شدن از والدین ترک کردن خانه ی پدری و زندگی کردن در منزلی جداگانه و مستقل

پیشنهاد
١

و حضرت خدیجه ( س ) همسر پیامبر اکرم ( ص )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Informal : گند زدی خرابکاری کردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Informal : دمت گرم ایول بهتون اِیوَلّا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خاطرات گذشته را به یاد آوردن به گذشته برگشتن یاد ایام گذشته کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Set foot in somewhere : قدم گذاشتن در جایی وارد شدن به جایی رفتن به جایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

واژه ای است slang و به معنا و مترادف با کلمه ی super

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چسب قطره ای چسبِ مایعِ کوچک با قدرت چسبندگی و سرعت خشک شدنِ زیاد اَبَر چسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفنگ آب پاش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

noun - countable : لیفت تراک خودروی لیفت تراک ( که برای برداشتن و حمل و نقل بارهای سنگین به کار می رود. ) به عنوان مثال : • Large packages may be u ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

از روی غرور با کسی حرف زدن از سر تحقیر با کسی حرف زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شرایط بدی را تجربه کردن در وضعیت بغرنج و ناراحت کننده ای بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آسیب رساندن از چیزی بد استفاده کردن چیزی را در راه نادرست به کار بردن و استفاده کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیله شیشه ای تیله ( توپ های شیشه ای گرد و کوچک که رنگهای زیبایی دارند و کودکان با آن ها بازی می کنند. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

مجازی موهومی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Turn something over to somebody : چیزی را به کسی واگذار کردن به کسی چیزی را تحویل دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

آشکار شدن نشانه های لذت و خوشحالی در چهره یا چشمان شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Allow time for something = زمان در اختیار کسی قرار دادن برای چیزی به عنوان مثال: I'll allow time for questions and comments at the end

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦١

مشارکت کردن در انجام کاری درگیر شدن در کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

در سطح جهانی در سطح بالاترین استانداردهای جهان تاپ بسیار سطح بالا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

noun - countable : کارت هدیه بانکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

re - gift : هدیه دادن کادویی که به ما هدیه داده اند، به شخص دیگری هدیه دادن کادوهای دریافتی خود به فرد دیگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

منطقه حفاظت شده منطقه شکار ممنوع