پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٣٢٣)
در عبارت well with tears به معنی جاری شدن و یا روان شدن اشک از چشم جمع شدن اشک در چشم سرازیر شدن اشک از چشم می باشد.
ترسیده، وحشت زده و یا ناراحت ( به خاطر اتفاقات بدی که برای یک نفر افتاده است. )
برگشتن به خانه زودتر ترک کردن محل فعلی برای رفتن به خانه
میهمانی دورهمی دورهم نشینی
در این phrase برای تاکید بیشتر بر صفت too ، کلمه ی way را قبل از آن می آورند. این عبارت در مکالمات روزمره انگلیسی زبانان به ویژه در بین نوجوانان و جو ...
پرواز کردن به جایی به سرعت و ناگهانی
وقتی گوینده با وسیله ی نقلیه ی شخصی می خواهد به مقصدش برود و به طرف مقابل خود که وسیله نقلیه ندارد، می خواهد پیشنهاد بدهد که او را هم سوار وسیله ی نق ...
چند روز/شب/هفته/ماه/سال/ساعت و . . . قبل چند روز/شب/هفته/ماه/سال/ساعت و . . . پیش
Go into labor درد زایمان گرفتن درد زایمان سراغ خانمی باردار، آمدن آغاز شدن درد زایمان دچار درد زایمان شدن
اصطلاح عامیانه که وقتی کسی از شما برای انجام دادن کاری خواهش میکند، شما با گفتن آن، قول حتمی انجام دادنش را می دهید. خیالت تختِ تخت به روی چشم حتما ...
Adjective : مختلط ( هر مکانی که خانم ها و آقایان همزمان با هم در آن حضور داشته باشند. برخلاف توضیحاتی که در بالا ارائه شده، تنها برای مدارس مختلط اس ...
برگزار کردن ترتیب انجام کاری را دادن مثال: How to throw a party?
تیپ شخصیتی تیپ اجتماعی هر فردی
درون گرا ( کسی که آرام و ساکت و خجالتی است و از بودن در کنار دیگران لذت نمی برد. )
معاشرت کردن با دیگران آموزش دادن آداب معاشرت و رفتارهای اجتماعی به دیگران
حبه قند
informal • آمریکای شمالی یک تلفن همراه ارزان قیمت که از قبل بهای آن پرداخت می شود.
SYN: sales camping - sales drive یک سری رویدادها یا فعالیتهایی که با هدف تبلیغ یک محصول و افزایش فروش انجام می شود.
یک جشنواره سکولار که از 26 دسامبر تا 1 ژانویه توسط بسیاری از آمریکایی های آفریقایی تبار ، ساکن آمریکای شمالی برای حفظ میراث فرهنگی و ارزش های سنتی شا ...
جشن ویژه یهودیان، که 8 روز در ماه های دسامبر یا نوامبر برگزار شده و تعطیل می باشد.
خطر برق گرفتگی
noun - countable: آتش سوزی بزرگی که در یک خانه اتفاق می افتد و عموما خسارات بسیار زیادی به آن وارد می کند.
خالی بندی کردن چاخان گفتن مثال: I bought a BMW. Really? No, i'm just fronting
علیرغم اینکه با اینکه با وجود اینکه هرچند
معادل ضرب المثل فارسی: آدم عاشق کر و کور است.
یک جورایی معادل ضرب المثل: شکر نعمت، نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. یعنی باید قدر چیزهایی که گرانبها هستند ولی به رایگان در اختیار ما ...
معادل با این ضرب المثل های فارسی است: ۱ - نابرده رنج، گنج میسر نمی شود. ۲ - بهشت را به بها می دهند، نه به بهانه.
Adjective : پر استفاده پر کاربرد کاربردی
Comparative adjective : عاقل تر دانا تر باهوش تر فهمیده تر
Comparative adjective : درست تر صحیح تر دقیق تر
جنگل کوچک
Adjective : مشترک شراکتی
درک کردن متوجه شدن
گفتن چیزی به کسی که قبلا درباره ی آن نمی دانسته است. نشان دادن چیزی به دیگران به کمک اشاره کردن به آن اشاره کردن به کسی یا چیزی به وسیله ی انگشت دست ...
بدتر شدن شرایط وخیم شدن اوضاع عود کردن
عجله کردن، خسران و دردسر به وجود می آورد
پایدار بودن دوام آوردن باقی ماندن حفظ شدن
Comparative adjective : مشتاق تر علاقه مند تر دلباخته تر عاشق تر شیفته تر
به شدت تلاش کردن برای به دست آوردن هدفی جنگیدن با کسی یا چیزی دست و پنجه نرم کردن با کسی یا چیزی
Phrasal verb : بیرون ماندن از منزل در ساعات عصر و پایان شب
Phrase : شروع به شناختن کسی یا چیزی کردن
کله قندی پلاستیکی ( جسم پلاستیکی مخروطی شکل، که پلیس ها جهت کنترل کردن ترافیک و یا مسدود کردن برخی مسیرها، آن را روی زمین قرار می دهند. )
Noun - countable : دانشجو یا دانش آموز مهمان کسی که برای مدت کوتاهی، جهت ادامه تحصیل به خارج از کشور مسافرت می کند.
خانواده ای است که فردی غریبه را که عموما اهل کشوری دیگری است و دارای فرهنگ متفاوتی نیز می باشد، به منزل خود دعوت کرده و بدون دریافت هیچ پولی از وی پذ ...
Adjective بی ادبانه غیردوستانه ناگهانی غیرمنتظره
به غیر از به جز
بی پروا بدون رودربایستی بدون توجه و ملاحظه
قطعا بدون شک مطمئنا
دیر رسیدن به جایی دیر شدن
از طریقِ به کمکِ به وسیله یِ مثال: . We can always chat over the internet