پیشنهاد‌های مجتبی خانی (٩٢)

تقسیم بر. . .

عشق و خواهش نفسانی یکطرفه نسبت به کسی ( عشق می ورزید اما عشق دریافت نمیکنید )

زندگی زُمخت رسیدن به موفقیت با کمترین امکانات

slightly hungry کمی گرسنه، تا حدودی گرسنه ( به معنی گرسنگی معمولی یا شدید نیست ) •Is there anything to eat? I’m feeling a bit peckish. چیزی هست بخو ...

همون کیلومتر ماشینه که مسافت طی شده در کل طول عمر ماشین رو نشون میده. کارکرد ماشین مثلا زمانی که میخواید ماشین دسته دوم یا حتی نو بخرید به کیلومتر ما ...

بنزین سوپر

بنزین سوپر در ورودی پمپ بنزین که تابلوی قیمت سوخت ها نصب شده، premium gas را به اختصار prem مینویسن

قد کوتاه ( با حالت تحقیر و تمسخر ) کوتوله

کر کثیف، خاک و خلی، شپشو

تاباندن نور

چگونگی خصوصیت خصلت خصوصیت ثابت خصوصیت همیشگی خصلت همیشگی خصلت معمول اوضاع همیشگی اوضاع معمول وضع معمول اوضاع احوال همیشگی خصوصیت مورد انتظار چیزی که ...

ایجاد صدای تق تق با زدن یک جسم سخت روی یک جسم دیگر مثلا صدای تق تق حاصل از حرکت قطار روی ریل یا صدای تق تق کفش هنگام راه رفتن نام دیگرِ clapperboard ...

خوشایند

رگبار باران

گودال بی انتها

هیستری یا برانگیختگی یعنی احساس یا هیجان اغراق آمیز و غیر قابل کنترل برای اطلاعات بیشتر در همین دیکشنری رجوع کنید به: Mass hysteria

برانگیختگی همگانی برانگیختگی جمعی هیستری جمعی هیستری یا برانگیختگی یعنی احساس یا هیجان اغراق آمیز و غیر قابل کنترل هیستری جمعی به شرایطی گفته می شو ...

Dope or nope? یه اصطلاح عامیانه و خودمانی آمریکایی به این معنی: Is it cool or not? یعنی باحاله یا نه؟ خفنه یا نه؟ خوبه یا نه؟ چطوره؟ خوبه یا چی؟

It/that sucks رو مخه ( عامیانه ) خیلی حالگیریه ضدحاله rude slang An expression of frustration, annoyance, and/or disappointment. یه اصطلاح ( خیلی ...

استفاده از سفیدکننده یا وایتکس مثلا روی شلوارهای جین نوشته: Do not bleach یعنی ( برای تمیز کردن این ) از سفیدکننده استفاده نکنید

ترسو، چُلمن، بی عرضه، پَخمه، کودن، احمق 1. a person who is not strong, brave or confident •Don't be such a weenie! انقد پخمه نباش! 2. frankfurter ( ...

ازدیاد یا تشدید قند خون بعد از خوردن مقدار زیادی شیرینی جات و ایجاد حالت هیجان، سرخوشی و انرژی ناگهانی Some kids get a sugar rush when they eat sweet ...

1. افت شدید قند خون، بی حالی، افت انرژی خوردن مقدار زیادی شیرینی جات ( خوردنی یا نوشیدنی ) و افت قند خون معمولا بعد از یک روز باعث این حالت میشه. حال ...

کف رودخانه ته رودخانه عمق رودخانه

یک دختر نوجوان اهل سَن فرناندو وَلی ( دره سن فرناندو، در جنوب کالیفرنیا، آمریکا ) همچنین: دختری که ارزشها، طرز رفتار و مخصوصا الگوهای گفتاری او شبی ...

برقراری رابطه هم معنی میده You are single, ready to mingle! باز کردن سر صحبت با یک نفر در مهمانی

With reckless/wild abandon: بصورت افسارگسیخته/وحشیانه They drank and smoked with reckless abandon: اونا بصورت افسارگسیخته مشروب خوردن و سیگار کشیدن.

همچنین: Stumbling out of bars تلو تلو خوردن موقع بیرون اومدن از بار ( بر اثر زیاده روی در خوردن مشروب )

To be fully aware of: داشتن آگاهی کامل از چیزی . I appreciate how important this is من خوب میدونم که این چقد مهمه. Source: Merriam - webster

اشباع رنگ شده، پر رنگ شده ( در صفحه نمایشگرها )

تو صفحه نمایشگرها به معنی �اشباع رنگ� میاد

عضلانی بالغ خوب رشد یافته تنومند خوش هیکل و خوش فرم: having strong, well - developed muscles that can be seen through the skin نشئه، مست، سرخوش، کیف ...

پیمایش، ناوبری، لغزش معمولا به معنی کشیدن انگشت روی صفحه کلیدهای لمسی در تلفن های هوشمند میگن که از اولین حرف یا کارکتر اون کلمه شروع میشه، با حروف م ...

کتابی دانشگاهی

بی چشمداشت بی توقع بی طمع ناسودبر ( اینو تو ویکی پدیا دیدم )

درجه سختی ( تراکم مواد ) سطح سختی و نرمی

غافلگیرانه

مهارنشدنی افسارگسیخته

is/are out of kilter: . . . ( با هم ) همخوانی ندارد/ندارند.

بی طرف بی طرفانه . . . واکنشی نشان نمی دهند. . .

واژه راهنما واژه های راهنما در ابتدای هر صفحه از دیکشنری یا لغتنامه ها نوشته میشن و نشون دهنده اولین و آخرین کلمه اومده در اون صفحه هستن. واژه راهنما ...

برآیند

عبارت As Fuck که مخفف اون میشه AF برای تاکید بیشتر به صفت اضافه میشه به معنی �به شدت�، �خیلی�، �خیلی زیاد�، �تهِ . . . �، �مث چی!�. این عبارت غیر ر ...

عبارت As Fuck که مخفف اون میشه AF برای تاکید بیشتر به صفت اضافه میشه به معنی �به شدت�، �خیلی�، �خیلی زیاد�، �تهِ . . . �، �مث چی!�. این عبارت غیر ر ...

باد مهبل نفخ واژن آکادمیک/پزشکی: Vaginal flatulence خروج باد از واژن یا همان نفخ واژن زمانی است که هوا در داخل واژن گیر می کند. هنگامی که هوا در دام ...

باد مهبل نفخ واژن آکادمیک/پزشکی: Vaginal flatulence خروج باد از واژن یا همان نفخ واژن زمانی است که هوا در داخل واژن گیر می کند. هنگامی که هوا در دام ...

باد مهبل نفخ واژن آکادمیک/پزشکی: Vaginal flatulence خروج باد از واژن یا همان نفخ واژن زمانی است که هوا در داخل واژن گیر می کند. هنگامی که هوا به دام ...

اعلام کردن اعلام

ناجور بد سخت قاراشمیش I know it's a complicated situation: میدونم موقعیت ناجوریه!

( در ترانه ) با همخوانیِ. . .

ژئوپلیتیک، سیاست جغرافیایی، جغراسیاسی: به یک منطقه جغرافیایی اطلاق می شود که از لحاظ سیاسی برای یک کشور و نیز کشورهای دیگر از اهمیت بالاتری نسبت به س ...

ژئواستراتژیک، منطقه جغرافیایی راهبردی: به یک منطقه جغرافیایی اطلاق می شود که از لحاظ اقتصادی، سیاسی و نظامی از اهمیت بالاتری نسبت به سایر مناطق برخور ...

بانی

معروف

شخصیت : having or reflecting high standards of personal behavior مثال: Classy is when you have a lot to say but you choose to remain silent in front ...

سمپوزیوم هم نشست همسگالی بزم پس از شام مجلس مذاکره دوستانه مقالات گوناگون درباره یک موضوع ( گوگل ) �گرد هم آیی تخصصی در راستای برگزاری سخنرانی، بحث ...

شرایط بغرنج نام رمانی از Joseph Heller

رتبه بندی درجه بندی تفاضل مثال: Response options for all multi - item measures in this study were anchored from ( 1 ) strongly disagree to ( 5 ) stro ...

مجدد

محذوف

مستثنی نادیده کنار گذاشته شده

در کل کلا سر جمع

روال کار، روش انجام کار ( اگه به صورت تیتر تو مقاله یا متنی اومده باشه )

متغیر

هماهنگی

همرنگی

همبستگی

پربازده

نظم بخشی مجدد تنظیم پیکربندی دوباره مرتب سازی

به هم پیوسته

مشترک

زیرا که چرا که

عرضه کردن

to support and encourage, as during the period of training or development; foster: حمایت و تشویق، مثلا در طول دوره آموزش یا تکامل و ترقی؛ پرورش مثال: ...

با استعداد مستعد

مهارت آموزی

واسطه انجام باعث موجب منجر به منتج به

تصرف تملک

راستا in this regard: در این راستا لذا در این راستا

به تبع آن

معتدل متعادل

ساخت و تولید ( با هم )

product placement: چینش محصول

شامل بودن شامل . . . است/هستند

از جمله. . .

دخیل بودن مداخله کردن نقش داشتن دخیل است دخیل هستند مداخله می کنند نقش دارند

چشمگیر زیاد فراوان برجسته قابل توجه ( هر کدوم از اینا تو موقعیت و بافت خودش معنی مناسبی میده )

بکار گیری

همراه است در ارتباط است Innovation is a commonly used term, in various settings and with different meanings. It is often associated with aspects suc ...

بداعت

پرواضح

سخن حرف