پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٩١)
در معنای بریتیش: دو و میدانی در معنای امریکن:فعالیت های ورزشی ○ دقت کنید که در هر دو معنی اسم است، نه صفت. پس معنی " ورزشکاری، ورزشی، پهلوانی" غلط ا ...
فیزیوتراپ ( در این معنی یک اسم قابل شمارش است ) فیزیوتراپی ( در این معنی یک اسم غیر قابل شمارش است )
فیزیوتراپ ها، فیزیوتراپی ها
اورژانس
● به عنوان صفت: ساکن، بدون حرکت، بدون گاز ( در مورد مایعات ) ● به عنوان اسم: سکوت ( در مورد شب ) ، دستگاه تقطیر، عکس و تصویر ( که از فیلم گرفته شده ...
مایوس کننده ناامید
توصیفی، شرحی
دستوری وابسته به دستور زبان
● اگر s انتهایی، s جمع باشد time s : 1. دفعات 2. اوقات، ایام ● اگر s جمع نباشد و کلمه times مد نظر باشد: 1. ضربدر Two times two equals four دو دوتا ...
دارای تناسب اندام، ورزیده
قلبی، عروقی
خیلی بد، افتضاح هیب و اعجاب انگیز
به اوج رسیدن، به بهترین جایگاه رسیدن
● محشر ● افسانه ای ● بسیار زیاد
تو دل برو، نازنین
● روبراه، اوکی هم در مورد شخص و هم در مورد یه موضوع
دلربا، دل انگیز
● افسرده، کسی که دلش گرفته ( یا حالا از تنهایی یا از آب و هوا ) ● نگون بخت، فلک زده ● فلاکت بار، غذاب آور
به حساب آوردن، شامل کردن ( شدن )
دودمان، تبار
بر میگرده به ( خیلی زمان های پیش یا مسافت خیلی طولانی ادامه داره )
اگر out جز فعل باشد: ● برداشت کردن پول از بانک ● شخصی رو از فکر یا پریشانی دراوردن ● کش دادن موضوع ● جزییات مساله ای را مورد بحث قرار دادن اگر out ...
کسی را به یقین رساندن، شکی برای شخص باقی نگذاردن
شکی برای شخص باقی نگذاردن، این اطمینان را دادن که
به ما این اطمینان را می دهد که
دوزیست
نوعی از آبزیان منقرض شده که تنها فسیل هایی از انها در دسترس است. شباهت زیادی به اره ماهی امروزی داشتند
● وجودیت یک شخص یا حیوان در دوره ای مختلف از زندگی ( مراجعه به نظریه تناسخ ) ● وجود یا کاربری یک چیز در زمان های مختلف، مثل ساختمانی که یک زمان مسکو ...
دریچه ابشش که برای ماهی ها هنگام تنفس باز و بسته میشود، ابشش ( خودمانی است، اما در واقع ابشش فقط این پولک باز و بسته شونده نیست )
بازگشتن ( نه از نظر مسیر، بلکه از نظر عقیده یا ملک و املاک کسی به صاحب اولیه )
فیل دریایی
●متحول کردن یا شدن ( در جهت مثبت ) ●از جنبه دیگر نگریستن یا در نظر گرفتن ● به انجام رسانیدن ( یک روند ) دوستانی که این فعل رو "برگشتن" یا " دور زد ...
بسیار جامع، تمام و کمال
خرچنگ خشکی
سخت پوست، مثل خرچنگ
آب دریا، آب شور اقیانوس ها
مبتکر
تشکیلات اقتصادی کسب و کار ( یا توانایی کسب و کار ) ابتکار عمل
پیشنویس یا طرح اولیه ( نوشتن ) خدمت سربازی
ادرس دادن، نشانی دادن مورد بررسی قرار دادن، تلاش برای حل موضوعی
میزبان دسته، گروه بزرگ
رصد، پایش
چه بدونم
●به عنوان صفت: غریب، بیگانه خارجی فضایی، غیرزمینی ● به عنوان اسم: تبعه خارجی موجود فضایی
قابل سکونت، قابل زندگی کردن
علمی، بر مبنای علم و دانش
ظریف و نازک متزلزل، ضعیف
چرخ دنده دندانه ی روی چرخ دنده کسی که جزیی کوچیک از سیستمی بزرگ است
کشف
آماده ( به انجام کاری )