پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)
● قاطع ( در مورد انسان ) ● سرنوشت ساز
خیلی جدی و رک
1. اهمیت، قدر 2. مفهوم
●بعد از این عبارت یک زمان مطرح می شود، معنی جمله هم می شود" تا فلان زمان نگذشته بود که. . . " مثلا: . . . It was not until the spring of that year تا ...
با علم به اینکه، با اطمینان از این موضوع که
1. چپاندن، چپیدن 2. خر زدن ( خوندن زیاد ) به منظور مهیا شدن برا امتحانی
بستر چیزی را مهیا کردن
زیادی، اضافی
تا همین . . . . بود که، همین . . . بود که As early as 2009 تا همین سال ۲۰۰۹ ● اشاره به تاریخی داره که زیاد قدیمی نیست و میخواد بگه مدت کوتاهی ازش گذش ...
به طور خاص
عمومیت دادن
به تنهایی
تغییر، جابجایی، جایگزینی
سن ( زوال و فرسودگی ) چیزی را نشان دادن
مهمترین بخش چیزی بودن
یعنی شخصیت و ظاهرش برات جذاب باشه، مثلا فلانی بهت نمیخوره
تو سفر کاری بودن
طراحی صحنه
شرایط را مهیا/ممکن ساختن
●اقتباس ●مطابقت، تطبیق
دوره ترک اعتیاد به الکل و یادمواد مخدر
اتمام، خاتمه
به دنیا آوردن بچه ( نه بچه دار شدن )
به دنیا اوردن بچه ( نه بچه دار شدن )
در وزنه برداری به حرکت دوضرب میگویند
پروانه در حال چرخش در آب دارای پره هایی هست، این پره ها به هنگام چرخش حباب هایی در آب ایجاد میکنند که با برخورد پره ها به این حباب ها ( به دلیل ناهمگ ...
تغذیه کردن ( تامین کردن )
دارای پس رفتگی و پیش رفتگی
1. خصمانه 2. ضد، بر علیه 3. ناسازگار ( نامساعد به منظور دست یافتن به هدفی )
به طور ناگهانی، به یکباره
1. متداوم 2. زیست پایشی ( قابل استفاده یا تولید مجدد بدون آسیب رساندن به طبیعت )
1. کساد، راکد، بی رونق ( در مورد اقتصاد ) 2. ناخوش ( در مورد حال جسمانی )
●زیر قیمت فروختن ●تضعیف کردن، از تاثیر چیزی کاستن
مزدبگیر کار درامدزا
● وارد جاده شدن ●اقدام به سبقت کردن ● رفتن و ترک ایستگاه ( در مورد قطار ●دست کشیدن
●تندرو ( در سیاست ) ● اساسی، بنیادی ●دلچسب
هوادار
سنت، عرف
اصل اولیه، مقدمه موضوع
●جایگزین، جانشین ● راه چاره، راه دیگر
اقدام نصفه نیمه
شناساندن، متذکر شدن
ذاتاً
عامیانه ترین مفهوم برای . . . این است که
سنگدلانه
استعداد ذاتی ( مخصوصا در فهم مسایل )
بعلاوه، همچنین
سیاست ها، رویه ها
بالا گرفتن ( در مورد احساس یا هیجان )
بحث و جدل