latitude

/ˈlætəˌtuːd//ˈlætɪtjuːd/

معنی: وسعت، عرض، ازادی عمل، بی قیدی، عرض جغرافیایی
معانی دیگر: پهنا رج (در برابر: طول جغرافیایی یا دراز رج longitude)، دامنه، دامنه ی عمل، آزادی عمل، اختیارات زیاد، (نادر) پهنا، (نادر) حوزه، گستره، رجوع شود به: astronomical latitude، عر­ جغرافیایی، عمل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: latitudinal (adj.)
(1) تعریف: the angular distance between the equator and a point north or south on the earth's surface, as measured in degrees.
مشابه: coordinate, location, parallel

- New York City and Madrid are located at the same latitude above the equator.
[ترجمه گوگل] نیویورک و مادرید در یک عرض جغرافیایی بالای خط استوا قرار دارند
[ترجمه ترگمان] شهر نیویورک و مادرید در همان عرض جغرافیایی بالای خط استوا قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the geographic region located at a particular latitude.
مشابه: area, clime, region, section, sector, territory, zone

- These creatures are rarely seen at this latitude.
[ترجمه گوگل] این موجودات به ندرت در این عرض جغرافیایی دیده می شوند
[ترجمه ترگمان] این موجودات به ندرت در این عرض جغرافیایی دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: breadth or scope, as of freedom of action or opinion.
مترادف: leeway
مشابه: carte blanche, elbowroom, freedom, independence, license, play, room, scope

- The principal gives the teachers great latitude in disciplining their students.
[ترجمه helia.sqb] مدیر در انضباط دانش آموزان آزادی عمل زیادی به معلمان می دهد.
|
[ترجمه گوگل] مدیر به معلمان در نظم بخشیدن به دانش آموزان خود آزادی عمل می دهد
[ترجمه ترگمان] این مدیر در تربیت دانش آموزان، عرض جغرافیایی بزرگی را به معلمان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. high latitude
عرض جغرافیایی زیاد

2. allow him greater latitude in expressing his opinion
برای بیان عقایدش به او آزادی بیشتری بدهید.

3. a ship at forty degrees north latitude
کشتی واقع در عرض جغرافیایی (پهنا رج) چهل درجه ی شمالی

4. The latitude of the island is 20 degrees south.
[ترجمه گوگل]عرض جغرافیایی جزیره 20 درجه جنوبی است
[ترجمه ترگمان]عرض جزیره ۲۰ درجه در جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He noted the latitude and longitude, then made a mark on the admiralty chart.
[ترجمه گوگل]او طول و عرض جغرافیایی را یادداشت کرد، سپس روی نمودار دریاسالاری علامتی گذاشت
[ترجمه ترگمان]به عرض جغرافیایی و عرض جغرافیایی اشاره کرد، سپس علامتی در نمودار admiralty نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our position is latitude 32 degrees north.
[ترجمه گوگل]موقعیت ما عرض جغرافیایی 32 درجه شمالی است
[ترجمه ترگمان]موقعیت ما در عرض ۳۲ درجه شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our position is latitude 40 degrees north.
[ترجمه گوگل]موقعیت ما عرض جغرافیایی 40 درجه شمالی است
[ترجمه ترگمان]موقعیت ما در عرض ۴۰ درجه شمالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was given considerable latitude in how she spent the money.
[ترجمه Canopus] او آزادی عمل قابل توجهی در نحوه ی خرج کردن پول کسب کرد.
|
[ترجمه گوگل]در نحوه خرج کردن پول به او آزادی عمل زیادی داده شد
[ترجمه ترگمان]او به طور قابل توجهی عرض جغرافیایی را به خاطر این که پول را خرج کرده بود به او دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nowadays, newspapers are allowed considerable latitude in criticizing the government.
[ترجمه گوگل]امروزه به روزنامه‌ها اجازه داده می‌شود تا از دولت انتقاد کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه، روزنامه ها به طور قابل توجهی مجاز به انتقاد از دولت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He would be given every latitude in forming a new government.
[ترجمه گوگل]برای تشکیل دولت جدید به او اجازه داده می شود
[ترجمه ترگمان]هر گونه عرض جغرافیایی را برای تشکیل دولت جدید به او می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some degree of latitude is required in interpreting the law on this point.
[ترجمه گوگل]در تفسیر قانون در این مورد مقداری از عرض جغرافیایی لازم است
[ترجمه ترگمان]درجه عرض جغرافیایی برای تفسیر قانون در این نقطه مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pupils enjoy considerable latitude in deciding what they want to study.
[ترجمه Canopus] دانش آموزان در تصمیم گیری درباره آنچه می خواهند مطالعه کنند، از آزادی عمل قابل توجهی بهره مند هستند. ( آزادی عمل قابل توجهی دارند. )
|
[ترجمه گوگل]دانش آموزان در تصمیم گیری در مورد آنچه که می خواهند مطالعه کنند از آزادی عمل قابل توجهی برخوردارند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان در تصمیم گیری درباره اینکه می خواهند چه چیزی را مطالعه کنند، از عرض جغرافیایی بسیار لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They allow their children far too much latitude.
[ترجمه فرشته عاج] آنها به بچه ها یشان آزادی عمل بیش از حدی می دهند.
|
[ترجمه گوگل]آنها به فرزندان خود اجازه می دهند که عرض جغرافیایی بسیار زیادی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]آن ها به بچه هایشان اجازه می دهند که بیش از حد عرض جغرافیایی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Courts can show a considerable degree of latitude when it comes to applying the law.
[ترجمه گوگل]دادگاه ها می توانند در هنگام اجرای قانون، وسعت قابل توجهی از خود نشان دهند
[ترجمه ترگمان]این دادگاه ها می توانند میزان قابل توجهی از عرض جغرافیایی را در زمان اعمال قانون نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسعت (اسم)
tract, limit, extent, spread, space, ambit, scope, gamut, vastness, expanse, width, latitude, tether, purview

عرض (اسم)
presentation, width, breadth, latitude, petition, ordinate

ازادی عمل (اسم)
scope, latitude, elbowroom

بی قیدی (اسم)
insouciance, latitude

عرض جغرافیایی (اسم)
latitude

تخصصی

[سینما] دامنه عمل - نرمش عمل - وسعت عمل
[عمران و معماری] عرض جغرافیایی
[زمین شناسی] عرض جغرافیایی موقعیت شمال - جنوب نقطهای روی زمین به صورت زاویه بین سطح زمین در آن نقطه و صفحه استوا تعریف می شود
[حقوق] تسامح، صلاحدید
[ریاضیات] عرض جغرافیایی، عرض
[آب و خاک] عرض جغرافیائی

انگلیسی به انگلیسی

• angular distance on a meridian north or south of the equator; freedom of thought or action, liberty; extent to which an emulsion records the brightness values of a subject (photography)
the latitude of a place is its distance to the north or south of the equator: compare longitude.
latitude is freedom to choose how to do something; a formal use.

پیشنهاد کاربران

فاصله از خط استوا
آزادی عمل
آزادی اندیشه
آزادی انتخاب
علاوه بر معانی اصلی معنی آزادی عمل هم دارد.
Construction manager had great latitude
اب و هوا
آزادی عمل
عرض جغرافیایی ؛ آزادی عمل
– a ship at 40 degrees north latitude
– The latitude of the island is 20 degrees south
– He gave them a lot of latitude
– She was given considerable latitude in how she spent the money
Latitude : عرض جغرافیایی
Longitude : طول جغرافیایی
🔴🔴 تعریف ویکی پریا برای latitude :
عرض جغرافیایی ( به انگلیسی: Latitude ) با نماد ( φ ( فی ) ، در دستگاه مختصات جغرافیایی، اشاره به موقعیت شمالی - جنوبی یک نقطهٔ جغرافیایی بر روی کرهٔ زمین است که در نقشه نگاری، نقشه برداری و جهت یابی از آن استفاده می شود. این دستگاه، مختصات مکانی را بر اساس فاصله اش از خط استوا یا همان مدار ( جغرافیا ) صفر درجه می سنجد. عدد عرض جغرافیایی، زاویه ای است میان صفر ( بر روی خط استوا ) تا ۹۰ درجه در قطب ها. ( مثبت یا منفی بودن این درجه معمولاً و نه همیشه ) برپایهٔ قرارداد، اعداد مثبت نشان گر شمالی بودن نقطهٔ مورد نظر است.
...
[مشاهده متن کامل]

■طول جغرافیایی ( λ )
در نقشه بالا طول جغرافیایی، به صورت خطوطی عمودی و خمیده نشان داده اند. ولی هر کدام در واقع نیمی از یک دایره بزرگ هستند، با شعاع های برابر.
■عرض جغرافیایی ( φ )
خطوط عرض جغرافیایی، به صورت خطوطی صاف و افقی نشان داده شده اند. ولی در واقع دایره هایی هستند به شعاع های متفاوت.
خط استوا، زمین را به دو نیمکره شمالی و نیمکره جنوبی تقسیم می کند. استوا عرض جغرافیایی صفر است
* خطوط عرض جغرافیایی موازی استوا هستن یعنی افقی
🔴🔴 تعریف ویکی پدیا برای longitude :
طول جغرافیایی ( به انگلیسی: Longitude ) مختصات جغرافیایی شرقی - غربی است که در نقشه برداری و جهت یابی از آن استفاده می گردد. این مختصات، مکانی را بر اساس فاصله اش از یک نصف النهار اصلی نشان می دهد. عدد طول جغرافیایی، به صورت زاویه ای بین صفر و مثبت ۱۸۰ یا منفی ۱۸۰ درجه بیان می گردد. معمولاً ( نه همیشه ) برپایه قرارداد، اعداد مثبت نشان گر طرف شرق بودن نقطه نشان داده شده است
■طول جغرافیایی ( λ )
در نقشه بالا طول جغرافیایی، به صورت خطوطی عمودی و خمیده نشان داده اند. ولی هر کدام در واقع نیمی از یک دایره بزرگ هستند، با شعاع های برابر.
■عرض جغرافیایی ( φ )
خطوط عرض جغرافیایی، به صورت خطوطی صاف و افقی نشان داده شده اند. ولی در واقع دایره هایی هستند به شعاع های متفاوت.
خط استوا، زمین را به دو نیمکره شمالی و نیمکره جنوبی تقسیم می کند. استوا عرض جغرافیایی صفر است
* خطوط طول جغرافیایی موازی نصف النهار و عمودی هستن

1. بی قید و بند
2. آزاد
گسترده
عرض جغرافیایی
پهنای زمین نگاری
longitude
درازنای زمین نگاری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس