پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٥٠٧)

بازدید
٦,٤٧١
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

صفت: فقط، صرف اسم: دریاچه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

اسم: اجر و مزد، حقوق ( هفتگی ) فعل: درگیر جنگ با کسی یا چیزی شدن * با wager به معنی "شرط" اشتباه نگیرید

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

زُل زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٤

1. مشورت کردن ( گرفتن ) 2. دنبال اطلاعات ( در کتاب یا . . ) گشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

1. Pluck something from/off : چیدن، کندن، ورداشتن 2. Pluck up the courage to do something: جرات انجام کاری را پیدا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

الف ) درگیر ( مقدار زیادی از چیزی یا کار فراونی ) شدن، مملو از چیزی شدن ب ) غرق آب کردن سه تا نکته فقط: 1. اول اینکه با معنی الف، این فعل همش به صورت ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

● بالا آمدن، قابل مشاهده شدن Come up with: پول چیزی را جور کردن ●Come to sb: پیش کسی آمدن، جلو آمدن ●Come up to a place: جایی رفتن یا اومدن ) معمولا ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دوش گرفتن ( انگلیسی آمریکایی ) البته انگلیسی ها میگن have a bath * معنای دیگری هم دارد ( کنایه آمیز ) : پول خود را باختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

پادویی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٩

1. آوردن ( کسی یا چیزی ) 2. به فروش رفتن 3. Fetch and carry یعنی پادویی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

1. خنثی کردن ( بمب ) 2. تحت کنترل دراوردن، آرام کردن ( اوضاع )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧٠

معانی مهم ( معانی زیادی دارد ) : فعل: 1. تاب آوررن ، تحمل کردن 2. حاوی چیزی بودن، در خود ( به همراه خود ) داشتن اسم: 1. خرس 2. خفن ( در سختی و مشک ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جمع بندی، ماحصل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

نتیجه ای حاصل کردن، بر اساس داشته ها به نتیجه ای رسیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در مورد لباس یا اشیا یعنی "باز کردن ( گشاد کردن ) "

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

طول لباس یا دامن ( از بالا تا لبه تحتانی لباس )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

لرزیدن، ترس چیزی را داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دیکته کردن، تاکید خصمانه بر انجام کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Lay down the law چیزی رو دیکته کردن، مقرر کردن بر انجام کاری به صورت تاکیدی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

1. بی دقتی کردن 2. غلط به کار بردن، درست اداره نکردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

سلیقه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

اسم: 1. تفرجگاه 2. نقطه، لکه 3. لک روی پوست 4. قسمتی ( معمولا گرد ) در یک جسم یا جاندار که متفاوت از قسمتهای دیگر است فعل: 1. متوجه شدن یا تشخیص دادن ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شیشه لوله ای ( مورد استفاده برای نمونه برداری و عطریجات )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

خصوصی سازی شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خصوصی سازی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

شاغل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

در معنای کلی: 1. برخورد کردن ( به چیزی خوردن ) با حرف اضافه into و against 2. تکان تکان خوردن 3. کشان کشان بردن یا آوردن * اما اگر bump into somebody ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

در گرامر زبان منظور "کُننده کار" است در سایر موارد منظور "عامل" یا " نماینده" می باشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

انگل، کرم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٨

دارایی و اموال خصوصیت ملک و املاک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

چاره ای نداشتن We ran away as we were pushed to the wall by the attack of dogs.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

1. دلیل چیزی بودن 2. تشکیل دهنده چیزی بودن ○ البته این زمانیه که حرف اضافه "for" مال خود فعل باشه، بعضی وقتا خود "account" به طور مستقل یک فعل هست ک ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

Extent به تنهایی یعنی " بُعد" یا "گستره"، در واقع یک اسم است. اما یک اصطلاح مشهور با extent: To the extent that=to such an extent that یعنی اونقدری ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

1. به عنوان اسم: پیرو ( مثل فالوور های اینستاگرام ) 2. به عنوان صفت: بعدی، بعدش مثل on the following day روز بعدش 3. به عنوان حرف اضافه: به دنبال ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

در زیر سایه شکوه و افتخار چیزی بودن ( بالیدن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

هرج و مرج

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

توله

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر هدف ( جدا از چیزی که هدف کار ما است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

گسترش و شیوع بیماری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

فعل: 1. زادگیری ( نگهداری حیوان یا گیاهی به منظور دریافت بچه یا گیاه همسان ) 2. تولید مثل کردن 3. به بار آوردن ( موقعیت یا مساله ای ) . موجب شدن 4. ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

زیست محیطی، اکولوژیکی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کسی، مربوط به کسی ( هر کس )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

از حفظ، از بر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کلاسی که در آن دانش آموزان با سطوح هوشی مختلف وجود دارند و هیچ گونه تقسیم بندی تبعیضی صورت نگرفته است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

1. رهسپار سفری شدن 2. طرح ریختن ( برای انجام کاری ) 3. تبیین کردن موضوعی ( در نوشته یا سخنرانی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( کلاس ) مختلف تو یه کلاس ( مثلا کلاس دومی ها و سومی ها تو یه کلاس ) ، نه به خاطر کمبود امکانات، بلکه مثلا یک درسو ه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( کلاس ) یکسان در یک کلاس ( مثلا کلاس سومیا همه تو یه کلاس )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نشانی ، نشانی دادن سخنرانی رسمی اظهار کردن، کلام رسمی به زبان آوردن ( مثل "سایونارا" که ژاپنی ها موقع سلام میگن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

از زیر فشار درامدن، نفسی گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

با فاصله از چیزی گذاشتن، به دور از چیزی نگاه داشتن ( بودن )