پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٤٩٢)
طول لباس یا دامن ( از بالا تا لبه تحتانی لباس )
لرزیدن، ترس چیزی را داشتن
دیکته کردن، تاکید خصمانه بر انجام کاری
Lay down the law چیزی رو دیکته کردن، مقرر کردن بر انجام کاری به صورت تاکیدی
1. بی دقتی کردن 2. غلط به کار بردن، درست اداره نکردن
سلیقه
اسم: 1. تفرجگاه 2. نقطه، لکه 3. لک روی پوست 4. قسمتی ( معمولا گرد ) در یک جسم یا جاندار که متفاوت از قسمتهای دیگر است فعل: 1. متوجه شدن یا تشخیص دادن ...
شیشه لوله ای ( مورد استفاده برای نمونه برداری و عطریجات )
خصوصی سازی شده
خصوصی سازی کردن
شاغل
در معنای کلی: 1. برخورد کردن ( به چیزی خوردن ) با حرف اضافه into و against 2. تکان تکان خوردن 3. کشان کشان بردن یا آوردن * اما اگر bump into somebody ...
در گرامر زبان منظور "کُننده کار" است در سایر موارد منظور "عامل" یا " نماینده" می باشد
انگل، کرم
دارایی و اموال خصوصیت ملک و املاک
چاره ای نداشتن We ran away as we were pushed to the wall by the attack of dogs.
1. دلیل چیزی بودن 2. تشکیل دهنده چیزی بودن ○ البته این زمانیه که حرف اضافه "for" مال خود فعل باشه، بعضی وقتا خود "account" به طور مستقل یک فعل هست ک ...
Extent به تنهایی یعنی " بُعد" یا "گستره"، در واقع یک اسم است. اما یک اصطلاح مشهور با extent: To the extent that=to such an extent that یعنی اونقدری ...
1. به عنوان اسم: پیرو ( مثل فالوور های اینستاگرام ) 2. به عنوان صفت: بعدی، بعدش مثل on the following day روز بعدش 3. به عنوان حرف اضافه: به دنبال ...
در زیر سایه شکوه و افتخار چیزی بودن ( بالیدن )
هرج و مرج
توله
غیر هدف ( جدا از چیزی که هدف کار ما است )
گسترش و شیوع بیماری
فعل: 1. زادگیری ( نگهداری حیوان یا گیاهی به منظور دریافت بچه یا گیاه همسان ) 2. تولید مثل کردن 3. به بار آوردن ( موقعیت یا مساله ای ) . موجب شدن 4. ...
زیست محیطی، اکولوژیکی
کسی، مربوط به کسی ( هر کس )
از حفظ، از بر
کلاسی که در آن دانش آموزان با سطوح هوشی مختلف وجود دارند و هیچ گونه تقسیم بندی تبعیضی صورت نگرفته است
1. رهسپار سفری شدن 2. طرح ریختن ( برای انجام کاری ) 3. تبیین کردن موضوعی ( در نوشته یا سخنرانی )
در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( کلاس ) مختلف تو یه کلاس ( مثلا کلاس دومی ها و سومی ها تو یه کلاس ) ، نه به خاطر کمبود امکانات، بلکه مثلا یک درسو ه ...
در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( کلاس ) یکسان در یک کلاس ( مثلا کلاس سومیا همه تو یه کلاس )
نشانی ، نشانی دادن سخنرانی رسمی اظهار کردن، کلام رسمی به زبان آوردن ( مثل "سایونارا" که ژاپنی ها موقع سلام میگن )
از زیر فشار درامدن، نفسی گرفتن
با فاصله از چیزی گذاشتن، به دور از چیزی نگاه داشتن ( بودن )
منسجم
1. Go on: ادامه دادن 2. Go on at: سرزنش کردن, گیر دادن 3. Go on with: به صحبت درباره چیزی ادامه دادن 4. Go on about: همش در مورد چیزی حرف زدن
معانی زیادی دارد، اما پرکاربردترین ها: 1. پرداختن به کاری، علاقه مندی به موضوع یا حرفه ای 2. در مورد پیشنهادات و مسایل، یعنی انجام کاری راجع به آن 3. ...
چشم انتظار چیزی بودن * فقط دقت کنید در موقع استفاده از این فعل ، بعد از to فعل بعدی ing دار است ( البته اگر اسم نباشد ) I'm Looking forward to my e ...
باخبر شدن از کسی، با کسی تماس برقرار کردن مترادف: catch up on
از کسی باخبر شدن، با کسی تماس برقرار کردن
1. اگر آخر جمله بیاید معنای " از آن موقع" می دهد. مثلا: They've been keeping us busy ever since 2. اگر وسط جمله بیاید معنای "از وقتی که" می دهد. مثلا ...
برام دعا کن!/دعا کن شانس بیارم!/ از ته دل بخواه که بتونم انجامش بدم
1. عصبیت، تندمزاجی 2. سرشت، خلق و خو
دست یافتن
نگه داشتن وضع کردن ( شدن )
شور رفتن، از نظر ابعاد و انرژی کوچک شدن یا تحلیل رفتن
1. خیلی داغ، خیلی گرم 2. هات ( کسی که حرارت جنسی بالایی دارد ) * دو مورد بالا در معنای صفت است، اما گاهی sizzling از sizzle به معنای "سرخ شدن" یا ...
برپا کردن
جمع کردن، جمع و جور کردن