پیشنهادهای میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٧١)
٢,٤٤٣
٥ سال پیش
٩٦
آفتابی شدن
٥ سال پیش
٢٠
دررفرودگاه یا هتل وقتی به پذیرش رفته و اعلام حضور میکنید
٥ سال پیش
١٩
بخش کوچک وابسته
٥ سال پیش
٢٤
ادم خاص
٥ سال پیش
٥٤
جا افتادن، وفق دادن خود
٥ سال پیش
٣٦
عجب؟! ای بابا!!
٥ سال پیش
٨٦
دقیقا معادل فارسی: " دیگه ته تهش"
٥ سال پیش
٢١
مظطرب شدن
٥ سال پیش
٥٥
دوری کردن، بر حذر بودن
٥ سال پیش
-٧
توک زبون بودن ( در مورد اسامی افراد یا اشیاء بیشتر به کار می رود )
٥ سال پیش
١٥
قابل رویت
٥ سال پیش
٢٨
انباشته شدن
٥ سال پیش
٢٢
a record company
٥ سال پیش
٢٣
مفتی
٥ سال پیش
٢٧
اگر در انجام روند کار یا اداره جات به کار بره به معنای " معطّلی" هستش
٥ سال پیش
١٨
زیست بوم، طبیعت
٥ سال پیش
١٢١
یکی از معنی هاش: تحت کنترل خود درآوردن، توانایی رفتار با شخصی یا وسیله ای را داشتن
٥ سال پیش
٤
نوعی دستگاه ردیابی که معمولا در خودرو ها استفاده میشود
٥ سال پیش
١٤
کارگر، خدمتکار
٥ سال پیش
٥
جای چیزی را خالی دیدن، کمبود چیزی را حس کردن ( یک ایده )
٥ سال پیش
٧٥
come up: 1 پول جور کردن 2 ایده دادن، از خود چیزی درآوردن