پیشنهاد‌های میثم علیزاده لشکانی (٢,٣٨١)

بازدید
٢,٥٨٣
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. ترک کردن یک مکان به منظور انجام کاری 2. به صدا درآمدن ( ساعت یا آلارم ) 3. از کار افتادن یا خاموش شدن ( دستگاه یا لامپ ) 4. منفجر شدن، ترکیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

سرگرم شدن با چیزی یا کسی، از انجام کاری یا بودن کنار کسی لذت بردن، حالشو بردن ( محاوره ای )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

Bug اسم: حشره، خطا در علم نرم افزار فعل: آزار دادن، رو مخ بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Badmouth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مناسب بودن ( مثلا برای شغل یا سمتی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بددهنی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

پست ها و عکسهایی که هر فرد در صفحه شخصی خود منتشر می کند به طوری که باعث سوبرداشت و فیدبک نامناسب برای افراد دیگر ( معمولا افرادی که برای قضاوت شما، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

تلفن خانگی ( خط ثابت )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ته و تو چیزی رو دراوردن، تحقیق راجع به چیزی ( معمولا جرم یا مشکل کیفری )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

تحقیق به منظور سر در اوردن از موضوعی ( معمولا جرم و مشکلات کیفری ) ، ته و تو چیزی را درآوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٧

آفتابی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

دررفرودگاه یا هتل وقتی به پذیرش رفته و اعلام حضور میکنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

بخش کوچک وابسته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ادم خاص

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

جا افتادن، وفق دادن خود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

عجب؟! ای بابا!!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٦

دقیقا معادل فارسی: " دیگه ته تهش"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

مظطرب شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

دوری کردن، بر حذر بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

توک زبون بودن ( در مورد اسامی افراد یا اشیاء بیشتر به کار می رود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قابل رویت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

انباشته شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

a record company

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مفتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

اگر در انجام روند کار یا اداره جات به کار بره به معنای " معطّلی" هستش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

زیست بوم، طبیعت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢١

یکی از معنی هاش: تحت کنترل خود درآوردن، توانایی رفتار با شخصی یا وسیله ای را داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

نوعی دستگاه ردیابی که معمولا در خودرو ها استفاده میشود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

کارگر، خدمتکار

پیشنهاد
٥

جای چیزی را خالی دیدن، کمبود چیزی را حس کردن ( یک ایده )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

come up: 1 پول جور کردن 2 ایده دادن، از خود چیزی درآوردن