پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
صدر مجلس
حکیم ربانی عارف صاحبدل
دستبرد و تغییر
به کیش دیگری در آوردن تبلیغ دین کردن Convert
تازه به دوران رسیده Upstart
معنی Meaning
جمع=حدود و ثغور، سرحدات
پریشان روزگار
معلول
از روی قصد، بعمدا، عمدا Intentional
وصف بارز چیزی بودن
اهتمام به
ساپورت کردن Support
بیهوش شدن ( بخاط احساس شدید از چی )
نام آور شهیر
به دست آوردن اطلاعات در مورد چیزی
صیانت صیانت نفس
عقربه قطب نما
تمسک و توسل
زاید
فراوانی Abundance
نپذیرفتن رد کردن To Refuse to accept
عادت یا ویژگی بد یا عجیب
Fall into disrepute=بدنام شدن
سلوک ( در عرفان اسلامی )
شعر غنایی
سرمدی
مطبوع
۱. سیاه مست، بسیار مست ۲. عصبانی
تصور
یله کردن
۱. قطعی برق ۲. از هوش رفتن، قش کردن
فنا ( در عرفان اسلامی )
به نحوی ایجابی
وقفه جلوگیری منع
صعب و دشوار
راه رفتن به جایی رفتن بی اجازه To walk
دلیل و برهان Cause, argument, reason
نمط ( به معنای راه و روش )
تلقی طرز تلقی نحوه نگرش
مشایی
معروف Famous Well known
شرمساری Embarrassment
تحویل گرایی تقلی گرایی ساده انگاری
کانون توجه ( کسی که تو چشمه )
قائم به ذات
ابزار انگاری
صومعه
درست پیش از
Be deprived of sth بی بهره شدن از چیزی