تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

وجه مشترک داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

همفکر و همزبان ( کسی که اندیشه ها و احساسات و افکارش مثل ما باشه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

لاینفک Integral part=جزو لاینفک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

به جستجوی چیزی رفتن ( مخصوصا واسه خوردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

زمین بی درخت و علف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اصلاح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

توهین آمیز و زشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مراسم بعد از تدفین مرده یا قبل از تدفین مرده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

Cut sth short=رها کردن کاری نیمه تمام گذاشتن کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

افول تحت الشعاع قرار دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پاک کردن ( مخصوصا لایه ای که روی چیزی ایجاد شده، مثل پاک کردن زنگار از آینه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

۱. روایت یا حدیث ۲. سنت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

۱_بدخیم در برابر benign ( خوش خیم ) ۲_بدجنس و آزاررسان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رسالت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

مثال بارز نموعه اعلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به زودی، soon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ارزش Importance or value

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

Groom for sth=آماده شدن برای کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خودرا عقب کشیدن از چیزی بد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

1_ادعا کردن Claim 2_رقابت کردن Compete

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

قدیما! قبلا!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

صورت بندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Achievement دستاورد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تبیین گرانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

اعم از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

داد و ستد تجارت سودا ( به معنای تجارت است )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مردود شمردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

وصف ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

ترغیب کردن به انجام کاری ( یا به اصطلاح خودمون خر کردن کسی به انجام کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مبهم و راز آلود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

همه گیر، فراگیر، چیزی که شامل همه اعضای یک مجموعه بشه Across the board All inclusive

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

قابل قبول موجه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وارد کردن Don't bring my father into this پدرمو قاطی این مسئله نکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جدانشدنی فسخ ناپذیر جدایی ناپذیر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Annoying آزار دهنده اعصاب خورد کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عرصه وجود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ارتجاعی کسی که مخالف تغییر و پیشرفت هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اعدام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

چاهسار چاهسار هم به معنای چاه هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

یکی از شخصیت های مهم ادیان باستان مخصوصا در سیبری که به آنها جادو_درمانگر هم گفته میشه. در چین به این اشخاص wu گفته میشه. میتوانند با نیروهای فرا طبی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نیمه تمام گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پر از ( معمولا چیز بد ) مملو از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

فصل، بخش، قسمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دوباره مطرح کردن از نو صورت بندی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از حالا به بعد From now on

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حال آنکه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

In order to

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

عَشَقه یا پیچک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

تحلیل و بیان کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

چنانکه باید و شاید