پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
وجه مشترک داشتن
همفکر و همزبان ( کسی که اندیشه ها و احساسات و افکارش مثل ما باشه )
لاینفک Integral part=جزو لاینفک
به جستجوی چیزی رفتن ( مخصوصا واسه خوردن )
زمین بی درخت و علف
مراسم بعد از تدفین مرده یا قبل از تدفین مرده
توهین آمیز و زشت
اصلاح
Cut sth short=رها کردن کاری نیمه تمام گذاشتن کاری
پاک کردن ( مخصوصا لایه ای که روی چیزی ایجاد شده، مثل پاک کردن زنگار از آینه )
افول تحت الشعاع قرار دادن
رسالت
۱. روایت یا حدیث ۲. سنت
۱_بدخیم در برابر benign ( خوش خیم ) ۲_بدجنس و آزاررسان
مثال بارز نموعه اعلی
خودرا عقب کشیدن از چیزی بد
به زودی، soon
Groom for sth=آماده شدن برای کاری
ارزش Importance or value
صورت بندی
قدیما! قبلا!
1_ادعا کردن Claim 2_رقابت کردن Compete
Achievement دستاورد
تبیین گرانه
داد و ستد تجارت سودا ( به معنای تجارت است )
وصف ناپذیر
اعم از
مبهم و راز آلود
مردود شمردن
ترغیب کردن به انجام کاری ( یا به اصطلاح خودمون خر کردن کسی به انجام کاری )
وارد کردن Don't bring my father into this پدرمو قاطی این مسئله نکن
همه گیر، فراگیر، چیزی که شامل همه اعضای یک مجموعه بشه Across the board All inclusive
قابل قبول موجه
جدانشدنی فسخ ناپذیر جدایی ناپذیر
از حالا به بعد From now on
Annoying آزار دهنده اعصاب خورد کن
اعدام
عرصه وجود
ارتجاعی کسی که مخالف تغییر و پیشرفت هست
فصل، بخش، قسمت
حال آنکه
In order to
چاهسار چاهسار هم به معنای چاه هست
یکی از شخصیت های مهم ادیان باستان مخصوصا در سیبری که به آنها جادو_درمانگر هم گفته میشه. در چین به این اشخاص wu گفته میشه. میتوانند با نیروهای فرا طبی ...
نیمه تمام گذاشتن
پر از ( معمولا چیز بد ) مملو از
دوباره مطرح کردن از نو صورت بندی کردن
عَشَقه یا پیچک
رویا چیزی را در سر پروراندن I've dreamed of this day for so long!
تحلیل و بیان کردن