تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

همفکر و همزبان ( کسی که اندیشه ها و احساسات و افکارش مثل ما باشه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

وجه مشترک داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

لاینفک Integral part=جزو لاینفک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به جستجوی چیزی رفتن ( مخصوصا واسه خوردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

زمین بی درخت و علف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

افول تحت الشعاع قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مراسم بعد از تدفین مرده یا قبل از تدفین مرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Cut sth short=رها کردن کاری نیمه تمام گذاشتن کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

اصلاح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

توهین آمیز و زشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

۱_بدخیم در برابر benign ( خوش خیم ) ۲_بدجنس و آزاررسان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

۱. روایت یا حدیث ۲. سنت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رسالت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پاک کردن ( مخصوصا لایه ای که روی چیزی ایجاد شده، مثل پاک کردن زنگار از آینه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

خودرا عقب کشیدن از چیزی بد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

مثال بارز نموعه اعلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Groom for sth=آماده شدن برای کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

قدیما! قبلا!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به زودی، soon

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

1_ادعا کردن Claim 2_رقابت کردن Compete

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تبیین گرانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

صورت بندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

Achievement دستاورد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اعم از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ارزش Importance or value

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مردود شمردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

همه گیر، فراگیر، چیزی که شامل همه اعضای یک مجموعه بشه Across the board All inclusive

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وصف ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ترغیب کردن به انجام کاری ( یا به اصطلاح خودمون خر کردن کسی به انجام کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

وارد کردن Don't bring my father into this پدرمو قاطی این مسئله نکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Annoying آزار دهنده اعصاب خورد کن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مبهم و راز آلود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قابل قبول موجه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

چاهسار چاهسار هم به معنای چاه هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عرصه وجود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

داد و ستد تجارت سودا ( به معنای تجارت است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

فصل، بخش، قسمت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دوباره مطرح کردن از نو صورت بندی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

حال آنکه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اعدام

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

ارتجاعی کسی که مخالف تغییر و پیشرفت هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پر از ( معمولا چیز بد ) مملو از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

یکی از شخصیت های مهم ادیان باستان مخصوصا در سیبری که به آنها جادو_درمانگر هم گفته میشه. در چین به این اشخاص wu گفته میشه. میتوانند با نیروهای فرا طبی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نیمه تمام گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

In order to

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

امید In the prospect of به امیدِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عَشَقه یا پیچک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

1 - عملی در مقابل تئوری 2 - رسم و سنت تایید شده در یک جامعه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

مُرید ( به معنای شاگرد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

رویا چیزی را در سر پروراندن I've dreamed of this day for so long!