پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
بی شوق و ذوق
سُکر ( در عرفان اسلامی )
تاب مقاومت آوردن
Propensity
شاعر غنایی
عالم اکبر
مزمور
۱. کسی که ترس از کشورهای دیگه و فرهنگ اونها داره ۲ . نژاد پرست
کم دل و جراتی ترسویی و بزدلی
عبادت Prayer
پر شاخ و برگ ( برای درخت )
اصلاح تنقیح
مخفی کاری کردن ( احساسات رو پنهان کردن )
زنار که مسیحیان به کمر بندند
همواره
شخص وار
Mouth دهان
آیین هندی که خود هندی ها بهش sanatana dharma میگن دین مردم هند
عابدِ عاشق ( در معنای عرفانی )
همه خدا انگار
مجلل
تَخلیط هم به معنای مخلوط کردن است
عالم اضعر در برابر عالم اکبر
غل و غش
مستمند بی نوا
رَشاد، فوز
موقف
پریشان روزگار
استکمال
مه رو، ماه رو
ولایت مقام ولایت ( در عرفان اسلامی )
بی ادب و پرخاشگر
شکننده ناکافی
به چیزی پی بردن فهمیدن Figure out
نظرگاه
سنخ شناسی
تشخص یافته
To run away Flee فرار کردن
غیرمتخصص
بخشی موخر کتاب های ودا که تعلیمات فلسفی و معنوی رو شامل میشوند. اوپه نیشاد ها بعد از وداها مهمترین کتب دین مردم هند هستند. این کتاب ها به زبان سانسکر ...
قلدر و گردن کلفت Thug
وابسته به آیین تشرفی Initiation آیین تشرف
الوهیت بخشیدن
اجاره نشین
حافظه جمعی ( در روانشناسی به کار میره )
غیبت و ناپدیدشدن
عصیان
شایسته و درخور ( بیشتر برای جزای جرم و جنایت )
تبصره
تعدادی