agonise


عذاب دادن، معذب ساختن، متاثر کردن، بخود پیچیدن، معذب شدن، زحمت کشیدن، درد کشیدن

جمله های نمونه

1. It was an agonising decision for him.
[ترجمه گوگل]این یک تصمیم دردناک برای او بود
[ترجمه ترگمان]این تصمیم سختی برای او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I will not let your secret out to agonise the man I love.
[ترجمه گوگل]من اجازه نمی دهم راز تو برای مردی که دوستش دارم عذاب دهد
[ترجمه ترگمان]من به راز تو اجازه نمیدم که رازت رو به کسی بگی که من عاشقشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They agonised about it for days.
[ترجمه گوگل]آنها روزها در مورد آن عذاب کشیدند
[ترجمه ترگمان] چند روز بود که براش میکردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I spent days agonising over whether to take the job or not.
[ترجمه گوگل]من روزها را در مورد اینکه آیا این کار را قبول کنم یا نه، عذاب آور بودم
[ترجمه ترگمان]من چندین روز زجر کشیدم که این شغل رو قبول کنم یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A quick divorce can be succeeded by a much longer — and more agonising — period of haggling over the fate of the family.
[ترجمه گوگل]یک طلاق سریع می تواند با یک دوره بسیار طولانی تر - و دردناک تر - چانه زنی بر سر سرنوشت خانواده انجام شود
[ترجمه ترگمان]طلاق سریع را می توان به مدت طولانی و بیش agonising چانه زدن در مورد سرنوشت خانواده انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He underwent an agonising 48-hour wait for the results of tests.
[ترجمه گوگل]او 48 ساعت منتظر نتیجه آزمایشات شد
[ترجمه ترگمان]او تحت فشار ۴۸ ساعته منتظر نتایج آزمایش ها قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sudden death of a loved one can often leave the bereaved with an agonising sense of unfinished business.
[ترجمه گوگل]مرگ ناگهانی یکی از عزیزان اغلب می‌تواند حس دردناک کاری ناتمام را برای فرد داغدیده به ارمغان بیاورد
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی شخص محبوب اغلب می تواند the را با درکی دردناک از کار ناتمام رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The accused faces an agonising wait while the jury considers its verdict.
[ترجمه گوگل]متهم در حالی که هیئت منصفه رای خود را بررسی می کند با انتظاری دردناک روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]این متهم در حالی که هیات منصفه قضاوت خود را مورد بررسی قرار می دهد، در انتظار عذاب سختی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every year, countless agonising deaths occur through the pollution of rivers from factories or oil spillages at sea.
[ترجمه گوگل]هر ساله، مرگ و میرهای دردناک بی‌شماری در اثر آلودگی رودخانه‌ها از کارخانه‌ها یا نشت نفت در دریا اتفاق می‌افتد
[ترجمه ترگمان]هر ساله تعداد بیشماری از مرگ و میر ناشی از آلودگی رودخانه ها از کارخانه ها یا spillages نفتی در دریا رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They faced the prospect of an agonising premature death with anger and humour, stoicism and frustration, wisdom and stupidity.
[ترجمه گوگل]آنها با چشم انداز یک مرگ زودرس دردناک با خشم و شوخ طبعی، رواقی گری و ناامیدی، خرد و حماقت مواجه شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با چشم انداز مرگ نابهنگام و تلخ ناشی از عصبانیت، بردباری، و frustration، خرد و حماقت مواجه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She described her agonising ordeal.
[ترجمه گوگل]او مصیبت دردناک خود را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او کار شاق و رنج آور خود را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It had been such a traumatic, agonising time, even now she couldn't talk about it without feeling pain.
[ترجمه گوگل]دوران بسیار دردناک و دردناکی بود، حتی حالا او نمی توانست بدون احساس درد در مورد آن صحبت کند
[ترجمه ترگمان]خیلی دردناک و دردناک بود، حتی حالا نمی توانست بدون احساس درد در این مورد حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In many countries aid workers agonise over the issue of sustainability.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از کشورها، امدادگران از موضوع پایداری رنج می برند
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از کشورها به کارگران کمک می کنند تا مساله پایداری را حل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Robyn sat staring into space, her mind numb with shock and disbelief, total agonising disbelief.
[ترجمه گوگل]رابین نشسته بود و به فضا خیره شده بود، ذهنش از شوک و ناباوری بی حس شده بود، ناباوری تمام عذاب آور
[ترجمه ترگمان]روبین با ناباوری و ناباوری به فضا خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• suffer agony, suffer, be in torment, cause to agonise (also agonize)

پیشنهاد کاربران

1. ( عامیانه ) ناراحتی شدید ناشی از ترک اعتیاد.
2. عذاب کشیدن/ ناراحتی شدید.
رنج کشیدن

بپرس