پیشنهادهای یوسف صابری (٣٥٠)
عمیا، کوری مجازا به معنی جهل
حقد و کینه
Feast=مناسک
پرخاشگر
زودهنگام
محزون
در این مقام
غرق شدن ( مخصوصا کشتی و قایق )
تام
عقل معاش عقل جزئی ( در عرفان و کلام )
ظاهراً
واحد مطلق، خدای واحد مطلق ( در الهیات )
Supplements=الحاقات
ژرفنا
جامع علوم و فنون
Personal God=خدای متشخص
به عبارت اُخری
تصور
ولی ( در عرفان اسلامی )
غیریت
گفت و شنود
حال ( در عرفان اسلامی )
نوک پرندگان Beak
بالضروره
اصل متعارف Axioms=اصول متعارفه
بی اهمیت جلوه دادن
UK SLANG سر کله Head
متصاد Deforestation درخت کاری در جایی که قبلا درختانش از بین رفته
دوقطبی
در مقام محاوره
از دست کسی قاپیدن، قاپیدن
انسان کامل
گستاخی
بزدل Wuss=coward
بد، زشت و به دور از نجابت، شنیع
پریده رنگی
مرغ دریایی
منظر، تصویر
زیرکی و رندی
بلاهت
پالوده
برج حمل که به آن بره هم میگویند
ظاهرا
دعوا کردن کسی Criticize ملامت کردن
چوبان شبان Pastoralist Shepherd
معرفی کردن Introduce آشنا کردن
عرضی ( در فلسفه )
مُقبِل هم به معنای خوش اقبال و خوش شانس است
انضمام
ناپاینده زوال پذیر