lout

/laʊt//laʊt/

معنی: ادم بی دست و پا، ادم نادان و نفهم، ولگردی کردن، بیشعور دانستن، ریشخند کردن، سرفرود آوردن
معانی دیگر: آدم احمق و دست و پا چلفتی، نقل علی، (محلی) تعظیم کردن، نفهمی نشان دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who is clumsy, stupid, or unmannered; oaf.
مترادف: bear, boor, clown, lummox, oaf
متضاد: gentleman
مشابه: ape, barbarian, brute, churl, clod, dolt, dullard, yap

- That big lout should at least put his shirt on when he comes to the dinner table.
[ترجمه گوگل] وقتی سر میز شام می آید، آن لوت بزرگ حداقل باید پیراهنش را بپوشد
[ترجمه ترگمان] همان مرد بی دست و پا که وقتی به میز شام می آید پیراهنش را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Only a lout would treat a woman that way.
[ترجمه گوگل]فقط یک لوت با یک زن اینطور رفتار می کند
[ترجمه ترگمان]فقط یک آدم بی دست و پا با این جور زن ها رفتار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact I felt rather a lout in my working clothes among the elegant gathering.
[ترجمه J] در واقع، من در پوشش لباس کارگری در جمع ( میان ) افرادی با پوشش مجلل، احساس دست و پا چلفتی کردم.
|
[ترجمه ....] درواقع، با یونیفرم کارم بین آدمای خوش پوش احساس سرافکندگی کردم
|
[ترجمه گوگل]در واقع من در میان مجالس شیک لباس کارم را بیشتر احساس می کردم
[ترجمه ترگمان]در واقع من احساس می کردم که در میان لباس های مجلل خود، یک آدم بی دست و پا چلفتی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What a clumsy lout he was!
[ترجمه Kosar] عجب آدم بی عرضه ای بود
|
[ترجمه گوگل]چه لوس دست و پا چلفتی بود!
[ترجمه ترگمان]عجب آدم بی دست و پا چلفتی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police said he acted like a lager lout and hit an officer.
[ترجمه Kosar] پلیس گزارش دادکه او مانند یه ولگرد رفتار کرده و به یک پلیس هم حمله کرد
|
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که او مانند یک لجن کش عمل کرد و یک افسر را زد
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که او مانند یک منقل زغال بازی کرده و به یک افسر حمله کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They convincethebig lout to participate in a highly irregular testing program for modified turkey.
[ترجمه گوگل]آنها افراد بزرگ را متقاعد می کنند که در یک برنامه آزمایشی بسیار نامنظم برای بوقلمون اصلاح شده شرکت کنند
[ترجمه ترگمان] - lout - - participate - a - in - in - testing - testing - highly - highly - for - for - for - for - for - turkey - turkey - turkey - turkey - turkey - turkey - turkey - turkey - modified
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No one wants to carry around extra pounds, lout few people know how to slum down effectively.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کس نمی‌خواهد پوندهای اضافی را حمل کند، زیرا تعداد کمی از مردم می‌دانند که چگونه به‌طور مؤثری فقیر شوند
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی خواهد پوند اضافی را حمل کند، اما افراد کمی از مردم می دانند که چگونه به طور موثر فقیر نشین شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has the characteristics of a lout:, he is awkward, stupid, and boorish.
[ترجمه گوگل]او ویژگی های یک لوت را دارد: بی دست و پا، احمق و بی حیا
[ترجمه ترگمان]او خصوصیات یک آدم بی دست و پا و بی دست و پا و پا و پا چلفتی و بی نزاکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This lout guards the crypt like a Cerberus.
[ترجمه گوگل]این لوت مانند سربروس از دخمه محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]این آدم بی دست و پا مثل a سر و کله اش پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The raw, stumbling lout was gone. The Ill. fitting clothes, battered hands, and sunburned face remained.
[ترجمه گوگل]ماده خام و سکندری از بین رفته بود لباس‌های مناسب، دست‌های کتک خورده و صورت آفتاب‌سوخته بیمار باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]بی دست و پا چلفتی و بی دست و پایی از بین رفته بود مریض با جامه های نو و صورت آفتاب سوخته و چهره آفتاب سوخته مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A clumsy dull person; a lout.
[ترجمه گوگل]یک آدم کسل کننده دست و پا چلفتی؛ یک لوت
[ترجمه ترگمان]آدم کودن و بی دست و پا چلفتی، آدم بی دست و پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Read your cards and speeches out lout all the way though; see if there are expressions or words that you might not be comfortable with pronouncing.
[ترجمه گوگل]هر چند کارت ها و سخنرانی های خود را با صدای بلند بخوانید ببینید آیا عبارات یا کلماتی وجود دارد که ممکن است با تلفظ آنها راحت نباشید
[ترجمه ترگمان]ورق ها را بخوانید و همه راه را ترک کنید؛ ببینید که حالات یا کلماتی وجود دارند که ممکن است با تلفظ کردن راحت نباشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Guard Lieutenant: But Randolph is a lout and everyone knows it, just as everyone knows Ogres are violent.
[ترجمه گوگل]ستوان گارد: اما راندولف یک آدم فریب است و همه آن را می دانند، همانطور که همه می دانند اوگرها خشن هستند
[ترجمه ترگمان]اما بو رندولف یه آدم بی دست و پا و همه میدونن، درست مثل همه کسایی که میدونن تو violent
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's just an ill-bred lout.
[ترجمه گوگل]او فقط یک دیوانه بد تربیت است
[ترجمه ترگمان]اون فقط یه آدم بی دست و پا و پا چلفتی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The resulting fictionalised account is a faithful portrait of a musical genius, drunken lout, spiritual healer, liar and clown.
[ترجمه گوگل]روایت تخیلی حاصل، پرتره ای وفادار از یک نابغه موسیقی، مست، شفا دهنده معنوی، دروغگو و دلقک است
[ترجمه ترگمان]شماره حساب resulting یک تصویر صادقانه از یک نابغه موسیقی، مستی مستی، طبیب روحی، دروغگو و لوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادم بی دست و پا (اسم)
slouch, lout, lubber, bumpkin

ادم نادان و نفهم (اسم)
lout

ولگردی کردن (فعل)
lout, hull, vagabond, gallivant, loaf, mooch, saunter

بیشعور دانستن (فعل)
lout

ریشخند کردن (فعل)
praise, blandish, coax, bamboozle, cajole, carny, lout, blarney, carney, sweet-talk, wheedle

سر فرود آوردن (فعل)
submit, lout, stoop, bow down, hang the head, hold in esteem, hold in respect, knock under, show deference to, tame down, treat with deference

انگلیسی به انگلیسی

• awkward person, stupid person, bumpkin
if you call a young man a lout, you mean that he behaves in an impolite or aggressive way.

پیشنهاد کاربران

بپرس