پیشنهادهای تقی قیصری (٦٥٩)
[نقشه کشی] نمای متعامد؛ نمای قائم الزاویه ای؛ ترسیم چندنمایی؛ ترسیم جسم سه بعدی با تصویر کردن دو یا چند نمای�دوبعدی� آن بر روی صفحات متعامد دستگاه مخ ...
[نقشه کشی] چندنما؛ قائم الزاویه ای؛ تصویر کردن دو یا چند نمای دوبعدی از جسم سه بعدی روی سه صفحه ی متعامد واقع بر مختصات سه بعدی.
[مهندسی مکانانیک] تولرانس جهت نما؛ تولرانس جهتی؛ انحراف مجاز محور، خط، یا سطح معین از زاویه ی تعیین شده، عمود بودن، یا موازی بودن نسبت به داده ی مرجع ...
[هندسه] پیچیده؛ پیچنده؛ سطحی که حول محوری موازی یکی از لبه هایش پیچ خورده باشد. منظور از �پیچیده� در مفهوم این واژه �complicated� نیست بلکه سطحی است ...
[هندسه] کل سطح؛ گوش تاگوش؛ سرتاسر؛ این اصطلاح در هندسه برای تعریف سطح به کار می رود در برابر �all around� به معنی دورتادور که به محیط شکل ( خط ) اطلا ...
[ادبیات عمومی] ۱ - پیش وند به معنی �ضد�: counter attack = پدآفند؛ ضدحمله؛۲ - ژتون ( برای شمردن امتیاز در بازی ) ؛ ۳ - حاضرجوابی؛ ارائه ی پاسخ آنی به ...
[اندازه شناسی] لنگی؛ خروج از مرکزی؛ run out tolerance: تولرانس لنگی؛ تولرانس خروج از مرکزی؛ رواداریِ لنگی؛ حدود مجاز تغییرات خروج از مرکز مقاطعی از ا ...
[فیزیک] همدوس؛ هم فاز، پرتوهای نور هم فاز بدون واگرایی و پراکنش به ویژه در نور لیزر ۱ - منسجم؛ ویژه گیِ مجموعه ای که اجزای آن نظم و ترتیب متقابلی با ...
۱ - تدوین؛ جمع آوری قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری به صورت نظام مند ۲ - مجموعه ی مدون: قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری تدوین شده به صورت نظام ...
[مدیریت] پی آمد، اثر در بلندمدت. دارای هم پوشانی معنایی با �influence�، �effect�، �consequence�، �result� که بسته به بافتار متن می تواند معنی خاص ( ب ...
[هندسه] سه بعدی، دارای ابعاد حجمی [معماری] ۱ - جغرافیایی، ۲ - هندسی، دارای شکل هندسی غیرمسطحه
[مهندسی]۱ - تجهیز؛ بستن ابزار روی ماشین. ۲. شکل دهی؛ استفاده از ابزار ( تیغه ی ماشین کاری، قالب، فیکسچر، و . . . ) برای شکل دادن قطعات. ۳ - به کارگیر ...
نقصان مندی؛ نابسندی؛ حالت یا ویژه گی ناکامل یا غیرایده آل بودن جنبه یا جنبه هایی از اشیا یا مفاهیم.
[بیوشیمی] کوفاکتور، کمک عامل، مولکولی غیرپروتئینی که به واکنش های بیوشیمیایی کمک می کند. کمک عامل ها معمولاً به شکل یون های فلزی، مواد آلی یا سایر مو ...
[داستان های علمی تخیلی] زمینی؛ ساکن زمین. برگرفته از واژه ی لاتینی Terra به معنی زمین یا کره ی زمین است و به این ترتیب، انسان ها در لاتین Terrans یا ...
توان یاری، کمکی؛ وسیله یا فردی که، به ویژه برای معلولان، جنبه ی کمکی و جبران کم توانی دارد مانند صندلی چرخ دار، واکر
۱ - چاپ خانه ۲ - چاپ گرها
[گیاه شناسی] بز شاخ دار، گِرده لیوه، چَلَرَک؛ گیاهی از راسته ی آلاله سانان و تیره ی زرشکیان است. هم چنین: barrenwort نامیده می شود.
مشخص شده؛ معین؛ تعریف شده؛ تعیین شده
فرهود عزیز: در آوانگاری فارسی زیر �پ� کسره گذاشته اید درحالی که این واژه یک خوشه ی دوصامتی آغازین دارد و �پ� کسره نمی گیرد بل که �پ� و �ر� در یک نفس ...
[موسیقی] ساز [فیزیک] سنجش گر؛ ادوات سنجش instrumentation [کنترل فرآیند] ابزار دقیق؛ [حقوق] ۱ - سند حقوقی؛ ۲ - سند رسمی [مهندسی] ابزار [زیست شناسی] پن ...
۱ - روح ۲ - روحیه ۳ - فضا، اتمسفر [مانند فضای دوستانه] ۴ - عرق؛ نوشابه ی الکلی تقطیر شده [و نه تخمیر شده]
[زیست شناسی] چسبیده؛ بی ساقه؛ مثلاً در پولیپ های کولون یا بافت های دیگر، پولیپی که مستقیماً به بافت زیرین چسبیده و رابط یا ساقه ای ندارد.
[فیزیک] فلو؛ شار؛ عبور جریان معینی از انرژی از سطح مقطع معین [متالورزی] ۱. کمک ذوب؛ فلاکس؛ موادی که برای پایین آوردن نقطه ی ذوب در ریخته گری، جوش کار ...
بوی نا؛ بوی نفس گیر stuffy smell
ترجیح بر اساس سود و زیان؛ صرف نظر کردن از عوارض ( زیان ) یک جنبه در ازای به دست آوردن محسنات ارزش مندتر ( سود ) از جنبه های دیگر. مثال: در انتخاب دا ...
یک جا؛ تلفیق داده ها یا گزارش های جداگانه در گزارش واحد
[روش تحقیق] مبنای حداقلی؛ تراز مبنا؛ تراز فرضی مرجع که اندازه گیری یا مقایسه بر مبنای آن انجام می شود
[حقوق]۱. تحصیل؛ کسب؛ تملیک؛ به دست آوردن و تحت تملک درآوردن اموال مشهود یا نامشهود، ۲. کسب؛ تحصیل؛ به دست آوردن مهارت یا دانش معین؛ ۳. تملیک شرکت؛ تم ...
[مهندسی] محصول خانگی؛ محصولات مصرف شخصی. این محصولات عموماً برای مصرف یا استفاده توسط کاربران عادی ( غیرصنعتی ) تولید و عرضه می شوند و به ۴ به گروه ت ...
۱ - استقرار؛ جای گذاری، تعیین محل ۲ - [مارکتینگ] تبلیغ ضمنی ( positioning ) & مثلاً در یک برنامه ی تلویزیونی که مربوط به موضوع دیگری است، نام یا لوگو ...
۱ - تاشده ( folded ) ؛ وسیله ای که در حالت غیرکاری، و به طور موقت بعضی از اجزای آن را روی بدنه تا می کنند تا جای کم تری اشغال کند. مانند تا کردن یا ج ...
[فیزیک/مکانیک] ثبات؛ پایداری؛ توانایی حفظ وضعیت سیستم مکانیکی در مقابل نیروهای سرنگونی، یا مقاوم به خارج شدن از وضعیت تعادل مکانیکی بر اثر عوامل مکان ...
[مهندسی مکانیک] چرخِ گــَردان؛ پایه ی چرخ دار؛ چرخ گاری؛ چرخ های معمولاً کوچکی که زیر مبل، صندلی، یا پایه ی میز نصب می شود تا بتوان آن را به راحتی جا ...
[کنترل خودکار/مهندسی مکانیک] کارانداز؛ محرک؛ انتهایی ترین قسمت سازوکار کنترل خودکار که معمولاً وسیله ای مانند شیر، پمپ، جک ئیدرولیک، یا بازوی مکانیکی ...
[مدیریت] سِمَت؛ نقش سازمانی [مهندسی] ۱ - کارکرد؛ کار؛ عمل ۲ - کاربرد؛ استفاده [ریاضیات] ۱ - تابع؛ ۲ - نگاشت [جامعه شناسی] مراسم؛ مثال: این مراسمی رسم ...
۱ - [آمار] استانداردسازی؛ نرمال سازی؛ نرمال سازی داده ها روشی برای یکنواخت کردن بازه مقادیر مربوط به متغیرهای مختلف پژوهش است و به بی مقیاس سازی داده ...
۱ - بی وقفه؛ بی پایان ۲ - ادامه دار؛ ongoing training = آموزشی که در یک جلسه تمام نمی شود و شرکت کننده ها در جلسات متعدد و مکرر در دوره حاضر می شوند
[حساب داری] رقومی digital assets = دارایی های رقومی ( در مقوله ی دارایی های نامشهود ) ؛ دارایی هایی که می تواند به صورت داده های رمزدار در رسانه ی م ...
[حساب داری] ۱ - قرارداد تملیک موقت؛ قرارداد واسپاری به قصد تملیک ۲ - داراییِ اجاره داده شده؛ داراییِ واسپرده؛ داراییِ اجاره ی اعتباری؛ ۳ - مدتِ اجاره ...
crucible; melting pot
۱ - به احتمال قوی ( in all probability ) ؛ به ظن قوی ( presumably ) ؛ قویاً محتمل ( distinctly possible ) ۲ - بلاشک ( undoubtedly ) ، بدون تردید ( n ...
[مهندسی صنایع] [فعل] تنظیم اولیه؛ تنظیم مقرر؛ تنظیم هایی که پیش از راه اندازی ماشین روی آن انجام می شود مانند تنظیم دما، فشار، فاصله، زاویه، [اسم] چی ...
[شیمی فیزیک] پخشنده؛ دیسپرسان؛ ماده ای که به پخش شدن ماده ای در حلال کمک می کند. موادی مانند الکیل پلی اتیلن گلیکول که به توزیع پیگمنت در آب برای رنگ ...
سست؛ دارای پیوند مولکولی ضعیف به طوری که با فشار اندکی خُرد شود و از هم بپاشد. معنی �تُرد� برای این واژه مناسب نیست زیرا به معنی �سخت و شکننده� است ...
[زمین شناسی/خاک شناسی] رس سست؛ کلوخه ی خاک رسی که به راحتی در میان انگشتان خرد و پودر شود
[زمین شناسی/خاک شناسی] خاک سست؛ کلوخه ی خاکی که به راحتی در میان انگشتان خرد و پودر شود
[آمار] [فعل] دسته بندی؛ چندک بندی؛ طبقه بندی اقلام در گروه های تعریف شده ی معین. [اسم] دسته؛ چندک؛ مثال: گروه های سنی ۱تا پایان ۴ سال، گروه های سنی ...
[شیمی/مهندسی شیمی] نقطه ی گیرش ( دما، زمان، یا سایر شرایطی فیزیکی ) ؛ در ملات یا دوغاب سیمان و ملات های ئیدرولیکی، وضعیتی است که ملات یا دوغاب بر اثر ...
[مهندسی مکانیک] در مبحث اتصالات طیف گسترده ای از افزارها اعم از پیچ ( مهره، واشر، پین، اشپیل، خار، اینسرت، . . . ) ، خاموت، بست، آنکر، میخ، پرچ، جوش، ...