پیشنهادهای Sunflower (١,٥٦١)
The process of being transferred پروسه نقل و انتقال جریان - سیر - روند انتقال پروسه جابه جایی جریان/سیر روند جابه جایی جابه جایی انتقال The act ...
burial burying مراسم خاکسپاری مراسم دفن مراسم تدفین
MILITARY a subdivision of an area for military operations a portion of a military front or an area of operation زیربخش، زیر قسمت، بخش فرعی ( نظام ...
explicitly clearly absolutely precisely
To declare guilty To find guilty To pronounce guilty گناهکار اعلام کردن گناهکار تشخیص دادن مجرم تشخیص دادن
( informal ) To stick in your throat/ˈcraw/ˈgullet To be so offensive or disagreeable that one cannot swallow it این قدر ناخوشایند و توهین آمیز ک ...
Extremely angry Furious به شدت عصبانی آنقدر عصبانی که خون فرد به جوش می آد
conversation that does not relate to the main topic being discussed بحث نابجا و نامربوط حرف و گفتگو بیجا
conversation that does not relate to the main topic being discussed
پای چیزی ایستادن مسئولیت / عواقب چیزی را پذیرفتن در مورد چیزی ثابت قدم بودن و نظر خود را عوض نکردن پا پس نکشیدن
a long, angry speech of criticism or accusation سخنرانی - نطق انتقادی ( همراه با متهم کردن کسی ) نطق بلند و بالا و پر از انتقاد و اتهام نطق طولانی ...
At the helm of in the driving seat of at the wheel of In command of responsible for in control of Commanding leading managing running administering ...
INFORMAL Adj: so frequently experienced or seen that it is completely predictable به دفعات زیاد و بارها ( به کرات ) دیده شده یا تجربه شده یا اتفاق ...
مجهز به. . . داشتن. . . Are you prepared with witnesses? One will do آیا شاهدی هم داری؟ یکی هم کافیه. Star Trek TOS
moodiness hot - temperedness مزاج تند خوی تند تند مزاجی تندخویی
سزاوار/لایق/شایسته بودن استحقاق چیزی را داشتن مستحق بودن To attain something she doesn't merit.
so foolish, unreasonable, or out of place as to be amusing absurd ridiculous laughable foolish
To Carry ouy To bring about To Commit To inflict
achieved by caused by created by provoked by Done by Perfomes by Perpetrated by توسط / به موجب چیزی به وجود آمدن توسط/به موجب چیزی اتفاق افتادن توس ...
Noun: جابه جایی تغییر جا تغییر مکان جا عوض کردن . . . . . . . . . . . . . . . . . ( دو فرد یا دو چیز )
To fail to be remembered by someone از خاطر کسی دور شدن به ذهن/خاطر/فکر کسی نرسیدن To fail to be noticed by someone از نظر/چشم/توجه کسی دور ماندن - ...
تیزبینی دقت فکر زیرکی و ذکاوت نکته بینی، نکته سنجی هوشمندی، هوشیاری
بارز واضح و مبرهن مسلم
LAW the intrinsic rights and wrongs of a case, outside of any other considerations merits plural : the substance of a legal case apart from matte ...
موضع، جبهه نظر، عقیده، رای، باور
Adj : Similar Like Matching مانند شبیه ( مطابق )
available for public viewing, participation, or experience made public برای ( . . . ) عموم در ( . . . ) عموم مثلا برای عموم در دید عموم We hav ...
based on personal feelings, tastes, or opinions and not facts = Not objective ( براساس عقاید و برداشت های فردی و نه واقعیات و حقایق ) Your eviden ...
To serve To act To operate To perform To work To behave To have/do the job of To play the role of To act the part of To perform the function of To do ...
a statement of legal particulars as of charges or of contract terms اظهارات و توضیحات قانونی در باره جرم و اتهام ( در دادگاه ) یا در مورد قراداد
( جلسه/دادگاه/شنود . . . ) تشکیل شدن برگزار شدن
Uncalled for unnecessary unneeded unreasonable inappropriate unjustified Not needed/required غیرلازم غیر ضروری نابجا - بیجا بی مورد نا مناسب /نا ...
Needed Required
no feeling of being upset از دست کسی دلخور/ناراحت/عصبانی نبودن از دستم دلخور نیستی که. اصلا از دستت دلخور نیستم.
an illness or condition that disrupts normal physical or mental functions disease infection problem affliction sickness illness defect
بر اساس واقعیات /حقیقت
To be uncovered فاش شدن افشا شدن برملا شدن آشکار شدن
verifiable existing manifest
until now or a particular time in the past تا الان یا یه زمانی معینی در گذشته far thus far yet still even now up till now up to now تا حالا تا الان ...
having little or no reality, or factual basis هیچ پایه و اساس ی واقعی و حقیقی نداشتن
1. operation structure system body unit جسم In sci - fi ( یک موجود - جسم خارجی ) 2. existence being substance essence esse reality actual ...
a determination of the number of corpuscles in a specific volume of blood ( آزمایش خون ) - ( تعداد گلبول ها ) آزمایش برای اندازه گیری تعداد گلبول ...
INFORMAL in extremely good health and spirits صحیح و سالم
خب باشه. ( همینی که هست )
for the most part; mainly basically chiefly mostly در اصل in essence to a large extent to a great degree effectively
عصبی و نا آرام ( به هم ریخته )
strange odd peculiar uncommon غیر طبیعی غیر عادی و ( عجیب و غریب ) خارج از حالت معمولی و همیشگی خارج حالت طبیعی و همیشگی خارج ار حالت عادی نابهنجار ...
To get better To get well To regain one's strength/health To get back on one's feet سلامتی خود را به دست آوردن صحیح و سالم شدن بهتر شدن خوب شدن رو ...
to fail to stay aware of the time از زمان/ساعت غافل شدن ( وقتی طرف نمیدونه ساعت چنده/چند شنبه است. یا اصطلاحا زمان از دست اش در میره/ در رفته ) ...
1. unjustified suspicion and mistrust of other people شک و سوءظن بی دلیل/بی مورد و غیر قابل توجیه ( نسبت به دیگران ) 2. a mental condition chara ...