پیشنهادهای Sunflower (١,٥٦١)
As a noun : محل کمین کردنِ ( دشمن که آماده ی حمله است ) One of those men walking into ambush is Tyree the friend I lived with here. Star Trek TO ...
Adj: of a person inclined to avoid conflict در مورد فرد : صفت برای ( کسی که ) تمایل به درگیری، کشمش و یا جنگ ندارد و از دعوا، درگیری و مبارزه . . . ...
Probable Possible ممکن محتمل It hardly seems likely به نظر خیلی ممکن نمی آد !
سر سختانه، لجوجانه، سر سخت، ( مقاوم ) That pig - headed Vulcan stamina Star Trek TOS
A type of bait used in fishing or hunting یک نوع خاصی از طمعه برای ماهیگیری و شکار If you google it you can find the pictures.
As a verb : چیزی / کسی را طعمه قرار دادن تله برای کسی گذاشتن We are dead as far as he knows You are baiting him. You're trying to lure him in St ...
Noun something that is usual, typical, or standard ( هر ) چیزی که نرمال است ( هر ) چیزی که معمولی /عادی/ متعارف / استاندارد . . . است
To take on or assume an attitude or position To choose to take up To follow or use To Embrace انتخاب به پذیرش چیزی کردن ( پذیرفتن یک انتخاب ) دنبال ...
Advantage منفعت نفع Command requirements do not recognize personal privilege Star Trek TOS
On what grounds بر چه اساسی؟ بر چه مبنایی؟
Appropriate مناسب به جا A very convenient excuse
باعث افتخار کسی بودن مایه ی افتخار کسی بودن
of a broadcasy interrupt or replace - a scheduled programme زمان پخش یه برنامه رو عوض کردن یا برنامه ای با برنامه ای دیگه عوض کردن قطع کردن یک برنام ...
مخفف reconnaissance
1. a source of information cited in a book or article منبع اطلاعاتی ( در کتاب یا مقاله ) 2. the action of mentioning or alluding to something ...
To inform one about something of which they are ignorant آگاهی اطلاعات اطلاع خبر دادن به کسی که در مورد چیزی خبر آگاهی دانشی ندارد - مطلع کردن چیزی ...
دست بند Handcuffs Hold one in irons دستبند زدن
با کسی بد رفتاری کردن و بی احترامی کردن به عقاید و احساسات طرف ( با یکی هر جور دلت میخواد رفتار کنی ) بدون در نظر گرفتن احساسات یا عقاید طرف مقابل. ...
صفت برای حسِ: وقتی که یکی که از ترس یا ابهت چیزی یا کسی مثل موش میشه ! یا وقتی یکی از کسی خیلی خیلی حساب میبره که مثل موش میشه!
Service سرویس - خدمات A maintenance crew
BIOLOGY of a species ; having two distinct sexes در زیست شناسی: گونه هایی/موجودهایی که هم نر و هم ماده هستند. و این موجودات هر یک به تنهایی تولید مث ...
redeeming quality/feature etc ( = the one good thing about an unpleasant person or thing یه مشخصه / صفت / ویژگی /کیفیت . . . خوب و خوشایند در مورد ی ...
Wodehouse humorously uses the phrase "lilies of the field" to refer to the idle rich who do no labour فرد / افراد / آدم های/ انسان های/ پولدار و تنب ...
used in angry speech to say that one will not accept or allow something anymore موقع عصبانیت برای بیان اینکه فرد تحمل چیزی / حرفی / کاری. . . را ندار ...
To form تشکیل دادن - به وجود آوردن - ایجاد کردن I didn't know that 12 Kilingons constitutes a swarm ! ازدحام به وجود آوردن/ایجاد کردن Star Trek TOS
To use - استفاده کردن. The purpose of my presence is to invoke shore - leave rights Star Trek TOS
relating to or existing at the present time Current Present کنونی - فعلی - حاضر - حال حاضر - فعلی - امروزی - معاصر 2. Recent Not long past Occ ...
As a noun : Pest Annoyance دردسرساز مزاحم آزاردهنده ( رو مخ )
Very, Seriously, extremely, awfully
Expressed by or being a parable Allegorical تمثیلی، نمادین، رمزی، . . . Your computations would inevitably lead to a total description of the para ...
old - fashioned used to tell someone that you do not accept what they are saying or doing دِ نه دیگه! اصلا هم اینجوری نیست!
A lad A young male person مرد جوان - جوانک !
Live Long and Prosper
Royal - Regal مجلل، با شکوه، همایونی، شاهانه، سلطنتی، Ruler of a sovereign planet Star Trek TOS
Relating to old people : old پیر، مثل پیرها، مثل آدم های پیر، شبیه پیرمردها، پیرزن ها Bones, I believe you are getting grey! Star Trek TOS
As a noun: 1. a value or principle which is regarded as universally valid ( ارزش ها ، قواعد و اصولی که در کل جهان معتبر اند ) اصول/قواعد/ارزش ه ...
used to say that something is no longer available or possible وقتی چیزی تموم میشه، دیگر در دسترس نیست، یا ممکن نیست، یا وقتی حقیقتی در مورد ماهیت چیز ...
Extremely impressive, Skilful Remarkable Amazing فوق العاده ، استادانه، ماهرانه، تحسین برانگیز، عالی، . . . ( به گونه ای که فکر یا احساسات را تحت ...
دوباره سنجیدن
ایمن سازی Insufficient safeguards built in. Star Trek TOS
As a noun 1. a device for suspending an automatic function on a machine. وسیله یا دستگاهی برای به تعویق انداختن کارکرد/عملکرد اتوماتیک به غیر اتوم ...
To Understand To realize To know To aknowledge ( علت، معنی چیزی یا کاری را ) فهمیدن، دانستن، متوجه شدن ( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم ...
Form فرم، شکل، گونه، نوع، شمایل، ترکیب بندی موجودات از نظر فیزیکی مثلا قیافه، هیکل. . Computer, extrapolate most likely composition of such entit ...
A statement that expresses a judgement or opinion Theory Idea Argument Concept تئوری، استدلال، گمان، حدس، عقیده،
1. chiefly British As a noun : Eternity به عنوان اسم: ابدیت، جاودانگی، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن I am the Gu ...
chiefly British As a noun : Eternity ابدیت، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن I am the Guardian of Forever Star Trek ...
Accumulation انبوه، توده ، کپه، انباشته A large deposit of diamonds on the surface. ( Star Trek - Arena )
به درستی
پُر عمق The deep part of the pool قسمت پرعمق استخر !
محتاطانه، هُشیارانه، به طور سنجیده، به طور حساب شده، با حواس جمع، با ملاحضه کاری، از روی ملاحضه کاری، He said that carefully.