تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمان، دوره Day and age دوره زمونه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به درستی, به طور صحیح، به شکل مناسب، به شکل درست و به جا،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

To spend To live To have To experience سپری کردن داشتن زندگی. . . داشتن یه زندگیِ. . . تجربه کردن یه زندگیِ. . . I just want to lead a normal ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Land سرزمین قلمرو Nation ملت Kingdom of love = ملت عشق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

مسئله، سوال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

To be To come to be To become To turn out to be تبدیل شدن ( به چیزی، به شکلی ) در آمدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

جای بحث نداشتن، غیر قابل بحث

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

عدم حضور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

دست کشیدن ( از کاری ) متوقف کردن ( کاری ) تمام کردن ( کاری ) بس کردن، ( بس کن! ) ادامه ندادن ( کاری ) Quit worrying

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

شرافتمندانه, پاک، بدون گناه، منزه !!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پر از ترس، ترسیده، ترسان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

distinctive ویژه، خاص، برجسته، متمایز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تشکیل دهنده constituent

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

کینه، نفرت، بدخواهی، بد جنسی، بد خواهی، دشمنی، سو نیت، دیو سیرتی، عداوت خشم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

یه عالمه، خیلی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به رنگ . . . آمیخته به رنگ، به رنگ ( چیزی ) در آمده Fear - tinted eyes چشمانی به رنگ ترس، آمیخته به رنگ ترس، به رنگ ترس در آمده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به جنگ رفتن، جنگ کردن، جنگیدن، در حال جنگ بودن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To lose yourself in something to be paying so much attention to something that you do not notice anything else غرق شدن، غرق کردن ( خود در چیزی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

Intended, aimed, destined بر آن شده نائل شده سرنوشت ( . . . ) شده ( برای چیزی یا کاری/ به عنوان . . . . ) در نظر گرفته شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بزرگی، عظمت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به طور مداوم، به طور پایدار، ، دائما، بدون توقف

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥

To indulge, to bask in, to revel in ( a feeling ) ( با یه حس ) حال کردن، از ( یه حس ) لذت بردن To wallow in self - pity/despair/defeat etc To se ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١

, wickedness , Vice گناه، بدی، کار بد، بدجنسی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ایمان، پاکی،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

Soulless بی روح، خشک Empty خالی, تهی, پوچ, تو خالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

Soulless بی روح Empty تو خالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

ضعیف، ناتوان، بی دوام

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

completely confused سر در گم، گیج

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

دور افتاده ( از کسی )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دوره, مدت، مدت زمان،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣٩

دلبستگی، دوستی، علاقه، پیوستگی ( بین دو دوست، عاشق ) رابطه - ( با هم بودن )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

( صفت ) کسی که فکر و ذهن اش یه جای دیگه است، خودش اینجا، فکر اش یه جای دیگه. جدا از از چیزی مثلا ( این دنیا، از زندگی ) ،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

تغییر کرده، عوض شده، تبدیل به ( چیز دیگری ) شده.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

صدای خنده های ممتد صدای قهقهه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

خمیده یا آویزان ( به خاطر سنگینی وزن چیزی ) Branches sagged under the weight of snow

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

a feeling of refreshing tranquility and an absence of tension or worry. حس راحتی، آرامش، آسودگی، حس آرامش تازه، حس آسودگی و بدون هیچ دغدغه ایی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

غرق در فکر، ( در مورد چهره ) ( و غافل از اطراف خود ) thinking deeply about something private, rather than about what is happening around you

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مداخله کردن ( مخصوصا به منظور کمک ) Get involved especially to help

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

slightly offensive کمی اهانت آمیز، بی ادبانه، یا از روی بی احترامی Rude, disrespectful

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Petrified میخ کوب شده برجای خشک شده گیج و مات و مبهوت شده unable to think clearly or deal with a situation because of fear or a shock

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

Craftman هنرمند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

ظریف Elegant, graceful

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

( طرز فکر یا رفتار ) مریضانه و غیر معمول، حال به هم زن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

Sequential ترتیبی, متوالی، پی در پی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

ادامه دار مداوم متوالی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

تغییر ناپذیر استوار مصمم Fixed

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

آرزو، میل زیاد، علاقه، حس خواستن، حس تشنگی، حس نیاز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامفهوم، پیچیده، گیج کننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

بی ارزش، بی مصرف صفتی که به کسی که کاری درست انجام نمی تونه بده میدهند. افتضاح، مزخرف.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

داد زدن، فریاد زدن ( از روی عصبانیت )