پیشنهادهای Sunflower (١,٥٦١)
Naturally Automatically Certainly خود به خود به طور اتوماتیک به طور حتم قطعاً. . .
توافق که از قبل تعیین شده توافقی که از قبل کرده باشند!
INFORMAL Verb To bring about the escape or release of a prisoner آزاد کردن ( زندانی ها /گروگان گرفته شده ها ) از زندان خارج کردن از زندان فراری دا ...
Informal : To hand over or provide what is wanted چیزی که کسی میخواد را بهش بدی !
held back restricted limited Blocked محدود محدود شده عقب افتاده - پیشرفت نکرده بسته Arrested development Arrested behaviour Arrested attitude/mi ...
Cut in = سهیم کردن Cut out = سهم کسی را گرفتن ( به زور ) از چنگ اش در آوردن
Peanuts any money at all a very small amount or nothing at all of something چیز کم ارزش به درد نخور هیچ پولی. . . ! هیچی! هیچ! مقدار کم از چیزی. ...
قسمت جنوبی کناره ی جنوبی
دو تو ورق بازی . . . ورق /کارت ۲ What you need now is either a king or a deuce. الان باید یا شاه بیاری یا دو ! Star Trek TOS
روبه تباهی رفتن تنزل پیدا کردن پَسرفت کردن انحطاط پیدا کردن به سوی
To argue To differ To disagree بحث و جدل کردن اختلاف نظر داشتن مخالفت کردن مخالف بودن موافق نبودن
To seize on something = to seize upon something To take eager advantage of something To take or use ( something, such as a chance or opportunity ...
Keep a sharp eye on someone/something چهار چشمی مواظب کسی /چیزی بودن
To suffer by losing money To lose a lot of money Other bosses will get burned anyway as soon as I get around to it Star Trek TOS
To deal with a task in due course امکان انجام کاری را پیدا کردن مجال کاری را پیدا کردن مجال پیدا کردن To do something that you have been intending ...
Postage due is the term used for mail sent with insufficient postage.
Pickup =/ Deliverey
To do something for very little or no pay. مجانی / مفت کاری را انجام دادن مجانی کار کردن مفت کار کردن برای هیچی کار کردن We ain't playing for pean ...
To like or admire I don 't go for scary movies! از فیلم های ترسناک خوشم نمی آد ! I don't go for that innocent routine ! این مظلوم بازی ها رو اصلا ...
اختلال به وجود آوردن اختلال ایجاد کردن موجب اختلال شدن مختل کردن دخالت کردن مداخله کردن
دست اندرکاران!!!
ناگهانی یه دفعه ای ! با شدت
تنها نه به معنی تنها بودن انسانها بلکه به معنی یکی و فقط یکی بودن چیزی یا فردی. ( و دیگر هیچی جز ء اش نباشه ) مثل یگانه یودن!!! One and only a sol ...
relating to or affecting the nerves مربوط به سیستم اعصاب مربوط به سیستم عصبی موجودات
an operational mode of an electrical appliance in which the power is switched on but the appliance is not actually functioning حالت نیمه خاموش ( سیس ...
مدرک ( تحصیلی ) سابقه ی ( کاری - حرفه ای )
As a noun: غذاهای روز رستوران ها Today's specials are . . . .
غیر قابل از دست دادن !!!!!
A martyr complex, or victim complex, is a form of passive - aggressive behavior and is an unhealthy way of trying to gain attention, approval, and ul ...
To be able to do something without risk of adverse consequences. To bear To stand توان کاری را داشتن تحمل چیزی را داشتن I can't afford to loose yo ...
مخالف بودن با کسی مخالفت کردن با کسی اظهار مخالفت کردن اختلاف نظر داشتن با کسی I must differ with you captain Star Trek TOS
به دلیل نداشتن/نبود/ ندانستن کلمه مناسب/ مناسبتر/بهتر . . . They called it a comet, for lack of a better term/word
Unclear در مورد ( غیر موجودات زنده ) درهم برهم مبهم Confused info Confused readings of a probe نامنظم Sounds of confused tapping and laughing
last remain باقی موندن موجود ماندن How long will the power hold out?
To pull with a jerk با یه حرکت تند و تیز و سریع و شدید با یه تکان ناگهانی کشیدن Yank something out با یه حرکت شدید به طرف ( بیرون از جایی ) کشیدن
از پس انجام کاری بر آمدن
to drive a car off a road in order to stop, or to turn into a smaller road To pull off | pull off something: ( of a vehicle or its driver ) to leav ...
used to say that you will have finished doing something if you just do one more thing: مورد استقاده: وقتی با این کاری که داری میکنی دیگه کارت تموم شه ...
Adj صفت برای توضیح چیزی که بی ربط ( به کاری که میخواهید انجام بدید یا شرایطی که در اش هستید ) به گونه ای که به درد نخواهد خورد و اضافی محسوب خواهد ...
touch or push ( something ) gently خیلی آروم هل دادن
succeed in making oneself or others forget something embarrassing that has happened or the big mistake one/someone has made. To make people forget ...
Sudden Rapid ناگهانی سریع Doctor, life - function indicators have started a sharp drop again. Star Trek TOS
As a noun: an abrupt uncontrolled movement, especially an unsteady tilt or roll.
A means of protecting something from attack شیوه/روش برای محافظت از حمله چیزی یا کسی شیوه /روش دفاع شیوه ی دفاعی روش دفاعی راه برای دفاع /حافظت/مراق ...
تحلیل کاهش تخیله
As a noun : rough air currents uneven air movement امواج متلاطم در هوا - آب جریان متلاطم هوا - آب تلاطم در هوا / آب تلاطم جریان هوا تلاطم امواج ( پ ...
به مشکل برخوردن با مشکل رو به رو شدن دچار مشکل/دردسر شدن تو مخمصه گیر کردن /افتادن
Crash Flaw Defect خرابی عیب فنی نقص فنی ( درسیستم - دستگاه - کامپیوتر - ماشین آلات - ماشین - وسایل ) از کار افتادگی Is it a malfunction Mr. Spo ...
To make an effort To aim قصد به انجام کاری داشتن قصد داشتن برای انجام کاری قصِد انجام کاری را داشتن ما قصد دارییم که . . . ما میخواهیم تلاش کنیم ...
relating to a bodily organ or organs مربوط به اعضا بدن موجودات ( فیزیکی - جسمانی )