تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

The process of being transferred پروسه نقل و انتقال جریان - سیر - روند انتقال پروسه جابه جایی جریان/سیر روند جابه جایی جابه جایی انتقال The act ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

burial burying مراسم خاکسپاری مراسم دفن مراسم تدفین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

MILITARY a subdivision of an area for military operations a portion of a military front or an area of operation زیربخش، زیر قسمت، بخش فرعی ( نظام ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

explicitly clearly absolutely precisely

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

To declare guilty To find guilty To pronounce guilty گناهکار اعلام کردن گناهکار تشخیص دادن مجرم تشخیص دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( informal ) To stick in your throat/ˈcraw/ˈgullet To be so offensive or disagreeable that one cannot swallow it این قدر ناخوشایند و توهین آمیز ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Extremely angry Furious به شدت عصبانی آنقدر عصبانی که خون فرد به جوش می آد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

conversation that does not relate to the main topic being discussed بحث نابجا و نامربوط حرف و گفتگو بیجا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

conversation that does not relate to the main topic being discussed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پای چیزی ایستادن مسئولیت / عواقب چیزی را پذیرفتن در مورد چیزی ثابت قدم بودن و نظر خود را عوض نکردن پا پس نکشیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a long, angry speech of criticism or accusation سخنرانی - نطق انتقادی ( همراه با متهم کردن کسی ) نطق بلند و بالا و پر از انتقاد و اتهام نطق طولانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

At the helm of in the driving seat of at the wheel of In command of responsible for in control of Commanding leading managing running administering ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

INFORMAL Adj: so frequently experienced or seen that it is completely predictable به دفعات زیاد و بارها ( به کرات ) دیده شده یا تجربه شده یا اتفاق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مجهز به. . . داشتن. . . Are you prepared with witnesses? One will do آیا شاهدی هم داری؟ یکی هم کافیه. Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

moodiness hot - temperedness مزاج تند خوی تند تند مزاجی تندخویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سزاوار/لایق/شایسته بودن استحقاق چیزی را داشتن مستحق بودن To attain something she doesn't merit.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

so foolish, unreasonable, or out of place as to be amusing absurd ridiculous laughable foolish

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

To Carry ouy To bring about To Commit To inflict

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

achieved by caused by created by provoked by Done by Perfomes by Perpetrated by توسط / به موجب چیزی به وجود آمدن توسط/به موجب چیزی اتفاق افتادن توس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Noun: جابه جایی تغییر جا تغییر مکان جا عوض کردن . . . . . . . . . . . . . . . . . ( دو فرد یا دو چیز )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To fail to be remembered by someone از خاطر کسی دور شدن به ذهن/خاطر/فکر کسی نرسیدن To fail to be noticed by someone از نظر/چشم/توجه کسی دور ماندن - ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تیزبینی دقت فکر زیرکی و ذکاوت نکته بینی، نکته سنجی هوشمندی، هوشیاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بارز واضح و مبرهن مسلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

LAW the intrinsic rights and wrongs of a case, outside of any other considerations merits plural : the substance of a legal case apart from matte ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

موضع، جبهه نظر، عقیده، رای، باور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adj : Similar Like Matching مانند شبیه ( مطابق )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

available for public viewing, participation, or experience made public برای ( . . . ) عموم در ( . . . ) عموم مثلا برای عموم در دید عموم We hav ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

based on personal feelings, tastes, or opinions and not facts = Not objective ( براساس عقاید و برداشت های فردی و نه واقعیات و حقایق ) Your eviden ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

To serve To act To operate To perform To work To behave To have/do the job of To play the role of To act the part of To perform the function of To do ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a statement of legal particulars as of charges or of contract terms اظهارات و توضیحات قانونی در باره جرم و اتهام ( در دادگاه ) یا در مورد قراداد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

( جلسه/دادگاه/شنود . . . ) تشکیل شدن برگزار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Uncalled for unnecessary unneeded unreasonable inappropriate unjustified Not needed/required غیرلازم غیر ضروری نابجا - بیجا بی مورد نا مناسب /نا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Needed Required

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

no feeling of being upset از دست کسی دلخور/ناراحت/عصبانی نبودن از دستم دلخور نیستی که. اصلا از دستت دلخور نیستم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

an illness or condition that disrupts normal physical or mental functions disease infection problem affliction sickness illness defect

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بر اساس واقعیات /حقیقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To be uncovered فاش شدن افشا شدن برملا شدن آشکار شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

verifiable existing manifest

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

until now or a particular time in the past تا الان یا یه زمانی معینی در گذشته far thus far yet still even now up till now up to now تا حالا تا الان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

having little or no reality, or factual basis هیچ پایه و اساس ی واقعی و حقیقی نداشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. operation structure system body unit جسم In sci - fi ( یک موجود - جسم خارجی ) 2. existence being substance essence esse reality actual ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

a determination of the number of corpuscles in a specific volume of blood ( آزمایش خون ) - ( تعداد گلبول ها ) آزمایش برای اندازه گیری تعداد گلبول ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

INFORMAL in extremely good health and spirits صحیح و سالم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خب باشه. ( همینی که هست )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

for the most part; mainly basically chiefly mostly در اصل in essence to a large extent to a great degree effectively

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

عصبی و نا آرام ( به هم ریخته )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

strange odd peculiar uncommon غیر طبیعی غیر عادی و ( عجیب و غریب ) خارج از حالت معمولی و همیشگی خارج حالت طبیعی و همیشگی خارج ار حالت عادی نابهنجار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

To get better To get well To regain one's strength/health To get back on one's feet سلامتی خود را به دست آوردن صحیح و سالم شدن بهتر شدن خوب شدن رو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to fail to stay aware of the time از زمان/ساعت غافل شدن ( وقتی طرف نمیدونه ساعت چنده/چند شنبه است. یا اصطلاحا زمان از دست اش در میره/ در رفته ) ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. unjustified suspicion and mistrust of other people شک و سوءظن بی دلیل/بی مورد و غیر قابل توجیه ( نسبت به دیگران ) 2. a mental condition chara ...