پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)

بازدید
١٢,٣٢٨
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > قیمه و قرمه کردن زخمی و مجروح ساختن، لت و پار کردن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یک لب و هزار خنده آدم خوش اخلاق و خوش رو.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی ضرب المثل - > یک دل نه صد دل عاشق شدن عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بی خود شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یک دل نه صد دل عاشق شدن عشق مفرط، با تمام وجود عاشق و از خود بی خود شدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > یول شخصی که چیزی نمی فهمد. گیج. مترادف تندتری برای اسکل و شاسکول است.

پیشنهاد
١

عنی اصطلاح - > یک جا ی کار لنگیدن ایراد داشتن / ناقص بودن / درست کار نکردن چیزی مثال: - ده بار همه ی قطعه ها رو باز کردم و از نو سوار کردم، باز هم ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یک لاقبا. [ ی َ / ی ِ ق َ ] ( ص مرکب ) یک قبا. که تنها یک قبای بی آستر در بر دارد. || سخت فقیر. بی چیز. نادار. درویش. مفلس. ( یادداشت مؤلف ) : زمستا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

معنی ضرب المثل - > یکه یالقوز آدم تنها و مجردی که بی کس و کار باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یکه یالقوز آدم تنها و مجردی که بی کس و کار باشد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > یک وقت از سوراخ تو می ره، یک وقت از دروازه تو نمی ره متغیرالحال، دو شخصیته، کسی که هر وقت یک حالت و یک رفتار را در پیش بگیرد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

six and thirty

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

six and thirty

پیشنهاد
١

silver fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

be hotter than a fresh fucked fox in a forest fire

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

be hotter than a fresh fucked fox in a forest fire

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

stone fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

stone fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

stone fox

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقچه بالا گذاشتن فخر فروختن؛ افاده / تکبر نشان دادن؛ خود را بالاتر از کسی دانستن؛ ناز کردن مثال: - حالا که خرش از پل گذشته، برای ما ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنی ضرب المثل - > طناب مفت گیر بیاره خودشه دار میزنه مفت خور و سوءاستفاده کننده، کسی که از هیچ چیز مفت صرف نظر نکند.

پیشنهاد
٠

معنی ضرب المثل - > طی نکرده گز کردن بدون مطالعه و نسنجیده دست به کاری زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طبل / کوس چیزی را زدن / کوبیدن خبری را همه جا پخش کردن مثال: با انتشار ویدیوی نامتعارفی از پادشاه تایلند همراه با دختری در یک مرکز خر ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاقت کسی را طاق کردن کسی را بی صبر / بی تحمل کردن؛ تحمل کسی را از او گرفتن مثال: زندگی سخت و بدرفتاری اطرافیان طاقتش را طاق کرده بود ...

پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طبع کسی برنداشتن برای کسی ناخوشایند بودن مثال: - من البته احترام همه را نگه می دارم، اما راستش را بخواهی، طبعم برنمی دارد با این جور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

پیشنهاد
٢

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصطلاح - > طاس کسی خوب نشستن شانس آوردن؛ خوش اقبال بودن مثال: این بار طاسش خوب نشست و شوهر خوبی گیرش آمد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

پیشنهاد
٠

طاقت کسی طاق شدن صبر / تحمل / حوصله ی کسی به پایان رسیدن؛ بی تاب شدن مثال: دیگه داشت طاقتم طاق می شد و می ترسیدم که بلایی به سرش بیارم.

پیشنهاد
١

have an entire confidence in

پیشنهاد
٠

have an entire confidence in

پیشنهاد
٠

have an entire confidence in

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

in bondage

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

in bondage

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

in bondage

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

bald - headed mouse

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

bald - headed mouse