پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٣٢)
The use of one's penis to slap another's face
dick milk
dick milk
dick milk
duck soup
drink like a fish
drink like a fish
drink like a fish
drink like a fish
drink like a fish
A young woman who is single and disinterested in being in a romantic or sexual relationship. The phrase is a calque ( loan translation ) from the Jap ...
choke the chicken
half - shaved
half - shaved
fuck like a mink To have sex passionately or enthusiastically
sex kitten
sex kitten
Used to humorously indicate that one has noticed that the other person's penis is erect beneath his clothes. Things with phallic shapes, such as "ban ...
خیارگان. [ رَ / رِ ] ( اِ ) برگزیدگان. منتخبان : خیارگان صف پیل آن سپه بگرفت نفایگان را پی کرد و خسته کرد و نزار. فرخی.
خیارگان. [ رَ / رِ ] ( اِ ) برگزیدگان. منتخبان : خیارگان صف پیل آن سپه بگرفت نفایگان را پی کرد و خسته کرد و نزار. فرخی.
خیارگان. [ رَ / رِ ] ( اِ ) برگزیدگان. منتخبان : خیارگان صف پیل آن سپه بگرفت نفایگان را پی کرد و خسته کرد و نزار. فرخی.
banana oil
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
Charm one to your company
for security reasons
in a very short time
How's the wife?
How's the wife?
If a husband treats his wife well, she will treat him well in return
سلیطة اللسان
سلیطة اللسان
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمس ...
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمس ...
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمس ...
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمس ...
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
خیابان گز کردن ؛ خیابان اندازه گرفتن . کنایه از بیکار و خیابان گرد بودن است . بیکاره راه رفتن در خیابانها.
run to one's aid