پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)
lay open
lay open
lay open
lay open
lay open
lay open
lay open
lay open
lay open
ply
ply
ply
ply
ply
ply
ply
ply
make sth fruitless
make sth fruitless
make sth fruitless
make sth fruitless
make sth fruitless
مال دنیا . جیفه دنیا ؛ مال و منال دنیا: الدنیا جیفة و طالبها کلاب. کاین جهان جیفه ست و مردار رخیص بر چنین مردار چون باشم حریص ؟ مولوی. مال و من ...
let someone in
بارداد
yonder yon
yonder yon
hollow - hearted
beauty is in the eye of the beholder
strew sth round
strew sth round
strew sth round
strew sth round
The Lord God
The Lord God
look upon sth/sb as sth/sb
look upon sth/sb as sth/sb
a place of rest
a place of rest
در دستِ
در دستِ
در دست دادن ؛ تسلیم کردن. ( ناظم الاطباء ) .
ساق برمالیدن . [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) آماده ٔ رفتن شدن . ( آنندراج از بهار عجم ) .
ساق برمالیدن . [ ب َ دَ ] ( مص مرکب ) آماده ٔ رفتن شدن . ( آنندراج از بهار عجم ) .
سخت ساق . [ س َ ] ( ص مرکب ) ثابت قدم . ( رشیدی ) : برسم چاکران چون سخت ساقان کمر دربست بر درگاه خاقان . امیرخسرو ( از آنندراج ) . || پرزور. ( آنندرا ...
پا گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) مستقر شدن. دوام کردن. ثبات یافتن. استوار شدن. - پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن. - پا گرفتن قبری را ؛ سطح ...
پا گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) مستقر شدن. دوام کردن. ثبات یافتن. استوار شدن. - پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن. - پا گرفتن قبری را ؛ سطح ...
پا گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) مستقر شدن. دوام کردن. ثبات یافتن. استوار شدن. - پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن. - پا گرفتن قبری را ؛ سطح ...
پا گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) مستقر شدن. دوام کردن. ثبات یافتن. استوار شدن. - پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن. - پا گرفتن قبری را ؛ سطح ...
پا گرفتن. [ گ ِ رِ ت َ] ( مص مرکب ) مستقر شدن. دوام کردن. ثبات یافتن. استوار شدن. - پا گرفتن کاری و امری ؛ رونق و ثبات آن. - پا گرفتن قبری را ؛ سطح ...