تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتطار داشتن، چشم داشتن، منتظر بدنیا آمدن فرزند بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Scowl at someone ترشرویی کردن، اخم کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

It is an informal adjective for 'upper class'

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

quickening

پیشنهاد
١

The seeker is the finder

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Success is earned by hard freaking work. Freaking = تمام عیار، لعنتی، کامل ( fucking )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

endure, tolerate

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محلی برای فرار از مالیات، مفری برای تخفیف و کاهش مالیات

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

علاوه بر معانی ذکر شده: پیراهنی است که معمولا به شکل T هست.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Someone who performs a service or does a favor, helper ( especially with financial help )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در آمریکای شمالی کلمه ی رایجتر sport shoes است نه sneakers

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Boogeyman or boogieman is a fictional and folkloric monster designed to frighten kids

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی که برای دفع چشم زخم از آن استفاده می کنند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the more The more you work, the more you gain هر چقدر بیشتر کار کنی بیشتر بدست می آوری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

Intensiveinterview مصاحبه در مورد تحقیقات کیفی ( ریشه آلمانی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

athlete leasure

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

علاوه بر معانی ذکر شده به معنی پیچ خوردن کف پا بطرف بیرون نیز هست.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عدالت نژادی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حالتی که با توجه به دیدگاه فرد از نقاط مختلف ممکن است دیده شود ( نیمه پر برای افراد خوش بین و نیمه خالی برای افراد بد بین ) .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشرف بودن، در شرف وقوع، در آستانه وقوع

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

سیاهچالهاییکه در قلعه های دوره رنسانس وجود داشت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جوش و التهاب روی صورت که پروانه ای شکل هستند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

men's swimsuit

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

فرا درمانی Interuniversal mind - psychology

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Zuciya به زبان هوسه که یک زبان در نیجریه است یعنی" دل" Zuciya = دل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

جا دادن، جا سازی کردن، داخل چیزی قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

منظورت این بود، جدی گفتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

برآورد مجدد، تخمین دوباره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به محض اینکه ( short form =asap )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ذهن شگفت انگیز

پیشنهاد
١٠

تو نهایت زندگی من هستی. You are the end of my life

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از شخصیت های سریال کودکانه آمریکایی Sesame street

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

برانگیخته، تهییج شده، هیجان زده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیر آبگذر، راه آب زیر گذر A structure that channels water past an obstacle, it may be made from a pipe.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نام مذکر 1. Zachary or zechariah ( ذکریا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پر از غلط و اشتباه Full of mistakes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

روستایی نادان , آدم بی دست و پا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

immediately

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Capital punishment ( death penalty )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

acquisition کسب، تحصیل، اکتساب، هدف یابی، فراگیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1. A rural and small town in the Launceston region of Tasmania 2. An American swimmer

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سالم تر، بهداشتی تر، تندرست تر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دست بدست دادن عروس و داماد، بخشیدن، فاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

یکپارچه کردن، یکدست کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از آنجائیکه، وقتیکه، زمانیکه، همانند، همانطور که، مانند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در آمیختگی، گیج کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

علاوه بر معانی ذکر شده به معنای: خفن، باحال و معرکه نیز می آید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

A bad word ( informal )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

خدا نکنه، حاشا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

dear