تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

:It's an Irish idiom run away now stop it shut up look out

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an embarrassing mistake سوتی گاف خیطی اشتباه مضحک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودداری و اجتناب از انجام عمل یا چیزی به ظاهر خوشایند که شما فکر می کنید ممکن است بد باشد: They abstained from drinking alcohol

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

ضعیف احوال ناخوش احوال ضعیف از لحاظ ذهنی ضعیف در روابط اجتماعی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بطور کامل، از بیخ و بن این اصطلاح مربوط می شود به کشاورزان که در فصل درو محصول را سریع و کامل درو می کنند ( crop ) و در مورد حیوانات مزرعه که باید س ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

leave a place because you are angry

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To stay until the end

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

a big formal party with dancing

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانClassroom به زبان کودکان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The evening before a special event

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

پدر بی مسئولیت پدر بی کفایت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام یک کشتی قدیمی که از آمریکا بطرف ساحل پرتغال در حال حرکت بود ولی بعد از مدتی از کنترل خارج شد ودیگر هیچ اثری از خدمه، ناخدا و خانواده اش یافت نشد. ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فرد بسیار فعال و پر مشغله

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

With no hassle بدون دردسر، عین آب خوردن، به راحتی، بدون مشکل no hassle=no problem

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاصی، خطا کار، خاطی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انعطاف پذیری قهرمانانه انعطاف پذیری حماسی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- داشتن موقعیتی مهم در دولت، سازمان یا شرکت - رده بالا - عالی رتبه - بالا دست

پیشنهاد
٠

Pocket money

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مایه دار متمول ثروتمند

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

To behave in a way that annoys people: In criticizing my son you have gone too far در انتقاد از پسرم شورشو در آوردین.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باریک الله آفرین ای ول Well done Good work Nicely done

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

as a result of Famin often comes in/on the wake of war

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیشه بر ( کسیکه کار شیشه بری انجام می دهد )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپیده دم، سحرگاه ، دم صبح

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

save my hide ( save my skin ) نجات دادن کسی از خطری to keep someone from being harmed

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پول اضافی که باید برای چیزی پرداخت شود: Some hotels add so many extras to the bill.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وابسته به رسیدگی مربوط به تحقیقات مبنی بر رسیدگی Investigatory و investigative یکی هستند و هر دو صفتند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

an entertainment center in London Coventry street

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی ذکر شده به معنای لکه ننگ و مایه شرمساری نیز هست: The situation of poor people is a black eye for the administration ( a mark of shame ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلافه شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

شکل کوتاه شده صفت scrumptious لذیذ خوشمزه دوست داشتنی ( فرد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالا از همه مهمتر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرخ و فلک زدن مانند چرخ، چرخیدن روی دستها و پاها کله معلق زدن مانند چرخ گاری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به زبان کودکانه یعنی درس lesson

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح هندی به معنای"پیروزی" Victory

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را از جایی بیرون کشیدن ( اصطلاح ) نارحتید از اینکه مانند دیگران نیستید He feels like a fish out of water because nobody sees him

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

forty - love در بازی تنیس امتیاز اینطور خوانده می شود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

The word comes from the name of Benjamin Franklin whose face is showing on the hundred dollars

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه شده goodmorning برای افراد تنبل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گور زن غول ( روح خبیثی که اموال مرده را از قبرش می دزدد ) مرده خوار دزد قبر سارق قبر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینطوره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکوم قبلی زندانی قبلی بازداشتی قبلی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To come to existence To happen To take place To be found To be present To come about The accident occurred at dawn

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خویشاوند مذکری که رابطه خونی با شما دارد حتی اگر شما از وجود او بی اطلاع باشید. The king died in October and was succeeded by his kinsman, Fredrick

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

renal = کلیوی، مربوط به کلیه colic = قولنج، درد ناگهانی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متداول ترین رایج ترین شایع ترین معمول ترین متعارف ترین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

To wait until the end of a difficult event or situation They saw out the strong storm at home آنها تا پایان توفان سخت در خانه منتظر ماندند.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همچنین کشف و تعیین محل هدف با رادار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

nil nil draw صفر صفر مساوی ( در فوتبال )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

گذشته foul به معنی خطا کردن در یک مسابقه ورزشی One of the defenders fouled Smith.