پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١١٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

‬به عبری شنبه می شود :‫יום שבת‬ ( yom shabat ) به عربی می شود :یوم السبت ( yawm alsabt )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

کیمیا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کیمیا" می نویسد : ( ( کیمیا از واژه ی یونانی kēmiبه معنی "زمین سیاه "ستانده شده است که در این زبان نامی بوده است س ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

الکتریک: کلمه لاتین الکتریک electricus به معنی تولید از کهربا به وسیله ی اصطکاک است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

الکتریسیته: الکتریسیته از کلمه یونانیelecktor به معنی خورشید درخشان گرفته شده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

bacanak: ( ترکی ) باجاناق، باجناق، خواهر شوهر زن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

baca: ( ترکی ) : دودکش، سوراخ، فارسی آن روزنه، سوراخی که قدیم در سقف خانه تعبیه می شد جهت روشنایی، امروزه جای آن روشنایی جای آن را گرفته، باجه ی بانک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نان پشت شیشه مالیدن: سخت ممسک بودن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناقه و جملی در امر نداشتن: صاحب و سودی در کار نبودن. ( امثال و حکم. ، دهخدا. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

نا شسته روی: بی سر و پا، ناچیز، بی ارز ( امثال و حکم. ، دهخدا، ص ۱۷۸۳. )

پیشنهاد
١

ناخن به دندان گرفتن متحیر شدن مثل انگشت به دهان گرفتن. ( امثال و حکم. ، دهخدا، ص ۱۷۸۱. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه ی انگلیسی error و فرانسویErreur به معنی : ، گمراهی، انحراف، کژراهی، گناه، خطاکاری با واژه ترکی ائیری یا ائگری به معنی کج و منحرف، خمیده سنجیدنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی انگلیسی curd به معنی کشک، شیر بسته شده، ماست، با واژه ی ترکی " قؤرود" به معنی کشک سنجدنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَنْبان /اَنْبانه: به معنای" کیسه ی بزرگی از پوست گوسفند". این دو واژه همگون اند و در جمله ارزش یکسان دارند و در معنای حقیقی و مجازی می توانند جانشی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اَنْبان /اَنْبانه: به معنای" کیسه ی بزرگی از پوست گوسفند". این دو واژه همگون اند و در جمله ارزش یکسان دارند و در معنای حقیقی و مجازی می توانند جانشی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

امیدوار بـودن: هرگاه پس از امیدوار بودن، یا ترکیب های دیگری که در آنها واژه امید آمده باشد مانند امید داشتن، امید بودن، در این امید بودن و جز اینها ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اُمید/اُمّید: به تخفیف یا به تشدید میم. هر دو تلفظ درست است و هر دو در متون معتبر فارسی به کار رفته است. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَمْیال: این کلمه در عربی جمع میل بر وزن" تیر" و به معنای" واحد مسافت" است و نه جمع میل بر وزن "خیل" و به معنای "خواهش و آرزو". اما در فارسی از چند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اُمّی: به ضمّ اول و تشدید دوم در وزن" سنّی" و به معنای" ناتوان از خواندن و نوشتن "به همین صورت نوشته می شود پیغمبر اسلام صلی الله امّی بوده است" بعضی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِمْلا: در عربی به "عمل کسی که به صدای بلند سخنی ادا می کند تا دیگری آن را بنویسد" املا می گویند. این کلمه در متون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جمع مکان است و اماکن جمع امکنه یعنی جمع جمع است. در فارسی این دو کلمه را به صورت مترادف و به معنای مکانها به کار می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جمع مکان است و اماکن جمع امکنه یعنی جمع جمع است. در فارسی این دو کلمه را به صورت مترادف و به معنای مکانها به کار می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را فارسی زبانان تا چند دهه ی پیش به کسر اول تلفظ می کردند و به همین صورت می نوشتند. اما در سال های اخیر تلفظ و املای آ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را فارسی زبانان تا چند دهه ی پیش به کسر اول تلفظ می کردند و به همین صورت می نوشتند اما در سال های اخیر تلفظ و املای آم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

امروز /امروزه: واژه امروز علاوه بر معنای "روزی که در آن هستیم" به معنای ( در ) این زمان ( در ) این روزگار نیز هست. اما واژه امروزه ظاهراً در متون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

امروز /امروزه: واژه امروز علاوه بر معنای "روزی که در آن هستیم" به معنای ( در ) این زمان ( در ) این روزگار نیز هست. اما واژه امروزه ظاهراً در متون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

امپراتور/امپراطور: از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

امپراتور/امپراطور: از کلمات دخیل در فارسی است که از زبانهای فرنگی، ظاهراً از طریق ترکی عثمانی، گرفته شده است. بهتر است با حرف " ت" و به صورت امپراتو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

امانت گزار: امانت گذار: گزاردن یعنی" به جا آوردن"، ادا کردن" به کسی که امانت را ادا می کند. یعنی باز پس می دهد اما امانت گذار با حرف "ذ" اگر به کار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

امانت گزار: امانت گذار: گزاردن یعنی" به جا آوردن"، ادا کردن" به کسی که امانت را ادا می کند. یعنی باز پس می دهد اما امانت گذار با حرف "ذ" اگر به کار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اَمارات: جمع اَماره. به معنای نشانه و قرینه است اِمارات: ج اِمارت، حکومت امیر، امیر نشین اما رات به فتح اول، جمع اَماره به معنای نشانه و قرینه است. " ...

پیشنهاد
١

جامه به نیل زدن: کنایه از تعزیت و ماتم داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ثابت: ثابت یا ستارگان ایستاده ستارگانی باشند بر همه ی آسمانها پراکنده و دوری ایشان همیشه یکسان است چنانکه یکی به دیگر نزدیکتر و دورتر نشود و به پارسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اِلهه: آلهه: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الهه ( elāhe ) که الاهه نیز نوشته می شود، مونث ( اله ) ( elāh ) و به معنای "ربة النوع" یا" ایزد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

اِله: اَلله: این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِله: اَلله: این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

واژه ی انگلیسی cedar با واژه " سدر " و سرو کوهی " سنجیدنی است. این واژه در آلمانی Zeder ، اسپانیاییcedro آمده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ی کهف عربی با واژه cave انگلیسی سنجیدنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه انگلیسی cave به معنی "غار " در زبان های : آلمانی Hōhle ، اسپانیاییcueva ، پرتغالی caverna ؛ترکی : کئهول یا mağara، عربی kahf ( کهف ) ، لاتین cav ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی انگلیسی و فرانسوی capable با واژه " قابل " و " قابلیت "فارسی سنجیدنی است . این واژه در زبان سوئدی kapabel , در عربی قادر , آمده است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

واژه ی انگلیسی canary همان واژه ی قناری فارسی می باشد .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

کرّنای : دکتر کزازی در مورد واژه ی " کرّنای " می نویسد : ( ( کرّنای : ریختی است از " کارنای " که از دو پاره ی : کار/ نای ساخته شده است و به معنی شیپو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

راغ : به معنی دشت و دامنه ی کوه ، در پهلوی با همین ریخت بکار می رفته است . ( ( به بالای ایوان او راغ نیست به پهنای میدان او باغ نیست ) ) ( نامه ی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن جای: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پرداختن جای " می نویسد : ( ( پرداختن جای در معنی "تهی ساختن جای از مردمان و خالی کردن" به کار برده شده است. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

ستاره زدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ستاره زدن: " می نویسد : ( ( ستاره گونه ای از خیمه بوده است که شامیانه خوانده می شده است این واژه تازی است و برآ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ستاره زدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ستاره زدن: " می نویسد : ( ( ستاره گونه ای از خیمه بوده است که شامیانه خوانده می شده است این واژه تازی است و برآ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

شیدوش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شیدوش" می نویسد : ( ( شیدوش نام یکی از پهلوانان سپاه منوچهر است . می تواند بود که این نام از دو پاره ی شید به معنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ی fall انگلیسی با واژه ی" افول " به معنی غروب، و به آرامی پایین آمدن، و به پایین سقوط کردن سنجیدنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بوفالو در اصل به معنی خشم آلو، خشمگین، کودن، کند ذهن ، و همچنین بسیار رم کننده معنی می دهد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی buy انگلیسی به معنی خرید کردن، خریدن و. . . با واژه ی" بیع "عربی به معنی معامله و خرید و فروش و معامله کردن سنجیدنی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی by انگلیسی همان تغییر یافته "با" فارسی است.