پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١٢٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عشوه ده: مکار و فریب کار

پیشنهاد
١

رشوت بدل قرار دادن: طمع رشوه داشتن رشوه قبول کردن " چون دهد قاضی بدل رُشوت قَرار کَیْ شناسد ظالم از مظلوم زار" ( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زبان انگیسی شده و به creator تبدیل شده. بنابراین واژه creator به معنی خالق و آفریننده همان واژه ی کردگار است البته ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

در زبان قزاقی به پدر āke گفته می شود امروزه در زبان فارسی و ترکی و بسیاری از گویش های دیگر فارسی به پدر آقا نیز گفته می شود .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پتروس به معنی پدر است که از واژه ی یونانی pateras گرفته شده است . در زبان لاتین pater می باشد . این واژه در زبان انگلیسی father و در زبان آلمانی و هل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

پاپ در انگلیسی همان تغییر یافته "پاپا" یا " بابا " به معنی پدر روحانی است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

هنگامه:هنگامه در پهلوی هنگامگ hangāmg می تونسته است بود . ( ( به هنگامه بازگشتن ز راه نکردی همانا به لشکر نگاه ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

brow انگلیسی تغییر یافته ی ابرو فارسی است دکتر کزازی در این مورد می نویسد : ( ( ابرو در پهلوی بروگ brug بوده است . این واژه با brow در انگلیسی و brau ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوشه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نوشه " می نویسد : ( ( نوشه ریختی پساوندی است از " نوش " ، به معنی انگبین ، شرینی و در پی آن ، باده ی خوشگوار . . . ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

flag همان تغییر یافته بیرق به معنی پرچم می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی fire با واژه های فرّه ( فرّه ی ایزدی ) فروغ، افروختن، فروزان، فروهر و. . . همریشه می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

فنس در انگلیسی ( fence ) به معنی: حصار، پرچین، خاکریز، نگهداری کردن، نرده کشیدن و. . . می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

واژه ی feature انگلیسی همان تغییر یافته چهره و قسمت جلویی صورت می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

واژه feat انگلیسی تغییر یافته همان فوت و فن فارسی است فرهنگ آرین پور آمده است: چالاک، ماهر، ظریف، شاهکار انه، مهارت، فن و. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

واژه ی father ( آفریننده، پدر ) انگلیسی همان واژه ی فاطر ( آفریننده ی ) عربی می باشد که در قران از اسامی خداوند است : "الحْمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فشین: رسم، بصورت مد درآوردن، مطابق مد روز تهیه کردن. ، مد سازی، جسارت کردن، شهامت داشتن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

fall: در فرهنگ دو جلدی آرین پور در معنی شماره یکfall آمده 1 - سرنوشت، بخت و اقبال، قسمت و نصیب بنابراین می توان گفت این واژه معادل همان واژه ی " فال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه ی goat انگلیسی تغییر یافته ی همان واژه ی قوچ و واژه ی بز فارسی می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

street: واژه ی street با واژه ی صراط به معنی راه مستقیم همریشه می باشد. واژه ی " street " و واژه ی " صراط " از یک ریشه ی هند و اروپایی هستند . ریشه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

از آنجا که برگهای چای دارای ماده ای به نام ( ( تئین ) ) است . اروپائیان به جای واژه ی چای به آن tea می گویند .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چشیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " چشیدن" می نویسد : ( ( چشیدن در پهلوی در ریخت جخشیتن čaxšitan بکار می رفته است. در این زبان چاشتن čāštan و چاشیتنčā ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

دکتر کزازی در مورد واژه ی "دستور " می نویسد : ( ( دستور در پهلوی در ریخت دستوَر dastwar به معنی فرمان و اجازه است . ریخت پساوندی آن " دستوری " ، در پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

چاشت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " چاشت" می نویسد : ( ( چاشت با همین ریخت ، در معنی پسینه یا خوراکی که در میانه ی نیمروز و شبانگاه خورده می شود ، به ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوکلس کلان ( kokleaklan ) : سازمان نیمه مخفی کوکلس کلان سازمانی بود که از طرف سفید پوستان جنوب آمریکا به وجود آمد این سازمان تلاش می کرد بتواند سیاه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

برگاشتن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " برگاشتن" می نویسد : ( ( برگاشتن ریخت گذرای " برگشتن " است که در پارسی نو به جای آن " برگردانیدن " به کار می رود ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

انباز : دکتر کزازی در مورد واژه ی "انباز " می نویسد : ( ( انباز در پهلوی همباز hambāz ، از دوپاره ی : ان ( =هم ) / باز ساخته شده است . باز به معنی به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

درودن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "درودن" می نویسد : ( ( درودن در پهلوی دروتن drūtan بوده است ، با بُن اکنون درون drūn. این بن در پارسی ، " دِرَو" شده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کوز" می نویسد : ( ( کوز ریختی است از " گوژ" به معنی دوتا و خمیده . کوژ که ریختی دیگر از آن کوز ( نیز " قوز " ) است ، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

انوشه : در پهلوی انوشگ anōšag به معنی بیمرگ و جاوید است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

بیهوده : دکتر کزازی در مورد واژه ی " بیهوده " می نویسد : ( ( بیهوده از دو پاره : بی ( =پیشاوند ) / هوده ، در پهلوی هودگ hudag و هوداگ hudāg به معنی س ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

پوزش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پوزش" می نویسد : ( ( پوزش در ریخت ، مصدر شینی است از " پوزیدن " و پوزیدن را در فرهنگ ها به معنی ستردن و زدودن آورده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناپادشا : در معنی ناچیره و " کسی که توان و اختیاری از خود ندارد " ( ( منم بنده ای شاه را، ناسزا چنین بر تن خویش ناپادشا. ) ) ( نامه ی باستان ، جل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رنجه: در پهلوی رنجگ ranjag بوده است ( ( دگر گفت کز راه دور و دراز شدی رنجه اندر نشیب و فراز. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تارک: دکتر کزازی در مورد واژه ی " تارک" می نویسد : ( ( تارک به معنی میانه ی سر است و " ک " در آن پساوند . به گمان ؛ ستاک واژه : تار ، همان است که در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دَم ِ اژدها : استعاره ای آشکار از جای پرخطر و مرگ انگیز ( ( یکی را دم اژدها ساختی یکی را به ابر اندار افراختی. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

پیدا : پیدا در پهلوی پیتاگ paytāg بوده است .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

کَبَست :کَبَست : به معنی حنظل است و میوه ای که در تلخی نمونه ای برترین است و بدان دستان می زنند. ) ) ( ( درختیست این خود نشانده بدست کجا آب او خون ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

ریشه وا‍‍‍‍‍‍‍‍‍ژه window ( پنجره ) کلمه قدیمی vindauga است که درزبان نروژی به معنی چشم باد است. قدمت آن به عصر غارنشینی بشر برمی گردد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

big bang: واژه ی big bang از دو بخش تشکیل گردیده است که بخش اول آن بیگ که در زبان ترکی به معنی بزرگ است. و بخش دوم آن بانگ که در زبان فارسی به معنی ص ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

به گورکان ( داماد ) امروزه در زبان ترکی کوْرَکَن گفته می شود. به تیمور لنگ پس از ازدواج با دختر خان کاشغر کورگان یعنی داماد گفته شد و به مرور لقب وی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

بابر تغییر یافته ی بئبِر ترکی به زبان فارسی ببر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

وین: وین در لغت به معنی زنده است. رود وین در اصل به معنی زنده رود است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

آنکاره: تغییر یافته ی آنقره و آن قره. قره در اینجا به معنی سیاه نیست بلکه به معنی بزرگ است. دریای سیاه به معنی دریای بزرگ است. در زبان ترکی قره بلاغ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پلیس:واژه پلیس از واژه یونانی پولیاس ( پلیس ) به معنی شهر گرفته شده این واژه را در پرسپولیس می بینیم که به معنی شهر پارس یا ایران پارس یا ایران شهر م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

استانبول: این واژه از دو قسمت تشکیل شده: اِستان که مخفف و عربی شده ی کنستانتین که نام شخصی مسیحی است که این شهر را به عنوان پایتخت روم شرقی برگزید و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

drag:در زبان ترکی ما مصدری داریم با عنوان "دئرشمک" derašmak به معنی گرفتن چیزی و مانع حرکت آن شدن. مقاومت در مقابل کشیده شدن که معادل فارسی آن تقریبا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

بخیه : یک واژه ی ترکی است که از مصدر باغینماق یا باغلاماخ یا بوغماغ به معنی بستن با نخ و مسدود کردن ، در کیسه را با نخ بستن ، باغینماق در اصل بوده و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

غرض:نشانه و هدف ، آنچه برای آن کاری انجام دهند ، مقصد و مطلوب از عملی ، قصد بد و نیْت سوء. " چون غرض آمد هنر پوشیده شد صد حجاب از دل به سوی دیده شد" ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

مَیْلان:مخفف مَیَلان به معنی تمایل و گرایش به چیزی. دکتر فروزان فر در مورد " مَیْلان " می نویسد : ( ( مخفف مَیَلان به معنی تمایل و گرایش به چیزی است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

وُثاق: دکتر فروزان فر در مورد " وُثاق " می نویسد : ( ( به ضم اول در اصل ترکی است . به معنی خیمه و در پارسی به معنی حجره و همانست که اکنون اطاق گویند ...