پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١٢٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَلَم: درد و رنج، دردمندی و رنجوری عَلَم: اسم علم، درفش و بیرق، سرشناس این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الم به فتح اول و دوم ( که غالباً آن را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَلَم: درد و رنج، دردمندی و رنجوری عَلَم: اسم علم، درفش و بیرق، سرشناس این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الم به فتح اول و دوم ( که غالباً آن را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِلْغا: لغو کردن، باطل کردن اِلْقا: تلقین کردن، آموختن، در ذهن کسی وارد کردن این کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. الغا با حرف ( غ ) به معنای "لغو کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

الجزایر/الجزیره: این دو نام را امروزه غالباً به غلط به کار می برند. الجزایر نام کشوری در شمال افریقاست. این کلمه در عین حال نام مهم ترین شهر و مرکز ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اکثر: بیشتر یا بیشترین اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت. این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اکثر: بیشتر یا بیشترین اکثریت: اسم مصدر، وضع و کمیّت بیشتر در مقابل اقلیت. این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. اکثر صفت تفصیلی و به معنای "بی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اکثراً: در عربی کلمه اکثر، مانند دیگر کلمات بر وزن " افعل "غیر منصرف است و تنوین نمی گیرد و بنابراین اکثراً نیز مانند اقلاً از لحاظ دستور زبان عربی غ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اَقَلّاً: کلمه ی اَقَلّ درعربی غیر مصرف است و تنوین نمی گیرد. بنابراین ساخت کلمه ی اقلاً بر خلاف قاعده است، اما این کلمه در فارسی چه در نوشتار و چه د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

اَقشار: این کلمه که در سال های اخیر به عنوان جمع قِشْر رایج شده است در عربی به کار نمی رود و استعمال آن غلط است ( جمع قشر در عربی قُشور است که در فا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اِقْدام: قدم پیش گذشتن برای انجام دادن کاری اَقدام: جمع قدم، گام ها این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اقدام به کسر اول و سکون دوم مصدر و به معنا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اقبال کردن/استقبال کردن: اقبال کردن بر ( یا به ) به معنی" روی آوردن به، توجه کردن به":"چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد" بعضی از فضلا معتقد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اقبال کردن/استقبال کردن: اقبال کردن بر ( یا به ) به معنی" روی آوردن به، توجه کردن به":"چون دنیا بر تو اقبال کرد خرج کن که بنکاهد" بعضی از فضلا معتقد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اِفْلیج/مَفْلوج: افلیج به معنای" کسی که قسمتی از تنش بی حس شده و از کار افتاده باشد" از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخّر است و در عربی به کار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اِفْلیج/مَفْلوج: افلیج به معنای" کسی که قسمتی از تنش بی حس شده و از کار افتاده باشد" از ساخته های فارسی زبانان در دوران متاخّر است و در عربی به کار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اَفْکار: جمع فکر، اندیشه ها اَفْگار:زخمی. این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. افکار ( جمع فکر ) به معنای" اندیشه ها" است، ولی افگار ( با حرف گ ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اَفْکار: جمع فکر، اندیشه ها اَفْگار:زخمی این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. افکار ( جمع فکر ) به معنای" اندیشه ها" است، ولی افگار ( با حرف گ ) وا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَفغان: اهل کشور افغانستان اَفغانی: منسوب به افغان ها اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی، چنانکه اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اَفغان: اهل کشور افغانستان اَفغانی: منسوب به افغان ها اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی، چنانکه اهل کشور ترکیه و استان کردستان را ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

افزودن: این فعل هم به صورت متعددی به کار می رود و هم به صورت لازم یا به بیان دیگر هم به معنای" اضافه کردن" است و هم به معنای "اضافه شدن". ( غلط نن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِفریقا: از قدیم به کسر اول تلفظ می شده است و نه با" الف" ممدود و به صورت آفریقا. امروزه هم صحیح تر آن است که به صورت ِافریقا خوانده و نوشته شود. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِفراط: زیاده روی کردن در کاری تَفریط: کوتاهی کردن در کاری در گفتار و نوشتار غالباً ترکیب افراط و تفریط را به عنوان مترادف به کار می برند و حال آنکه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

اِفراط: زیاده روی کردن در کاری تَفریط: کوتاهی کردن در کاری در گفتار و نوشتار غالباً ترکیب افراط و تفریط را به عنوان مترادف به کار می برند و حال آنکه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِعْلان:آگاه کردن، خبر دادن اِعلام: علنی کردن، آشکار ساختن این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اعلام به کسر اول به معنای" آگاه کردن" و" خبر دادن" ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اَعْلام: بزرگان، اسم های خاص، پرچم ها اِعْلام: آگاه کردن، خبر دادن این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَعْلام ( جمع عَلَم ) به چند معنی است: یکی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اِعْطا: عَطا: اعطا به کسر اول و سکون دوم، و عَطا، به فتح اول، به معنای" بخشش کردن" و نیز "بخشش" است. ترکیب فعلی آنها در فارسی اِعطا کردن و عَطا کرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اِعزام: این کلمه در زبان عربی نیامده است، ولی امروزه در فارسی، خاصه در اصطلاح نظامی" اعزام نیرو" چندان متداول است که دیگر نمی توان آن را غلط دانست با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

اَعْراب: این کلمه در عربی اسم جنس و به معنای "عربهای بادیه نشین" است ( مفرد آن اَعرابی است ) و در متون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کار رفته است. ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اِعتلا: بلند مرتبه شدن اِعْلا: بلند مرتبه کردن اعتلا به کسر اول و سکون دوم، فعل لازم و به معنای "بلند ( مرتبه ) شدن" است. مثال: اعتلای لوای دین:بلندش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشکال: این کلمه عربی است و بنابراین با ک نوشته می شود و نه "گ". گاهی آن را به صورت اشگال می نویسند و تلفظ می کنند و غلط است. ( غلط ننویسیم ، ابوالح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اشغال: به کسر اول و سکون دوم در عربی فصیح به کار نرفته است و از این رو بعضی از ادبا استعمال آن را درست نمی دانند. اما اشغال در نوشتار و گفتار امروزه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشِعّه: این کلمه جمع است و مفرد آن شعاع به معنای "پرتو "است بنابراین اشعه ها صحیح نیست و به جای آن باید گفت" اشعه" یا" شعاع ها" یا "پرتوها" ( غلط ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اَشعار/اِشعار: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. اَشْعار به فتح اول جمع شعر است. و اِشعار به کسر اول به معنای" اطلاع دادن" است و ترکیب فعلی آن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

اَسْناد/اِسناد: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد اَسناد به فتح اول جمع سند است و اِسناد به کسر اول به معنای" نسبت دادن و ترکیب فعلی آن در فارسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اسلحه: این کلمه جمع است و مفرد آن سِلاح است. در فارسی، در دوره ی متأخر این کلمه را مانند بسیاری دیگر از جمع های مکسر عربی، مفرد یا اسم جمع تلقی کرده ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اسطبل/اصطبل: اصل این کلمه لاتینی است و املای آن به دو صورت اسطبل و اصطبل در متون فارسی و عربی به کار رفته و هر دو صحیح است. ( غلط ننویسیم ، ابوالح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسطبل/اصطبل: اصل این کلمه لاتینی است و املای آن به دو صورت اسطبل و اصطبل در متون فارسی و عربی به کار رفته و هر دو صحیح است. ( غلط ننویسیم ، ابوالح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

استوانه /اسطوانه: اصل واژه استوانه فارسی است و اسطوانه معرّب آن است. در متون قدیم بیشتر به صورت اسطوانه آمده است ولی امروزه آن را با "ت " می نویسند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

استوانه /اسطوانه: اصل واژه استوانه فارسی است و اسطوانه معرّب آن است. در متون قدیم بیشتر به صورت اسطوانه آمده است ولی امروزه آن را با "ت " می نویسند ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

استمداد: این کلمه را با فعل کرد. باید به کار برد و نه طلبیدن زیرا استمداد خود به معنای "مدد طلبیدن" است و بنابراین" استمداد طلبیدن" حشو قبیح است. فی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

استکبار: یعنی "حالت یا رفتار متکبران و زورگویان و ظالمان "این کلمه، به اصطلاح اسم معنی است و نه اسم ذات. در سال های اخیر به تقلید از زبانهای فرنگی رس ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

استعفا: استیفا: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد استعفا" درخواست کنار ه گرفتن از کار" است و استیفا به معنای" بازپس گرفتن به تمامی" یا" درخواست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

استعفا: استیفا: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد استعفا" درخواست کنار ه گرفتن از کار" است و استیفا به معنای" بازپس گرفتن به تمامی" یا" درخواست ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

استعفا: این کلمه با فعل کردن به کار می رود و نه دادن در قدیم با فعل خواستن به کار می رفته و نیز به شکل معاف خواستن استعمال می شده است. ( غلط ننویسی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اِستجاره: اِستیجار: این دو کلمه را نباید به جای هم به کار برد. استجاره در عربی به معنای" پناه بردن" است ( مُسْتجیر به معنای "پناهنده" و مجیر به معن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اسباب: این کلمه در عربی جمع سَبَبْ و به معنای "علت ها" و نیز "ابزارها، آلتها" است، ولی در زبان گفتار امروزه ی فارسی غالباً به عنوان مفرد به کار می رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِسارت: اسیری: اسارت به کسر اول، در عربی به معنای" بستن" است، اما در فارسی به معنای" وضع یا حالت کسی که اسیر است" به کار می رود و اشکالی ندارد. برا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ازدحام: به معنای" بسیاری و انبوهی ( جمعیت ) ". املایگ آن به همین صورت است. گاهی آن را به صورت ازدهام می نویسند و غلط است. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ارض روم: ارزروم از شهرهای مشرق ترکیه. نام این شهر در اصل ارزنة الّروم و سپس ارزن الرّوم بوده و بر اثر اختصار ارزروم شده است نوشتن آن به صورت ارض روم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اُریب: وُریب: وریب به ضم اول، به معنای "کج" و" راه کج" است. بعضی از محققان این کلمه را مأخوذ از وِراب عربی، به کسر اول، به معنای" راه انحرافی، را ه ...