پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١١٩
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

واژه انگلیسی build به معنی ساختن و building به معنی ساختمان با واژه های فارسی بناء ، بنّایی ، و ابنیه ، و بنا کردن و. . . سنجیدنی هستند .

پیشنهاد
٣

تافتن تفسیده آهن: استعاره ی تمثیلی است از انجام کار دشوار و رنج بار و برتافتن آسیب و آزار . ( ( به پادفره آنگه شتابیدمی که تفسیده آهن بتابیدمی ) ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تفسیده: تفسیده ریختی از " تفته " است و اسم مفعول از مصدر " تفسیدن " که در پهلوی تپسیتن tapsitan می توانسته است بود . ( ( به پادفره آنگه شتابیدمی ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

پاداَفره: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پاداَفره" می نویسد : ( ( پاداَفره به معنی کیفر است و در پهلوی پاتفراس pātifrās بوده است و پاتُفراس pātofrās . پا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

قبا از ستاک کپ kap فارسی گرفته شده و شکل اصلی آن کپا بوده که در عربی ک به ق و پ به ب بدل شده این واژه با واژه های کف ( کپ ) , خفتان ( کپتان ) کفش , ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

Coverage و cover . به معنی پوشاننده با واژه های فارسی خفتان ( کپتان ) , کف ( کپ ) , کپگ , کفش , تفت , نفت ( نپت ) و واژه های قبا و کافر عربی که در اص ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

دکتر کزازی واژه ی نفت را با واژه های ، هَبت, هفت , نَپت و تَپتن و تفتن کفش و کپک خفتان و قبا همریشه می داند . و در ذیل واژه خفتان می نویسد : ( ( خفت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

واژه ی کافر به معنی پوشاننده ی حقیقت و انکار کننده ی آن است اصل کافر از ستاک کپر گرفته شده بعد از ورود کپر به زبان عربی، عرب چون پ نداشته پ به ف بدل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

کف که روی چیزی را می پوشاند از کپ به معنی پوشاننده گرفته شده است . بعد ها پ به ف بدل شده واژه ی کف با واژه های خفتان کپک ، هبت ، کفش کافره ، و با واژ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

خفتان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خفتان" می نویسد : ( ( خفتان به معنی جامه ی جنگی است . چنان می نماید ریخت کهنتر آن کَفتان بوده است . بدین سان ستاک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

باسمه تعالی/بسمه تعالی: املای این ترکیب به صورت "باسمه تعالی" درست است که غالبا آن را به صورت بسمه تعالی" می نویسند و صحیح نیست. ( غلط ننویسیم ، ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

باز نمودن: این فعل مرکب را امروزه غالباً به غلط به کار می برند. باز نمودن در متون معتبر فارسی به دو معنی به کار رفته است: یکی به معنای" بیان کردن، ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازرسین/بازرسان: واژه بازرس فارسی است و جمع بستن آن با "ین" علامت جمع عربی در حالت نصب و جر غلط است به جای آن باید گفت بازرسان. ( غلط ننویسیم ، اب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بازده/بازدهی: بازده از واژه های نخستین فرهنگستان ایران است که آن را به ازای rendement فرانسوی و به معنای "محصول مفید، ضریب انتفاع" وضع کرده است. " ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بازداشتن: هرگاه این فعل مرکب در جمله ی پایه بیاید فعل جمله پیرو باید در وجه التزامی باشد. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۶. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باربر/باربردار: بر در باربر ( bār - bar ) از فعل بردن گرفته شده است. احتمالاً بردار در" باربردار" نیز مشتق از همین فعل است و بنابراین باید به ضمّ ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باربر/باربردار: بر در باربر ( bār - bar ) از فعل بردن گرفته شده است. احتمالاً بردار در" باربردار" نیز مشتق از همین فعل است و بنابراین باید به ضمّ ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ما در زبان ترکی بادیه را"بایدا" تلفظ می کنیم. "بایدا" ظرفی است از جنس مس که در موقع دوشیدن شیر استفاده می شود. و از کاسه بزرگتر است. شهریار گفته: س ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بادیه: بیابان باطیه: کاسه هر دو کلمه عربی است، . بادیه به معنای "بیابان" و باطیه به معنای" کاسه "است: برخیز ای جاریه، می در فکن در باطیه آراسته کن مج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بادیه: بیابان باطیه: کاسه هر دو کلمه عربی است، . بادیه به معنای "بیابان" و باطیه به معنای" کاسه "است: برخیز ای جاریه، می در فکن در باطیه آراسته کن مج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بادنجان/بادمجان: هر دو صورت صحیح است اما در متون بیشتر به صورت بادنجان آمده است. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۵. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

بادنجان/بادمجان: هر دو صورت صحیح است اما در متون بیشتر به صورت بادنجان آمده است. ( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۵۴. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

باد بروت:بُروت ( borut ) واژه فارسی و به معنا" سیبیل "است و اصطلاح بادِِ بروت کنایه از" نخوت و تکبر" است در تداول غالباً این ترکیب را با "واو عطف" و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باتلاق/باطلاق: این کلمه ترکی است ( در اصل: باتّاق به معنی لجنزار ) و در فارسی گاهی آن را به صورت باطلاق می نویسند، اما زبان ترکی مخرج "ط " ندارد و ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

باتلاق/باطلاق: این کلمه ترکی است ( در اصل: باتّاق به معنی لجنزار ) و در فارسی گاهی آن را به صورت باطلاق می نویسند، اما زبان ترکی مخرج "ط " ندارد و ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

باتری/باطری: این کلمه از واژه ی فرانسوی batterie گرفته شده است و البته بهتر است که با حرف "ت " و به صورت باتری نوشته شود هرچند که معمولاً آن را به صو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باتری/باطری: این کلمه از واژه ی فرانسوی batterie گرفته شده است و البته بهتر است که با حرف "ت " و به صورت باتری نوشته شود هرچند که معمولاً آن را به صو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بابِل: پایتخت آشوریان در قدیم بابُل: از شهرهای مازندران این دو شهر را نباید با هم اشتباه کرد. بابِل به کسر به" ب"پایتخت آشوریان قدیم در بین النهرین ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

اینجانب/این جانبه: اینجانب ترکیبی از این فارسی و جانب عربیاست و فقط مصطلح فارسی زبانان است بنابراین ترکیب اینجانبه غلط است و زن و مرد هر دو می توانن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اینجانب/این جانبه: اینجانب ترکیبی از این فارسی و جانب عربیاست و فقط مصطلح فارسی زبانان است بنابراین ترکیب اینجانبه غلط است و زن و مرد هر دو می توانن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ایمن ( imen ) : بر وزن بینیش به معنای "در امان، مصون"، "آسوده خاطر" ایمن: ( avman ) : بروزن عینک نام صحرایی صعب العبور. این دو کلمه در این املا یکسان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اهل و عیال: به معنای" زن و فرزند، اهل خانه "گاهی در نوشته ها این اصطلاح را بر اساس تلفظ عامیانه ی آن، به صورت عهد عیال می آورند که صحیح نیست. بهتر ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدمت مال: پیشکش نقدی یا خدمتانه "هر حکم کنیم بخدمت مال ضمانی اجابت کند و هیچ کژی ننماید" . ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۲۶. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه ی usual و usally انگلیسی به معنی همیشگی با واژه " ازل "و" ازلی" به معنی آنچه از اول بوده و هست سنجیدنی است. این واژه در زبان اسپانیایی usual با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

واژه ی usual و usally انگلیسی به معنی همیشگی با واژه " ازل "و" ازلی" به معنی آنچه از اول بوده و هست سنجیدنی است. این واژه در زبان اسپانیایی usual با ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

در زبان انگلیسی tray می شود. موحد، پیرو توحید، یکتاپرست، ، توحید گرای، طرفدار وحدت وجود. . . آرین پور دو جلدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اسنپ ( snap ) در زبان انگلیسی معانی مختلف دارد آنچه به این مورد صدق می کند عبارتند: ۱ - تند باد۲ - سریع و ناگهانی۳ - چابک۴ - عجله۵ - فوری قبول کردن۵ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خبایا: جمع خبیئه به معنی پنهان کرده و پنهانی. " داداین تاریخ به تمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم. " ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

شَمه: یک بار بوییدن و بوی اندک و مجازا به معنی اندک " که احوال را آسان تر گرفته اند و شمه یی بیش یاد نکرده اند" ( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

اوصاف: این کلمه جمع وصف است و نه جمع صفت، اما چون معنای این دو به هم نزدیک است از قدیم اوصاف را به گونه ای به کار برده اند که می توان آن را جمع صفت ن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اوباش: کلمه اوباش به معنی" مردم فرومایه و بی سر و پا" در عربی جمع است ( مفرد آن وَبَش است که در فارسی مستعمل نیست ) این کلمه را در فارسی نیز به صورت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

انگشتری/ انگشتر: در متون قدیم فارسی همیشه انگشتری به کار رفته است و نه انگشتر. از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

انگشتری/ انگشتر: در متون قدیم فارسی همیشه انگشتری به کار رفته است و نه انگشتر از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد ولی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اَنْگُشْت:هر یک از اعضای متحرک انتهای دست ها و پاها اَنْگِشْت: زغال این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد. در عبارت زیر هر دو کلمه به کار رفته است" ش ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

اِنْکشاف: در سال های اخیر، در بعضی از نوشته های اقتصادی و سیاسی، کلمه انکشاف را به ازای developpment فرانسوی و development انگلیسی به معنای" رشد اقت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

اَنعام/اِنعام: این دو کلمه را نباید با هم اشتباه کرد، اَنعام به فتح اول جمع نعم به معنای چهارپایان است ولی اِ نعام به کسر اول به معنای" بخشش" است. ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

انسانیّت: اخیراً در بعضی از نوشته ها کلمه انسانیت را به معنای" آدمیان "یا" بشر" به کار می برند انسانیت در عربی یا فارسی مطلقا به این معنی نیست و از ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

انزجار: املای این کلمه به همین صورت صحیح است. گاهی آن را به صورت انضجار می نویسند و غلط است. اسم مفعول آن نیز منزجر است و نه منضجر. ( انضجار و منضجر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

شناخته آید: بشناسند و بدانند، فعل مضارع مجهول به جای امر غایب یعنی جمله: همانا همگی این مطلب را بدانند و دریابند. "که ما را از وی عزیزتر کس نیست ت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سخت با نام: بسیار نامی و معروف، سخت قید است برای با نام ( صفت ) ولایت موصوف. " و ما ولایتی دور، سخت با نام بگشاده بودیم و قصد همدان و بغداد داشتیم" ...