پیشنهاد‌های علی باقری (٣٩,٦٨٦)

بازدید
٣٠,١١٤
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اداء شهادت: شهادت دادن. ( ( چون موش از اداء شهادت بپرداخت و از عهده ی واجب خویش به در آمد، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

ِاخوان صفا: برادران باصفا. ( ( اعوان صدق و اخوان صفا وجود ایشان از ذخایر روز حاجت باشد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۱ ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اخلاط طبیعی: خلط های طبیعی. ( ( و ناچار ارکان بنیت تزلزل گیرد و اخلاص طبیعی تغیّر پذیرد. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اخوان زمان: برادران روزگار. ( ( . . و در آن سماع به مکان او از همه اخوان زمان شادمان تر بودمی. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختیار مسعود: گزین نیک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۷٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختیار سعد: گزین نیک. ( ( به اختیار سعد و اختر فرخنده، عزم اینجا کنم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۹ ) .

پیشنهاد
٤

اختیار افتادن: گزین کردن. ( ( . . و منقولات احمال خانه جمله به جایگاهی که اختیار افتد نقل باید کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ...

پیشنهاد
٥

اختلاف لیل و نهار: شد آمد شب و روز، آمد و شدِ شب و روز. ( ( . . اختلاف لیل و نهار او را در طی و نشر ناپروایی می داشت. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد ر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اختلاف ایام: شد آمد ایام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۶۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختلاس فرصت: اغتنام وقت. ( ( . . . گستاخ و بی شرم و آزرم هرگز نتوانم، و جز به اختلاس فرصت و انتهاز ِ وقت گفتن صلاح نبینم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختلاج کردن: کشیدن و جَستن اندامها. ( ( مهر مؤالفت و موافقت در نهاد او بجنبیدو شفقت ازدواج در صمیم دل او اختلاج کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختصاص یافتن: ویژه شدن. ( ( . . . و به تشریف مشافهه و تکریم مواجهه اختصاص یافتن. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳٠۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختر فرخنده: فال نیک. ( ( . . . به اختیار سعد و اختر ِِفرخنده، عزم اینجا کنم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۵۹ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اختر سعد: فال نیک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۲ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اختر اقبال: ستاره ی بخت، ( ضافه تشبیهی ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اخامص قدم: جمع اخمص، گودی کف پای. ( ( یکی غسل جنابت سفاد را از اخامص قدم تا اعالی ساق می شستی. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احیا فرمودن: زنده گردانیدن. ( ( سنت کرام اسلاف را احیا فرموده باشد، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۸ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احیاء رمق: زنده کردن نیمه جان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۶۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَحنای سینه: جمع حنو، اطراف سینه. ( ( . . و انحاء دل و احنای سینه بر کینه و ضغینه ی یکدیگر منطوی. . . ) ) ـ ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احماض: بازگردانیدن کسی از کاری. ( ( وناچار از بشاعت ِِچاشنی میوه ها ذوقرا تنفری حاصل شود به احماض گراید. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احکام شرع: دستورهای دینی ( ( من نیز بر وفق احکام شرع، گوش فرا حلقه ی انقیاد او دارم و با مراد او بسازم. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احکام سریرت: استوار داشتن راز. ( ( . . . و گناه او برخورد بندم تا رفیقی که در حسن سیرت و احکام سریرت و وفای عهد موافقت و ابقای حقّّ مرافقت، اعتماد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

احسن الوجوه: بهترین راه ها. ( ( دیگر وقت صلح و مسالمت تا به احسن الوجوه کار چنان در هم دهد که خصم را مقام خوف و طمع باقی ماند. ) ) ( مرزبان نامه، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احد الطرفین: یکی از دو طرف. ( ( . . . بی استقصا و استقرایی که در تحقیق آن رود، حکم بر احدالطرفین روا نداری، . . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اَحداث زمانه: پیشامدهای روزگار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۳ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احداث چرخ: پیشامدهای فلک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

احتوا: گردآوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

احتمال کردن: تحمل نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۹ ) .

پیشنهاد
٤

احترام نگاهداشتن: رعایت حرمت کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۵ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

احترام کردن: حرمت نهادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸٠ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه داشتن. ( ( و نامرادی حال مردم را مرضی که از عدوای آن چاره احتراز باید کرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احباء وفا: دوستان با وفا. ( ( . . . با همه اخوان صفا و احباء وفا رفته، ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۹۴ ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

احاسن کلمات: سخنان نیکو. ( ( و در احاسن کلمات حکیمان یافتم که درویشی، پیری جوانان است و بیماری تندرستان. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجناس وحوش: جمع جنس، نژاد های حیوانات وحشی ( ( . . . اجناس وحوش و طیور از فضای هوا و عرصه هامون در معاطفِ دامن او چریده، . . . ) ) ( مرزبان نامه، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اجمال: خوبی کردن. ( ( وتا می توانی با دوست و دشمن راه احسان و اجماع می سپر که هم در دوستی بیفزاید و هم از دشمنی بکاهد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گشن وگشنی: در زبان ترکی به مرد و جنس نر انسان "کئشی" گفته می شود. کئشی در زبان ترکی به معنی شوهر هم آمده است. به نظر می رسد کئشی تغییر یافته ی گئشنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

گشنی: در زبان ترکی به مرد و جنس نر انسان "کئشی" گفته می شود. کئشی در زبان ترکی به معنی شوهر هم آمده است. به نظر می رسد کئشی تغییر یافته ی گشن و گشنی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماع کردن: اتفاق بر کاری کردن. ( ( . . دیو و پری و آدمی، در مجمعی مجتمع شدند و به مواثیقِ عهود بر آن اجماع کردند. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماع امم: اتفاق امتها بر کاری. ( ( ملک زاده گفت: دستور از استماع این سخن که اجماع امم و اتفاق علمای عالم بر آن است، . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجماعات: اتفاق کردن ها بر امری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۷. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

اجل محتوم: مهلت ناگزیر، مرگ. ( ( و اگر بیمار را اجل محتوم دریابد، طبیب معلول و معاتب نباشد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجحاف شمردن: سختی و ستم محسوب داشتن. ( ( . . و حکم او بر خود اجحاف نشمری، و از اطاعت او استنکاف ننمایی. . . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجتناب نمودن: پرهیز کردن، به یک سو شدن. ( ( . . در روح نفسانی سعادت دو جهانی جوید و از اسباب شقاوت اجتناب نماید. . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجالت فکر: گردانیدن، جولان دادن. ( ( و به اجالت فکرِِ صایب اندیشه از الت این غائله چون کند. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اجازت دادن: روا داشتن، دستوری دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۶۴. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اثیروش: اتر مانند. ( ( یا چون صاحب ثروتی که در موسم زمستان هوای تابخانه را از تاثیر شعله آتشِ اثیروش به فصل دی، مزاج باحور دهد. ) ) ( مرزبان نامه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اثر نمودن: کارگر افتادن موثر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۵. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

اِثارت: برانگیختن، شوراندن " و اثارت فتنه های بزرگ از آن امارت روی نماید. " ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۶۱. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتمام مهمات: پایان دادن کارهای مهم. " سوم آنکه اتمام مهمات او بر عوارض حاجات خود مقدم دارد" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۱٠. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتفاق آسمانی: قضای روزگار. "مرا چشم دل باید گشود و نیک در روی این کار نگریست، تا ببینم که چنین اتفاقی آسمانی چون افتاد" ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...