ناقه

/nAqe/

مترادف ناقه: اشتر، شتر، نقاهت مند

معنی انگلیسی:
she-camel

لغت نامه دهخدا

( ناقة ) ناقة. [ ق َ ] ( ع اِ ) شتر ماده. ( منتهی الارب ). الانثی من الابل. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ).ماده شتر. ( ناظم الاطباء ). اشتر ماده. ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). اروانه. مایه. مادینه شتر. ج ، ناق ، نوق ، أنوق ، انؤق ، اونق ، اینق ، نیاق ، ناقات ، انواق. جج ، اَیانِق ، نیاقات :
بقای صالح و بد عمر او صد وهفتاد
خداش ناقه فرستاد از میان حجر.
ناصرخسرو.
کجاست ناقه وکو صالح و کجا شد هود
که ز آتش اجل اندر امل زدند شرر.
ناصرخسرو.
فخرت به سخن باید زیرا که بدو کرد
فخر آنکه بکرد از پی او ناقه عضبا.
ناصرخسرو.
نه دیر بود که برخاست آن ستوده خصال
برفت و ناقه جمازه را مهار گرفت.
مسعودسعد.
از خداوند دلدل و قنبر
وز خداوند ناقه و یعفور.
سوزنی.
ﷲ الحمد که تا حشر نمی باید بست
در قطار تعبش نیز نه ناقه نه جمل.
انوری.
وآن بر بسیط باغ گرازان و خوش خرام
چون بر زمین آینه گون ناقه و جمل.
انوری.
مرغزاری شود اکنون فلک و ابر در او
راست چونانکه تو گفتی همه ناقه ست و جمل.
انوری.
راهی است ورابه کعبه مجد
بی زحمت ناقه و بیابان.
خاقانی.
ناقه را چون ماه بر کوهان بود
نام چرخ مشتری فالش کنم.
خاقانی.
وز بهر محملت که فلک بود غاشیه اش
خورشید ناقه گشته و مه ساربان شده.
خاقانی.
میل مجنون پیش آن لیلی روان
میل ناقه پس پی طفلش دوان.
مولوی.
و چون بدین مرتبه رسید نر را جمل گویند وماده را ناقه. ( تاریخ قم ص 177 ).
در دهان ناقه خار خشک خرمای تر است.
امیر علیشیر نوائی.
ناقه عمرم فتاد اندر مناخ
وقت تنگ آمد شکایتها فراخ.
صبای سیرجانی.
- ناقه راندن ؛ حرکت دادن شتر ماده. ( از فرهنگ فارسی معین ) :
در رقص رحیل ناقه میراند
برحسب فراق بیت میخواند.
نظامی.
- ناقه لیلی :
گرچه تن چنگ شبه ناقه لیلی است
ناله مجنون ز چنگ رام برآمد.
خاقانی.
چنگ بین چون ناقه لیلی وزو
بانگ مجنون هر زمان برخاسته.
خاقانی.
- ناقه وار ؛ بمانند ناقه. مثل ناقه : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( شتر ماده ) مجموعه ای از ستارگان که در آسمان بشکل ناقه گرد هم اند . بعضی صورت ناقه را از صورت ذات الکرسی و بعضی از کواکب امراه المسلسله شمرده اند .
شترماده، بیماری که تازه بهبودیافته وهنوزضعف دارد
( اسم ) آنکه ازبیماری بیرون آمده وهنوز کاملا تندرست نشده از بیماری برخاسته بیمار خیز : تاجهان شد ناقه از سر سام دی ماهی برست چار مادر برسرش توش و توان افشانده اند. ( خاقانی .سج.۱٠۸ ) جمع :ناقهین .

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع . ناقة ] (اِ. ) شتر ماده . ، ~ بر بلندی راندن کنایه از: کاری را آشکار کردن ، کاری را آشکارانه انجام دادن .
(قِ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که از بیماری بیرون آمده و هنوز کاملاً تندرست نشده ، از بیماری برخاسته ، بیمارخیز. ج . ناقهین .

فرهنگ عمید

۱. [جمع: نوق و اَنواق] شتر ماده.
۲. (نجوم ) صورت فلکی مشترکی در ذات الکرسی، حامل رٲس المغول، و امراةالمسلسله، شتر، ستور.
بیماری که تازه بهبود یافته و هنوز ضعف دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نَاقَةُ: شتر ماده
معنی عَقَرَ: دست وپا را قطع کرد - نحر نمود (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی عَقَرُواْ: دست وپا را قطع کردند - نحر نمودند (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی عَقَرُوهَا: دست وپایش را قطع کردند - نحرش نمودند (عقر نخله به معنای بریدن آن از بیخ است ، و عقر ناقه به معنای نحر آن است ، و به معنای بریدن دست و پای آن نیز آمده . )
معنی تَکْنِزُونَ: زراندوزی می کنید - گنج جمع می کنید(از کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
معنی یَکْنِزُونَ: زراندوزی می کنند - گنج جمع می کنند(از کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر ...
معنی کَنزٌ: گنج(کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر چاق باشد ، و یکنزون در جمله و ا...
معنی کَنَزْتُمْ: ثروت اندوزی کردید - گنجینه کردید - تبدیل به گنج کردید(کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ،...
معنی کُنُوزِ: گنجها (کلمه کنز به معنای روی هم نهادن مال و نگهداری از آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز ، آن فصلی است که در آن خرما ذخیره میشود ، و ناقة کناز آن شتری است که گوشت بدنش روی هم انباشته شده ، و به عبارت سادهتر چاق باشد ، و یکنزون در جمله ...
ریشه کلمه:
نوق (۷ بار)

«نَاقَه» در اصل، به معنای شتر ماده است و در هفت مورد از قرآن مجید به ناقه صالح اشاره شده.
مرحوم «طبرسی» در «مجمع البیان» می گوید: ناقه، در اصل به چیزی گفته می شود که تسلیم و رام و آماده و مهیا است و اطلاق آن به شتر ماده شاید به همین جهت است که آمادگی بیشتری برای سواری دارد.
در بعضی از آیات قرآن مانند آیه سوره «هود»، اضافه به «اللّه» شده است. و این نشان می دهد که این ناقه ویژگی هایی داشته، و با توجّه به این که در این آیه به عنوان آیه و نشانه الهی و دلیل حقانیت ذکر شده است، روشن می شود که این ناقه، یک ناقه معمولی نبوده و از جهت یا جهاتی خارق العاده بوده است.
قرآن درباره خصوصیات این شتر که وضع اعجازآمیزی داشته، سربسته سخن گفته، و ویژگی های آن را نشمرده است، ولی می دانیم یک شتر عادی و معمولی نبوده است.
شترماده. . این ناقه خدا است برای شما نشانه قدرت خدا است او را بگذارید در زمین خدا بچرد. این لفظ هفت بار در کلام الله مجید آمده و همه در باره ناقه صالح «علیه السلام» است. در باره آن ناقه آمده . یعنی صالح فرمود: این ناقه ایست که برای آن نصیبی است از آب و برای شما نصیب روز معینی است و نیز آمده . ما ناقه را برای امتحان آنها خواهیم فرستاد منتظر و مراقب آنها باش و اگر اذیتت کنند صبرکن و به آنها بگو که آب میان ناقه و آنها مقسوم است در هر قسمت صاحب آن حاضر می‏شود نه دیگری. از این آیات بدست می‏آید اولا: در شهریکه حضرت صالح در آن بود فقط یک چشمه وجود داشته که آبش مورد مصرف اهالی بوده است، در این صورت آنجا یک ده بوده نه شهر زیرا یک شهر از یک چشمه آب نتواند تأمین شود و اینکه در باره محیط صالح فرموده: . دلیل نمی‏شود که آنجاشهر بزرگی بوده است رجوع شود به «مدن». ثانیا: ناقه تمام آب چشمه را در یک روز می‏نوشیده است و این می‏رساند که آن حیوانی خارق العاده وبس عظیم الجثه بوده که شکمش ظرفیت آن همه آب را داشته است. پس لابد شیر بسیار هم می‏داده است. در روضه کافی حدیث 214 از امام صادق «علیه السلام» نقل شده«... قوم صالح بوی گفتند: بتو ایمان نمی‏آوریم تا از این سنگ شتری حامله برای ما بیرون آوری، آن سنگی بود که آن را تعظیم و پرستش می‏کردند و هر سال نزد آن جمع شده و قربانی می‏کردند... همانطور که خواسته بودند خدا ناقه‏ای از آن سنگ بیرون آورد، خدا به صالح وحی نمود به آنها بگو: خدا آب را روزی برای شما و روزی برای ناقه قرار داده است ناقه در نوبت خود (همه) آب را می‏نوشید و در آن روز همه آن قوم از کبیر و صغیر از شیر آن می‏خوردند، فردای آن روز به طرف آب می‏رفتند و ناقه در آن روز آب نمی‏نوشید مدتی که خدا می‏خواست بر این منوال گذشت...». مضمون این روایت مطابق قرآن مجید است زیرا از آیات استفاده می‏شود که خلقت آن و آب خوردنش معجزه و در مقابل آب خوردن قهرا شیر هم می‏داده است. ابن اثیر در تاریخ کامل می‏گوید: صالح «علیه السلام» بکنار سنگ آمد و دعا کرد سنگ شکافته شد و ناقه از آن بیرون آمد وفی الفور بچه زایید رئیس قوم که جندع نام داشت و جمعی از قوم به صالح «علیه السلام» ایمان آوردند آن وقت راجع به آب خوردن و شیر دادن آن چنانکه در روایت کافی نقل شده تصریح کرده است. طبرسی نیز آن را در سوره اعراف:73 نقل فرموده است ایضا مجلسی رحمه‏الله در بحار روایات آن را در ضمن حالات صالح «علیه السلام» آورده است. نگارنده گوید: ظاهرا روایات و تواریخ متفق اند در اینکه ناقه صالح از مادر زاییده نشده بلکه خلقت آن از سنگ بوسیله اعجاز بوده است مثل اژدها شدن عصای موسی «علیه السلام» و نظیر آن و این عجیب نیست زیرا خداوند به هر چیز توانا است ماده اولیه سنگ و ناقه هر دو یکی است و خالق توانا می‏تواند سنگ را به ناقه و بالعکس تبدیل کند چنانکه در «عصا» گفته شد.

جدول کلمات

شتر ماده

پیشنهاد کاربران

بسم الله الرحمن الرحیم
کذبت ثمود بطغوئها ( 11 )
إ ذ انبعث اءشقئها ( 12 )
فقال لهم رسول الله ناقة الله و سقیها ( 13 )
فکذبوه فعقروها فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسوئها ( 14 )
و لا یخاف عقبها ( 15 )
...
[مشاهده متن کامل]

این آیات آیه های 11 تا 15 سوره ی شمس هستند . در این آیه ها به داستان قوم صالح اشاره شده که ناقه الله را که نشانه بارزی بر تایید حقانیت و رسالت حضرت صالح ( ع ) بود با شقاوت تمام به قتل می رسانند .
"نَاقَه" در اصل، به معنای شتر ماده است و در هفت مورد از قرآن مجید به ناقه صالح اشاره شده.
مرحوم "طبرسی" در "مجمع البیان" می فرماید: ناقه، در اصل به چیزی گفته می شود که تسلیم و رام و آماده و مهیا است و اطلاق آن به شتر ماده شاید به همین جهت است که آمادگی بیشتری برای سواری دارد.
ناقه صالح، شتر ماده ای بود که با معجزه الهی و در تایید حضرت صالح خلق شد. قرآن در چند آیه از ناقه صالح یاد کرده و در عموم موارد از آن به "ناقَةُ الله" تعبیر می کند. [ سوره اعراف، آیه ۷۳؛ سوره هود، آیه ۶۴. ] اضافه ناقه به الله، اضافه تشریفیه دانسته شده که نشانه اهمیت این ناقه است. [ حسینی شیرازی، تقریب القرآن، ۱۴۲۴ق، ج ۲، ص۲۰۰. ] اهمیت این ناقه به دلیل نحوه خاص خلق آن بوده که با معجزه خاص الهی خلق شده و وسیله امتحان قوم ثمود گردیده است.
قرآن این ناقه را نشانه و دلیلی از طرف پروردگار معرفی می کند: "قَدْ جاءَتْکمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکمْ هذِهِ ناقَةُ الله لَکمْ آیةً؛ دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده. این ناقه الهی برای شما معجزه ای است". [سوره اعراف، آیه ۷۳. ]
ناقه صالح با معجزه الهی به وجود آمد. وجود و حیات این معجزه الهی، دلیل محکمی برای مؤمنان بود. صالح و مؤمنان از شیر آن نیز می نوشیدند. [ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج ۱۰، ص۴۵۸. ] خداوند خواهان نگهداری و حفظ این ناقه بوده و تصریح می کند که این ناقه، برای امتحان و آزمایش است:" ما ناقه را برای آزمایش آنها فرستادیم"[ سوره قمر، آیه ۲۷. ]
یکی از آیات قرآن کشتن ناقه را به یک فرد استناد می دهد: "یارشان را ندا دادند و او شمشیر برگرفت و آن ( شتر ) را پی کرد". [سوره قمر، آیه ۲۹. ] از برخی روایات نیز همین مطلب به دست می آید. [ حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۳۵. ] اما آیات دیگر، کشتن ناقه را به همگان استناد داده و به تبع آن عذاب الهی نیز شامل همه آنها شد:" فَعَقَرُواْ النَّاقَةَ وَ عَتَوْاْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ؛ پس آن ها، ماده شتر را پی کردند و از فرمان پروردگارشان سرباز زدند". [سوره اعراف، آیه ۷۷. ]
]امام علی ( ع ) ، در سخنی به این آیه استناد کرده ومی فرماید: ای مردم! رضایت و نارضایی ( بر عملی ) موجب وحدت پاداش و کیفر مردم می گردد ( یعنی؛ عاملان و کسانی که راضی به آن عملند، در کیفر یا پاداش شریکند ) ناقه "ثمود" را یک نفر بیشتر پی نکرد، امّا عذاب و کیفر آن همه قوم ثمود را فرا گرفت، زیرا همه به عمل او راضی بودند، خداوند سبحان می فرماید:"شتر ماده ثمود را یک نفر دست و پا برید، امّا عذاب آن تمام قوم ثمود را گرفت، زیرا همگی آن را پسندیدند". [سید رضی، نهج البلاغه، ۱۴۱۴ق، خطبه ۲۰۱، ص۳۱۹. : مکارم شیرازی، ناصر، نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ج۱، ص۴۹۷. ]
( ( در بـعـضـی از روایـات آمده است که پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به علی ( علیه السلام ) فرمود: من اشقی الاولین ؟ سنگدلترین افراد اقوام نخستین که بود؟
عـلی ( عـلیـه السـلام ) در پـاسـخ عرض کرد: عاقر الناقة آن کسی که ناقه ثمود را به هلاکت رساند.
پـیـامبر فرمود: صدقت ، فمن اشقی الاخرین ؟: راست گفتی ، شقی ترین افراد اقوام اخیر چه کسی است
عـلی ( عـلیـه السـلام ) مـی گـویـد: عـرض کـردم نـمـی دانـم ای رسول خدا.
پـیـامـبـر ( صـلی الله عـلیـه و آله و سـلم ) فـرمـود: الذی یـضربک علی هذه ، و اشار الی یافوخه : کسی که شمشیر را بر این نقطه از سر تو وارد می کند، و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اشاره به قسمت بالای پیشانی آن حضرت کرد . ) ) ( تفسیر نمونه جلد 1 تفسیر سوره شمس )
( اشقی الاولین ) و ( اشقی الاخرین )
( ( جمعی از بزرگان شیعه و اهل سنت از جمله ثعلبی و واحدی و ابن مردویه و خطیب بغدادی و طـبـری و مـوصـلی و احـمد حنبل و غیر آنها به اسناد خود از عمار یاسر و جابر بن سمره و عـثـمـان بـن صـهـیـب از پـیـغـمـبـر اکـرم ( صـلی الله عـلیـه و آله و سـلم ) چـنـیـن نقل کرده اند که به علی ( علیه السلام ) فرمود: یا علی ! اشقی
الاولیـن عاقر الناقة ، و اشقی الاخرین قاتلک ، و فی روایة من یخضب هذه من هذا: ای علی ! شـقـی تـریـن پـیـشـیـنیان همان کسی بود که ناقه صالح را کشت ، و شقی ترین فرد از آخـریـن قـاتل تو است ، و در روایتی آمده است کسی است که این را با آن رنگین کند ( اشاره به اینکه محاسنت را با خون فرقت خضاب می کند ) .
در حـقـیـقـت شـبـاهـتـی مـیـان قـدار بـن سـالف کـنـنـده نـاقـه صـالح و قـاتـل امـیر مؤ منان عبد الرحمن بن ملجم مرادی وجود داشت . هیچ یک از این دو خصومت شخصی نداشتند، بلکه هر دو می خواستند نور حق را خاموش کنند، و معجزه و آیتی از آیات الهی را از مـیـان بردارند، و همانگونه که بعد از ماجرای ناقه صالح عذاب الهی آن قوم طاغی و سرکش را فرو گرفت مسلمین نیز بعد از شهادت مظلومانه امیر مؤ منان علی ( علیه السلام ) در زیر سلطه حکومت جبار و بیدادگر بنی امیه شاهد دردناکترین عذابها شدند. ) ) ( تفسیر نمونه ذیل آیات اا تا 15 )
نکته ها
نکته ی 1: ناقه ی صالح برای امتحان و آزمایش قوم صالح بود و کشتن آن نشانه ی بر دشمنی با خداوند . حضرت علی ( ع ) تصدیق کننده رسالت حضرت رسول و به شهادت رساندن آن حضرت دلیلی بر دشمنی با خداوند
نکته 2 - قوم صالح در حالی ناقه ی صالح را به قتل رساندند که از نعمت شیر آن برخوردار بودند و شقاوت و حسادت و کینه توزی عامل اصلی آن بود . قوم حضرت محمد ( ص ) در حالی حضرت علی ( ع ) را به شهادت رسانیدند که از چشمه های جوشان علم آن حضرت برخوردار بودند .
نکته ی 3 : شتر صالح را شقی ترین فرد از قوم صالح و با توافق و رضایت قومش کشتند و حضرت علی ( ع ) هم به دست شقی ترین افراد و با رضایت و توطئه ی عده ی کثیری از قوم حضرت محمد ( ص )
نکته ی 4: قوم صالح بعد از کشتن ناقه الله دچار عذاب سخت گردیدند و مسلمانان بعد از شهادت حضرت علی ( ع ) به دست شقی ترین حاکمان بنی امیه مجازات و دچار عذاب گردیدند
نکته 5 : شتر حضرت صالح در قران با عنوان " ناقه الله " مطرح گردیده که به عنوان شتر ماده می باشد و یکی از القاب حضرت علی ( ع ) حیدر می باشد که به معنی شیر ماده ی می باشد و حضرت به عنوان شیر خدا همواره تصدیق کننده ی حضرت پیامبر ( ص ) هستند .
نکته ی 6 : ناقه ی در میان اعراب به شتر ماده ی گفته می شود که در میان انواع شتر رامترین و تسلیم ترین شتر در برابر دستورات صاحبش می باشد و نمادی از تسلیم و رضایت و فرمنبرداری می باشد و ناقه الله هم در معنی مجازی یعنی کسی که بی چون و چرا تسلیم امر خدا و فرمانبردار بی چون و چرای خداوند .
نکته 7: آیات و روایات بسیاری در مورد نسبت " ناقه الله " به حضرت صالح و نسبت حضرت علی ( ع ) به پیامبر ( ص ) به دست ما رسیده که ما در اینجا به یک مورد آن اشاره می کنیم
الصّادق ( علیه السلام ) - عَنِ الْفَضْلِ بْنِ الْعَبَّاس عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ ( علیه السلام ) أَنَّهُ قَال . . . قَوْلُهُ تَعَالَی فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ هُوَ النَّبِیُّ ( صلی الله علیه و آله ) ناقَةَ اللهِ وَ سُقْیاها قَالَ النَّاقَهًُْ الْإِمَامُ الَّذِی فَهَّمَهُمْ عَنِ اللَّهِ وَ سُقْیاها أَیْ عِنْدَهُ مُسْتَقَی الْعِلْم.
امام صادق ( علیه السلام ) - فضل بن عبّاس از امام صادق ( علیه السلام ) روایت می کند که فرمود: فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللهِ؛ منظور پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله ) است. ناقَةَ اللهِ وَ سُقْیاها؛ مراد از ناقة اللهِ امام است که فهم و علم او از خدا است. وَ سُقْیاها یعنی در نزد امام چشمه ی گوارای علم است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۱۴۴ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۷۲/ تأویل الآیات الظاهرهْ، ص۷۷۶
نکته ی 8 : در حقیقت نکته ی معجزه وار در مورد نسبت ناقه ی صالح یعنی " ناقه الله " با حضرت علی در یکی از القاب آن حضرت یعنی " حیدر " نهفته است که بنده به عنوان یکی از معجزات لفظی قران در اینجا به آن خواهم پرداخت . یهودیان مدینه اعتقاد داشتند کسی که قلعه ی خیبر را فتح خواهد کرد شخصی به نام حیدار می باشد لذا وقتی شنیدند قلعه به دست علی ( ع ) فتح شد دچار حیرت کردیدند و گفتند این شخص باید اسمش حیدار می بود و در خبرها از او با عنوان حیدار یاد شده ولی به آنها گفته شد حیدار یکی از لقب های این شخص بوده و و مسلمانان به او حیدر هم می گویند . لذا فهمیدند پیش گویی هایی که در این مورد داشتند به حقیقت پیوسته است .
حال " ناقه الله " را با " حیدر " از طریق حروف ابجد مقایسه می کنیم تا بدانید آیا ناقه الله همان حیدر هست یا نه ؟
ناقه الله : ( ن : 50 ) ، ( ا : 1 ) ، ( ق: 100 ) ، ( ه : 5 ) ، ( ا : 1 ) ، ( ل: 30 ) ، ( ل : 30 ) ، ( ه: 5 ) ،
50 و 1 و 100 و 5 و 1 و 30 و 30 و 5 در جمع می شود 222
حیدر : ( ح : 8 ) ، ( ی: 10 ) ، ( د: 4 ) ، ( ر : 200 )
8 و 10 و 4 و 200 در جمع می شود 222

ام حائل . [ اُم ْ م ِ ءِ ] ( ع اِ مرکب ) ناقه . ( المرصع ) . || مادر بچه ٔ نوزاد. ( یادداشت مؤلف ) .
ناقه و جملی در امر نداشتن: صاحب و سودی در کار نبودن.
( امثال و حکم. ، دهخدا. )
بچه ی شتر ، شترک

بپرس