پیشنهادهای Bryan Fury (٩,٣٩٨)
متعلق بودن "This book belongs to me. " عضویت داشتن "She belongs to a book club. " جای داشتن "The spoon belongs in the drawer. " تعلق خاطر داشتن "H ...
مال او ( برای مذکر ) ( به عنوان ضمیر ملکی ) "This is his car. " برای اشاره به مذکر ( به عنوان ضمیر ) "His name is John. " مال خودش ( در برخی موا ...
مال او ( برای مؤنث ) ( به عنوان ضمیر ملکی ) "This is her book. " او ( به عنوان مفعول ) "I called her yesterday. " برای اشاره به مؤنث ( به عنوان ض ...
تیک زدن "I checked off the items on my to - do list. " تایید کردن "The manager checked off the completed tasks. " حذف کردن از لیست "Once you finish ...
دایره "Draw a circle on the paper. " حلقه دوستان/گروه دوستان/گروه "She has a small circle of close friends. " چرخیدن "The birds circled above the t ...
ایستادن "Please stand up when the teacher enters the room. " دفاع کردن "You need to stand up for your rights. " پابرجا ماندن "His argument didn't s ...
نشستن "Please sit down and relax. " آرام گرفتن "After a long day, I just want to sit down and watch TV. " شروع کردن ( یک کار ) "Let's sit down and ...
جواب دادن "Can you answer the phone, please?" پاسخ "What is the answer to this question?" واکنش نشان دادن "She answered with a smile. " حل کردن "W ...
پرسیدن/سوال کردن "Can I ask you a question?" درخواست کردن "She asked for help with her homework. " تقاضا کردن "The teacher asked the students to be ...
بستن "Please close the window. " نزدیک "The store is close to my house. " پایان دادن "They decided to close the meeting. " صمیمی "We are very clos ...
باز کردن "Can you open the door, please?" باز "The store is open until 9 PM. " شروع کردن "They opened the meeting with a speech. " گشودن "She open ...
اضافه کردن "Can you add some sugar to my tea?" جمع کردن ( در ریاضیات ) "If you add 5 and 3, you get 8. " افزودن/الحاق کردن "She added a new chapte ...
نشان دادن "Can you show me the way to the station?" نمایش/برنامه ( تلویزیونی ) "We watched a great show last night. " ثابت کردن/اثبات کردن "The da ...
گوش دادن "Please listen to me carefully. " توجه کردن "Listen, this is important!" شنیدن "I love listening to music. " پذیرفتن ( نظر کسی ) "You sh ...
پیدا کردن "I finally found my keys!" دریافت کردن/فهمیدن "I find it hard to believe. " تشخیص دادن "Can you find the difference between these two pic ...
نگاه کردن "Look at that beautiful sunset!" ظاهر/نگاه/قیافه "She has a unique look. " به نظر رسیدن "You look tired today. " جستجو کردن "I'm looking ...
درست/صحیح Your answer is correct. تصحیح کردن/درست کردن Please correct my mistakes. مناسب/درست This is the correct way to do it. اصلاح کردن He corr ...
مسابقه/بازی The football match was amazing! کبریت Can you pass me a match to light the candle? هم خوانی داشتن/مطابقت داشتن Your shoes match your dres ...
کتاب I love reading books in my free time رزرو کردن We booked a hotel for our vacation دفترچه She wrote her notes in a small book ثبت کردن The police ...
کابینت ( نوعی کمد که معمولا در آشپزخانه و دارای قفسه و درب است. ) We decided to put our dishes in the wall cupboard. کمد ( محفظه ای معمولاً با قفسه ...
لوح/ قرص/ تبلت ( دستگاه ) . تبلت: همون دستگاه الکترونیکی که مثل گوشی یا لپ تاپه، ولی صفحه نمایش بزرگ تری داره. قرص: دارویی که معمولا به شکل گرد یا ...
الفبا. الفبا همون مجموعه حروفه که باهاش کلمات رو می سازیم. مثلا در انگلیسی، از A تا Z، اینا همون حروف الفبا هستن. The English alphabet has 26 lett ...
ساله/ . . . سال سن دارد. وقتی می گیم کسی "years old" هست، یعنی سن اون شخص رو می گیم. He is five years old.
بعد از آن/ پس از آن یعنی بعد از یک اتفاق یا زمان مشخص. We can go to the park afterward.
عدد سه/ سه/ 3. I have three apples.
چهار/عدد چهار/ 4. There are four chairs in the room.
مرسی/تشکر/ممنون. یه کلمه ایه که برای ابراز تشکر استفاده میشه. Thanks for your help!
خوب/عالی/جریمه. برای نشون دادن اینکه حالت خوبه یا اوضاع خوبه به کار میره. I am fine, thank you
دوست/رفیق. به کسی گفته میشه که باهاش رابطه دوستانه داری و معمولاً وقت ها رو با هم می گذرونید. She is my best friend.
سلام. "Hello" هم مثل "Hi" برای سلام کردن به کار میره، اما کمی رسمی تره. Hello, nice to meet you!
سلام. یه سلام ساده و غیررسمیه که بیشتر توی مکالمات روزمره و دوستانه استفاده میشه. Hi! How are you?
هم کلاس/هم کلاسی. یعنی کسی که در کلاس درسی با شما مشترک باشه. My classmate helped me with the homework.
حروف/نامه ها. می تونه هم به حروف الفبا اشاره داشته باشه، هم به نامه هایی که نوشته می شن. The word 'apple' has five letters.
۱. معلم My math teacher explains everything very clearly. ۲. استاد یا مربی He is a yoga teacher at the local gym. ۳. عامیانه: آموزگار زندگی Life is ...
تخته/تابلو/سوار هواپیما شدن. به تخته ای اشاره داره که برای نوشتن یا نمایش اطلاعات به کار میره. به سوار شدن به هواپیما، قطار و . . . میگن. The teac ...
عدد/ شماره. یعنی عدد یا شماره ای که برای شمارش، شناسایی یا مرتب سازی استفاده می شه. My phone number is 9876543210.
فضا مکان جای خالی ( به محل های مشخصی که باید چیزی نوشته بشه اشاره داره. ) فاصله
شمردن ( فعل ) تعداد ( اسم ) محاسبه کردن ( فعل ) شمارش کردن ( فعل ) "Please count the number of books on the shelf. " "She can count to 100 in ...
تکرار کردن. "Repeat after me. "
اشاره کردن/ نشان دادن. معمولاً وقتی گفته می شود "Point"، از فرد خواسته می شود که به چیزی اشاره کند یا آن را نشان دهد. "Point to the answer. "
و شما؟/ تو چطور؟ معمولاً برای برگشت دادن سوال یا ابراز توجه به طرف مقابل استفاده می شود. به طور مثال: "How are you?" → "I'm good, and you?" ( چطور ...
فعل بودن. یکی از مهم ترین افعال در زبان انگلیسی که برای بیان حالت، وجود یا مشخصات استفاده می شود ( مثل "am"، "is"، "are" ) .
اول شخص مفرد. اشاره به ضمیر "I" ( من ) در زبان انگلیسی که فعل بعد از آن به صورت مفرد استفاده می شود.
شکل کوتاه/ فرم کوتاه. شکلی از یک کلمه یا عبارت که به صورت خلاصه و کوتاه تر بیان می شود، مثل "I’m" به جای "I am".
همراه با/ در پی/بعد از آن. یعنی چیزی که بعد از یک چیز دیگه قرار می گیره. She wore a red dress, followed by a matching hat.
به جای/ در عوض. به معنای استفاده از چیزی دیگر به جای گزینه اول.
پاسخ دادن/جواب دادن. یعنی پاسخی به سوال یا درخواست داده بشه.
احوال پرسی/ خوش آمد گویی. کلمه یا جمله ای که برای شروع مکالمه و به نشانه سلام یا مودبانه به فرد دیگر گفته می شود.
گوش دادن به . . . به معنای توجه کردن و شنیدن چیزی که گفته می شود.