پیشنهادهای رامین (٥٣)
نخست به معنی تعدیل نیروی کار و اخراج کردن آن ها به نحو غیر منصفانه است
در اصل به معنی بخش جدا نشدنی یک چیز و مولفه ی بنیادی چیزی است عجالتا اما به معنی ضروری - حیاتی به کار می رود.
متاسفانه مدخل وارد شده صحیح نمی باشد. در حالت فعلی - - > به معنی *به روبه رو نگاه انداختن است مدخل درست: Look forward to به معنی: بی صبرانه انتظار ...
واژه ی مورد نظر در تداول عام جامعه ی آمریکای معاصر به معنی "گانگستر" و به طور اخص به معنی اعضای گروه های "مافیا" می باشد. ( دیدن فیلم های مارتین اس ...
روییدن: رستن - نمو یافتن - نشو
به همین آسونی
مازاد
تا به پایان/انجام * go all the way: continue an action to its conclusion تا رسیدن به نتیجه
از امروز به بعد
تو پیش زمینه ی ذهن بودن - تو ناخودآگاه بودن - همواره به خاطر داشتن
اساطیری
جذاب و گیرا
از قلم افتاده
برو براش
هشیار شدن، به هوش آمدن وبه حال عادی بازگشتن . . . از نظر خود برگشتن و . . . ولیکن برای بیان منظور درست این اصطلاح می بایست آن را با واژه ای به معنا ...
خرق عادت - خارق العاده - خیال/رویا گونه
تیغ زدن
زیاده از حد بودن
بی همتا
شان در درست ترین حالت ممکن به معنی *جایگاه* است و هر دوی آنها در اصل یک کلمه می باشند, لیکن با دو شکل متفاوت.
ظاهراٌ
گروه موسیقی آمریکایی در سبک ترش متال
هیولا
اردو زدن
پایین آمدن
خشم
به طور واضح
به شماره افتادن: روزای زندگیش به شماره افتاده
قهر بودن
تعدی و تجاوز
بسط پیدا کردن - گسترش
پنهان کننده و پوشاننده
آههاا, , تازه حالا که گفتی فهمیدم. . .
به یکباره گی - بی برنامه ریزی قبلی بودن
در/با همراهیِ. . .
نظام با کلمه هایی به مانند: *سامان - *ترتیب ( احتمالا *دسته ) دارای خاستگاه مشترک بوده و به معنی" هر مجموعه نظام مند" می باشد. به نظر واژه *سامان , م ...
be destined to
to be condemned to
گردیدن - حول چیزی گردیدن گردان revolving ( ) adj
دوستان عزیز من خیلی عذرخواهی می کنم اما این مدخل به شدت نیاز به کار داره. الان اگه کسیپ بخونه این صفحه رو گناهش گردن ماست که یه چیزو ناقص و نادرست ب ...
سر حال آمدن
: با *خطا از یک خاستگاه می باشند.
دمل - دمل گردیده
شخص سخت گیر و بدقلق
در واقع
۱ ) از کوره در رفتن - به شدت عصبانی شدن ۲ ) مازاد بودن
آدرس محل سکونت
بیار
همشهری کین اثر ارسن ولز
معطل کردن - دست دست کردن - لفت دادن Hesitate