omission

/oˈmɪʃn̩//əˈmɪʃn̩/

معنی: سهو، حذف، فروگذاری، غفلت، از قلم افتادگی
معانی دیگر: فرو گذاشت، قصور، کوتاهی، اهمال، پرویش، زدش، سترش، از قلم افتادگی یا انداختگی، هر چیز حذف شده یا از قلم افتاده، حذف شدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of omitting, or the condition of being omitted.
مترادف: exclusion
متضاد: entry, inclusion
مشابه: cancellation, censorship, deletion, exception, lactation, miss, neglect, preterition, skip

- The omission of the letter "n" changes the boy's name Evan to the girl's name Eva.
[ترجمه Mr.X] حذف شدن حرف n نام پسرانه ی ایوان رو به نام دخترانه ی ایوا تبدیل می کند
|
[ترجمه گوگل] حذف حرف «ن» نام پسر اوان را به نام دخترانه ایوا تغییر می دهد
[ترجمه ترگمان] حذف نامه \"n\" نام پسر را \"اوان\" به نام اوا تغییر می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something left out, removed, not done, or the like.
مترادف: exclusion, miss
متضاد: entry, inclusion
مشابه: blank, cut, deletion, exception, oversight, skip, slip

جمله های نمونه

1. the omission of my name from the list
حذف نام من از فهرست

2. sins of omission and sins of commission
گناهان ناشی از قصور و گناهان ناشی از ارتکاب

3. the text has been manipulated through the omission of passages
با حذف تعدادی از عبارات،متن را مخدوش کرده اند.

4. The play was shortened by the omission of two scenes.
[ترجمه گوگل]نمایشنامه با حذف دو صحنه کوتاه شد
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه با حذف دو صحنه کوتاه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The omission of her name was not a deliberate act.
[ترجمه گوگل]حذف نام او یک اقدام عمدی نبود
[ترجمه ترگمان]فراموش کردن اسمش یک عمل عمدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The student's omission from the honour roll was an oversight.
[ترجمه گوگل]حذف دانش آموز از لیست افتخاری یک سهل انگاری بود
[ترجمه ترگمان]حذف شدن دانش اموزان از طرف افتخار، یک افراد پشت پرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The principal reason for this omission is lack of time.
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این حذف کمبود وقت است
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی این حذف فقدان زمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Everyone was surprised at her omission from the squad.
[ترجمه گوگل]همه از حذف او از تیم تعجب کردند
[ترجمه ترگمان]همه از این غفلت او از جوخه حیرت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The omission of the girls was unfair.
[ترجمه گوگل]حذف دختران ناعادلانه بود
[ترجمه ترگمان]غفلت دختران عادلانه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of the fans believe that the omission of Heacock from the team cost England the match.
[ترجمه گوگل]بسیاری از هواداران بر این باورند که حذف هیکاک از تیم برای انگلیس به قیمت تمام شده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هواداران بر این باورند که حذف Heacock از تیم در برابر تیم انگلستان، نتیجه این مسابقه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There can be a deception by omission.
[ترجمه گوگل]فریب با حذف ممکن است وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان] می تونه یه فریب رو از روی غفلت باز کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But another explanation is possible for their omission from Q169
[ترجمه گوگل]اما توضیح دیگری برای حذف آنها از Q169 ممکن است
[ترجمه ترگمان]اما توضیح دیگری برای حذف آن ها از Q۱۶۹ امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The most glaring omission was the lack of reference to take-up problems.
[ترجمه گوگل]بارزترین حذف، عدم اشاره به مشکلات برداشت بود
[ترجمه ترگمان]The حذف فقدان مرجعی برای حل مشکلات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any major omission will lead to a group of documents which can not be classified under the scheme.
[ترجمه گوگل]هر گونه حذف عمده منجر به گروهی از اسناد می شود که نمی توانند تحت این طرح طبقه بندی شوند
[ترجمه ترگمان]هرگونه غفلت بزرگ منجر به گروهی از اسناد خواهد شد که نمی توان آن ها را تحت این طرح دسته بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jobs vociferously disagreed with him about the omission.
[ترجمه گوگل]جابز به شدت با او در مورد حذف مخالفت کرد
[ترجمه ترگمان]جابز با صدای بلند درباره این حذف با او مخالفت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سهو (اسم)
slip, error, mistake, wrong, blunder, oversight, inadvertence, omission, inadvertency, miscue

حذف (اسم)
cancellation, elimination, expulsion, exclusion, deletion, omission, ellipsis, pretermission, write-off

فروگذاری (اسم)
omission, carelessness, neglect

غفلت (اسم)
default, inadvertence, omission, negligence, neglect, inadvertency, laches

از قلم افتادگی (اسم)
omission, drop-out, pretermission

تخصصی

[زمین شناسی] حذف حذف شدن و یا نمایان نشدن برخی طبقات چینه شناسی معین در سطح دیای مقطع خاص دیگر بر اثر برش خوردن یا جابجایی طبقات توسط فرآیند گسلش. متضاد: repetition.
[حقوق] ترک فعل، حذف، از قلم افتادگی، نسیان
[ریاضیات] قلم افتادگی، حذف

انگلیسی به انگلیسی

• deletion; negligence; failure; default
an omission is the act of not including something or not doing something.

پیشنهاد کاربران

غفلت
بی عملی
Omission: حذف، از قلم افتاده
Mission: ماموریت
با هم قاطی نکنید
اغفال
اهمال
کوتاهی کردن در انجام کاری که باید انجام شود
قصور , کوتاهی ؛ حذف , از قلم افتادگی
– The omission was due to oversight
– The damage was not caused by any omission on behalf of the carrier
– The omission of his name from the list
– There are some serious errors and omissions in the book
omission ( noun ) = حذف، جاافتادگی، غفلت، فروگذاری، از قلم افتادگی
Definition = واقعیت نادیده گرفتن چیزی که باید در آن گنجانده شده باشد ، یا چیزی که در آن گنجانده نشده است/
examples:
1 - Measures to control child employment are a glaring ( = very obvious ) omission from new legislation to protect children.
...
[مشاهده متن کامل]

اقدامات برای کنترل اشتغال کودکان ، حذف آشکار ( یا بسیار واضح ) قانون جدید برای حمایت از کودکان است.
2 - There are some serious errors and omissions in the book.
برخی اشتباهات و حذفیات جدی در این کتاب وجود دارد.
3 - The fans believed that the omission of Heacock from the team was a serious mistake.
هواداران اعتقاد داشتند که حذف هایکاک از تیم اشتباه جدی بود.
4 - We are not responsible for the omission of information from this website.
ما مسئولیتی در قبال حذف اطلاعات از این وب سایت نداریم.
5 - The play was shortened by the omission of two scenes.
نمایش به خاطر حذف دو صحنه کوتاه شده بود.
6 - His paper had several notable omissions
مقاله وی چندین حذف قابل توجه داشت

در حقوق
قصور یا کوتاهی
از قلم افتاده
در حقوق: ترک فعل
حذف ( در روانپزشکی، یک مورد از اختلال تفکر صوری است )
با mission ( ماموریت ) اشتباه نشود!
تطبیقی ( زبانشناسی )
{تخصصی حقوق} ترک فعل
ترک فعل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس