پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٧٤)

بازدید
٥,٣٥٣
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: All Western analysts — including Europeans, Americans, and even those affiliated with the Zionist regime itself — believe that in this operatio ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Operation Al - Aqsa Flood thwarted and nullified a large international conspiracy targeting the West Asian region. عملیات طوفان الاقصی یک توطئ ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مربوط به ) فراماسونری مثال: a Masonic lodge یک لژ فراماسونری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناراحت کردن. نگران کردن. غصه دار کردن 2. زحمت دادن به 3. زحمت کشیدن. به خود زحمت دادن 4. دچار بودن. درد کشیدن 5. برهم زدن. ناآرام کردن / 1. زحمت. مزا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: load the cassette into the camcorder کاست و نوار را داخل دوربین فیلمبرداری دستی بگذار.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Larry loaded boxes into the jeep لوری جعبه ها را در یک جیپ گذاشت.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. واقعی 2. حقیقی 3. اصل / 1. خیلی 2. واقعا مثال: it'll be good to taste real coffee again خوردن یک قهوه ی اصل دیگر عالی است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The attack on October 7th foiled the carefully designed plan of the enemy. حمله ۷ اکتبر نقشه به دقت طراحی شده دشمن را بی اثر و خنثی کرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. آوردن 2. کسب کردن. به ارمغان آوردن 3. موجب شدن. پدید اوردن. به بار آوردن 4. به فروش رفتن 5. عاید کردن 6. جمع کردن. گرد آوردن 7. به دنبال آوردن. به ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مثال: rain lashed the window panes باران به شیشه های پنجره می خورد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. چاله اب باران 2. ( فلز شناسی ) حوضچه ذوب مثال: the dog lapped water out of a puddle سگ اب را از چاله ی آب باران زبان زد و خورد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: waves lapped against the sea wall امواج شلپ شلپ به دیوار ساحلی می خورد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. اندکی. کمی. به طور جزئی 2. با ظرافت. زیرکانه مثال: her feelings were subtly intimated

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: Back then when the Soviet Union seemed to be at the height of its power and prestige, he said that he could hear the sound of the breaking bone ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: They have so far failed to come to grips with the ecological problems آنها تا اینجا در رسیدگی کردن به مشکلات بوم شناختی با شکست مواجه شده اند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. دل مشغولی. اشتغال ذهن 2. مشغله ذهنی. نگرانی. گرفتاری 3. ( روان شناسی ) وسواس فکری مثال:

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارآموز مثال: About 10% of trainees fail to make the grade تقریبا ده درصد از کارآموزها در بدست آوردن استانداردهای {مهارتی} لازم رد می شوند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: the colors grade into one another رنگها در همدیگر آمیختند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظارت. سرپرستی. اداره مثال: under supervision تحت نظارت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ( کامپیوتر و ماشین تحریر ) صفحه کلید 2. ( پیانو و غیره ) ردیف ِ کلاویه ها. ردیفِ شست ها / 1. با صفحه کلید کار کردن. 2. ( کامپیوتر. اطلاعات ) وارد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: What Imam Khomeini predicted about the future of Palestine some 50 years ago or more is gradually unfolding today. آنچه امام خمینی درباره آیند ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: First, disconnect the boiler from the water mains اول مخزن را از شاه لوله های آب جدا کن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. قطع کردن 2. از هم جدا کردن. باز کردن 3. از برق کشیدن 4. ( ارتباط تلفن ) قطع کردن مثال: First, disconnect the boiler from the water mains اول مخزن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. موزائیک. معرق کاری 2. موزاییکی. معرق کاری شده مثال: a mosaic graced the floor یک موزائیک کف اتاق را مزین کرده بود. Mosaic ( مربوط به ) موسی. مو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. نگاه. حالت 2. نما. ظاهر. سر و وضع 3. قیافه. چهره 4. مُد / 1. نگاه کردن. نگریستن 2. به نظر آمدن 3. توجه کردن 4. دنبال ( چیزی ) گشتن / نگاه کن! ببین!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. دستپاچه. خجالت زده. عجولانه 2. کمرو. خجالتی. خجول 3. بزدل. ترسو 4. رام. سر به راه. بره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The weekend seemed to be over in a flash تعطیلات اخر هفته به نظر خیلی سریع و مثل برق سپری شد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: The martyrdom of our President and his entourage has repercussions both domestically and internationally, and it’s one of the most significant ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The martyrdom of our President and his entourage has repercussions both domestically and internationally, and it’s one of the most significant ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: a flash sports car. یک ماشین اسپرت پر زرق و برق

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: racing cars flashed past اتومبیل های مسابقه ای به سرعت برق گذشتند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. گوناگون. متنوع. مختلف 2. متغیر. بی ثبات مثال: the birds feed on a varied diet این پرندگان در یک رژیم غذای متنوع تغذیه می کنند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Thank goodness nobody saw me خدا رو شکر کسی من رو ندید. خیلی خوشحالم که کسی من رو ندید. خیالم راحت شد که کسی من را ندید.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: One is the issue of Palestine, which is at the forefront of global issues today. یکی موضوع فلسطین است که در صدر موضوعات جهانی امروز قرار دارد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جنگ افزار مثال: a Marine tricked out in World War II kit and weaponry یک تفنگدار دریایی در جنگ جهانی دوم {که} ملبس به وسایل انفرادی و جنگ افزار شده ب ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

مثال: Today, I would like to share a few words with you from the viewpoint of Imam [Khomeini] regarding two important issues that have taken place si ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. کیف. جعبه ( وسایل ) 2. وسائل. لوازم 3. کیت ( =مجموعه قطعات یک اسباب یا دستگاه به صورت مونتاژ نشده ) 4. ( نظامی ) وسایل انفرادی. وسایل شخصی 5. تجهی ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناخن مثال: he sat biting his fingernails, a trick of his when he was excited او نشسته بود و ناخن هایش را می جوید. یک عادت خاصِ خودش وقتی که هیجان زد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: All praise is due to God, Lord of the Worlds, and peace and greetings be upon our Master and our Prophet, Abul Qasim al - Mustafa, Muhammad, an ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: This ceremony was held in the Mausoleum of Imam Khomeini on June 3, 2024. این مراسم در آرامگاه و مرقد امام خمینی در ۳ ژوئن سال ۲۰۲۴ برگزار شده ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: I am writing this letter to the young people whose awakened conscience has moved them to defend the oppressed women and children of Gaza. من ا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. حک شده 2. تراشیده ( شده ) مثال: a graven image یک تمثال تراشیده شده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. فلاندری 2. زبان فلاندری مثال: he is descended from a Flemish family او از نسل و تبار یک خانواده فلاندری است.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. دانشجوی دانشکده افسری یا پلیس 2. کارآموز 3. پسر کوچکتر. برادر کوچکتر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. نشان دادن. نمایش 2. نشان دادن طرز کار ( چیزی ) 3. اثبات 4. دلیل. گواه 5. ابراز. بیان 6. تظاهرات. راه پیمایی مثال: There have been demonstrations o ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغرور. متکبر. افاده ای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. پس دادن. بازپرداخت کردن 2. جبران کردن. تلافی کردن مثال: I can't repay you for what you did for me. من نمی توانم آنچه که شما برایم انجام دادید را ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. همیشه. برای همیشه. تا ابد. جاودانه 2. ( مجازی ) ساعتها. سالها. صبح تا شب. یک عمر. یک قرن 3. یکریز. مدام. مکرر. هَمَش. هِی. بیست و چهار ساعته 4. زن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شورش. ناآرامی مثال: In 2001, the uprising escalated into an armed conflict. در سال ۲۰۰۱ شورش و ناآرامی به یک درگیری مسلحانه بالا گرفت.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وردنه مثال: crush the biscuits with a rolling pin بیسکوییت ها را با یک وردنه خرد کن