پیشنهاد‌های آرمان بدیعی (٧,٢٧٧)

بازدید
٥,٣٥٧
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: They resisted without retreating. آنها بدون �عقب نشینی� مقاومت کردند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مارماهی مکنده مثال: fossil representatives of lampreys نمونه فسیل های مارماهی های مکنده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Numerous memoirs from that era have since been documented in the historical accounts of the Sacred Defense. خاطرات فراوانی از آن دوران وجود د ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با حروف بزرگ به معنی: سازمان ملل. سازمان ملل متحد مثال: the Cambodian representative at the UN نماینده کامبوجی در سازمان ملل We will use air power to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: the Cambodian representative at the UN نماینده کامبوجی در سازمان ملل

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. ( دیوار. در و چوب ) قاب چوبی 2. ( هواپیما. اتومبیل و غیره ) تابلوی فرمان. صفحه کلیدها 3. میزگرد. شرکت کنندگان در میزگرد 4. هیئت منصفه. اعضای هیئت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. درخشان. روشن 2. به وضوح. به روشنی مثال: the characters are vividly rendered

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. محله. محل. ناحیه 2. اهل محل. اهل محله 3. ( تقسیمات کشوری ) بخش مثال: the parish register دفتر ثبت ناحیه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با سردی. بدون احساس. خشک مثال: he regarded her coldly مرد با سردی و بدون احساس به زن نگاه کرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپاه پاسداران مثال: Both the statements made by the honorable Friday Prayer Leader along with the very good written piece presented by our brother fr ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

جنگ تحمیلی مثال: During the Sacred Defense, or the Imposed War, the people from this region were truly remarkable in their participation both after t ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: We hope these people [of Kohgiluyeh and Boyer - Ahmad] will receive the attention they deserve in line with their dignity and the spiritual an ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Mr. Aref [Iran’s Vice President] is present here [today], and I will talk about these matters with the President [later] too, God willing. آق ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: The importance of your work lies in safeguarding this heritage. اهمیت کار شما در حفظ و حراست از این میراث قرار دارد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: We are thankful to God that the 14th presidential election was conducted in the best possible way, despite the prevailing atmosphere of sorrow ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: It was a calm, healthy, competitive election, and rivals showed a moral behavior toward the respected president - elect after the election, whi ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Before the nation of Iran was able to establish democracy under the leadership of the magnanimous Imam, we had only experienced constitutionali ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثال: Billy redeemed his drums from the pawnbroker بیلی طبلهای خودش را از گروی بنگاه کارگشایی درآورد

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد حمایت خارجی مثال: In other words, there was only about a 15 - year gap between the signing of the decree for constitutionalism and the coming to ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Seeing certain undesirable events in some similar tests in various regions around the world highlights the distinction of Iran and Iranians. م ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزمایشگاهی. آزمایشی. ( در آزمایشگاه پرورش یافته و رشد کرده ) مثال: laboratory - reared plants گیاهان آزمایشگاهی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

دزدی از مغازه. جنس بلند کردن از مغازه مثال: She was prepared to take the rap for the shoplifting, though it had been her sister's idea. او برای یک ت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. سفاک. خشن. بی رحم 2. خشونت طلب. تشنه خشونت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. برانداختن. واژگون کردن 2. سست کردن. متزلزل کردن مثال: their purpose was to subvert the economy قصد آنها این بود که اقتصاد را متزلزل کنند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. پُک 2. فوت 3. نفس 4. پودرزن / 1. پُک زدن 2. فوت کردن 3. پف کردن 4. باد انداختن توی. باد کردن 5. دود کردن 6. دودکنان رفتن 7. نفس نفس زدن 8. نفس نفس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Otherwise, they too would still be colonized. و الا آنها هم همچنان استعمارشده می ماندند.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. عاشقانه 2. دوست داشتنی مثال: adoring grandparents پدربزرگ و مادربزرگهای دوست داشتنی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. مشترک 2. عموم. عامه 3. عمومی. همگانی 4. همه. همگان 5. اشتراکی 6. عادی. معمولی 7. متداول. رایج. معمول. مرسوم 8. زیاد. فراوان 9. ساده 10. عامی 11. ع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. پُل. پله ( برای سوار و پیاده شدن مسافران کشتی 2. ( تاتر. سینما و غیره ) راهرو 3. راه بدید! برید کنار! خبر! راه را باز کنید!

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: And on the other hand, there was humiliation, obedience, and passivity in the face of foreign powers. و از سوی دیگر احساس حقارت. فرمانبرداری و ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

قابل مقایسه نبودن. غیر قابل مقایسه بودن مثال: While there have been presidents who were liked in other countries and their deaths were mourned by the ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: One of them was that the Iranian people are motivated, tireless, resilient, alive, and they are present in the face of various events and demo ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: These fervent gatherings conveyed several messages. این اجتماعات پر شور و شعف چندین پیام را انتقال داد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: What is our reaction in times of personal or national crises? واکنش ما در مواقع بحرانهای شخصی و ملی چی است؟

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. مدت 2. مقام. منزلت. پایگاه 3. دائمی. ثابت. مستمر. جاری. منظم 4. معتبر. به قوت خود باقی 5. سرپا. ایستاده. راست 6. راکد مثال: a standing position یک ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیاد مثال: The impostor posed as the president of the company. این شیاد {خودش را} به عنوان رئیس شرکت وانمود کرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: After the passing of this dear man, I noticed that nearly all newspapers, media outlets, the social media, and various individuals from differe ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: After the passing of this dear man, I noticed that nearly all newspapers, media outlets, the social media, and various individuals from differe ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: plunge the pears into the water گلابی ها را در آب بیانداز. گلابی ها را در آب فرو کن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. گیلاس 2. درخت گیلاس 3. چوب گیلاس 4. ( عامیانه ) بکارت 5. آلبالویی. قرمز آلبالویی مثال: Cherry pits. هسته های گیلاس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: He would not speak ambiguously about those who were opposed to or showed animosity toward the Revolution. او {شهید رئیسی} درباره کسانی که نسبت ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: his skin had been pitted by acne پوستش با آکنه و جوش چاله چوله دار شده بود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ( عمل ) بستن 2. تعطیل 3. رای کفایت مذاکرات 4. بستار. بست. بندش مثال: the closures will mean a rise in unemployment تعطیلی ها ( موجب ) افزایش در ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Therefore, the statesmen who talk about him today speak of him as a prominent figure. لذا سیاستمدارانی که امروز درباره او صحبت می کنند از او { ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. خرده کاری. کار 2. کار ِ خانه. 3. کار شاق. کار زورکی مثال: Stop messing around and finish your chores! دست از مسخره بازی درآوردن بردار و کارهای خان ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: He worked tirelessly day and night. او شب و روز بدون خستگی و بی وقفه کار کرد.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لحاف پَر مثال: the curtains matched the duvet cover پرده ها با روکش لحاف پر جور است. {به هم می آیند}

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. صنعتگر. استادکار 2. استاد مثال: a master craftsman یک صنعتگر و استادکار ماهر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

1. روحی. روانی 2. روحانی 3. الهی 4. معنوی 5. فراطبیعی 6. مذهبی 7. آواز مذهبی سیاهان مثال: their spiritual master استاد روحانی و معنوی آنها

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال: And the others, including the governor of Azerbaijan, the president's security guard, and the three dear members of the flight crew, they were ...