پیشنهاد‌های MOG (١,١٥٦)

حقوق مربوط به مغز و ذهن انسان در برابر فناوری های عصبی و هوش مصنوعی

( ESO ) رصدخانه جنوبی اروپا

a very short period of time در یک چشم به هم زدن

بخش بسیار کوچک، قسمت خیلی ناچیز

بالاترین مدرک تحصیلی، نهایی ترین صلاحیت فرد

Collocation ( adverb verb ) شباهت زیاد داشتن / بسیار شبیه بودن

Collocation ( verb noun ) بررسی میزان اثرگذاری

Collocation ( verb noun ) روی نتیجه تأثیر گذاشتن

دانش پژوه یا یادگیرنده مشتاق و پرانرژی

تقریباً بدون تغییر، در عمل بدون تغییر

a device that joins things together

having the same shape and size

being similar in some way

to make an exact copy of a living thing

recurring naturally on a twenty - four hour cycle

per capita

per person

jump

نمایی از چیزی ارائه دادن

پرورش دادن، تشویق کردن یا تقویت نوآوری

درآمدزایی کردن

وضعیتی دشوار برای تصمیم گیری به وجود آوردن، مطرح کردن یک معضل

دچار تغییر شدن، تغییر بزرگی را پشت سر گذاشتن، متحول شدن

draw a conclusion

arrive at a conclusion

باعث ایجاد چالش شدن، مشکل یا مانعی ایجاد کردن

متعهد شدن به

بحث یا مناظره درباره ی یک موضوع خاص

تلاش عمدی و آگاهانه

به شدت درگیر کاری یا موضوعی بودن

چیزی را مناسب دانستن consider suitable

به مسئله ای رسیدگی کردن

زندگی روزمره

کاهش یا از بین رفتن تدریجی اعتماد بین افراد، سازمان ها یا مردم و حکومت gradual weakening of people's confidence in political and economic institution ...

شرکت سرمایه گذاری تخصصی

eat a little bit of something over a period of time

the character and atmosphere of a place

the height of something above sea level

a group of people or organizations being joined or associated

CEF OR CEFR چارچوب اروپایی مشترک مرجع برای زبان ها

happening after something else happened

to state, strengthen or support a belief you have

a container that sprays liquid under pressure

the act of taking responsibility for an error or mistake

صفت able to adjust to new conditions

correctness

خارج رحمی

خارج کبدی یا بیرون از کبد

خارج از جنین

=Exophthalmos